روایت شهیدی که به «فتح المبین» رسید / عیدی خداوند در «رقابیه»

در بخشی از دستنوشته شهید «علی موسی‌نژاد» آمده است: امشب به یاری خدا می‌رویم جلو. امیدوارم که بتوانم به دیدار معشوقم بروم. اگر در این راه به شهادت رسیدم یعنی دین خودم را نسبت به خدا انجام دادم و اگر هم پیروز گشتم که باز هم به ندای حسین لبیک گفتم.
کد خبر: ۳۸۹۲۳۶
تاریخ انتشار: ۰۷ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۷:۴۶ - 26March 2020

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، بسیجی سرباز شهید «علی موسی‌نژاد» فرزند خلیل در سال 1337 در روستای آجند نکا به دنیا آمد و در تاریخ چهارم فروردین 1361 در عملیات فتح المبین در منطقه رقابیه به شهادت رسید.

روایت شهیدی که به فتح المبین رسید / عملیاتی که به شهادت ختم شد

از این شهید بزرگوار دستنوشته‌ای در شب عملیات فتح المبین به جای ماند که به مناسبت ایام سالگرد این عملیات منتشر می‌شود:

به نام خداوند شهیدان و سرور شهیدان حسین بن علی (ع)

با سلام به مهدی (عج) و سلام به رهبر کبیر انقلاب این ابرمرد تاریخ که در برابر ظلم و ستم سر فرود نیاورد، تن به سازش نداده و پوزه آمریکا و دیگر ابرپوچ‌ها را به خاک مالید.

انقلاب ما از برخاستن شما ملت هوشیار و همیشه در صحنه به اوج خود رسید حالا چه از نظر اقتصادی و فرهنگی و نظامی با دیگر مسایل کشور باشد.

ما اول فروردین از جبهه حمیدیه حرکت به سوی این منطقه کردیم. در منطقه‌ای که ما مستقر بودیم واقعا زجر کشیدیم. همیشه به خودم می‌گفتم که آیا می‌شود اینقدر راه آمدم ولی موفق نشوم در حمله شرکت کنم.

روایت شهیدی که به فتح المبین رسید / عملیاتی که به شهادت ختم شد

خداوند این درددل مرا شنید متوجه شد که چه می‌خواهم بعد از چند روز موفق شدیم از منطقه دیگر که تقریبا می‌شود گفت می‌توانیم در حمله‌ها شرکت کنیم.

امروز 3/1/61 است. قرار است امشب در حمله‌ای شرکت کنیم اگر به یاری خدا سعادت داشتیم که به خدا می‌پیوندیم و اگر هم پیروز شدم و سالم برگشتم که چه بهتر.

امشب به یاری خدا می‌رویم جلو. امیدوارم که بتوانم به دیدار معشوقم بروم. اگر در این راه به شهادت رسیدم یعنی دین خودم را نسبت به خدا انجام دادم و اگر هم پیروز گشتم که باز هم به ندای حسین لبیک گفتم.

در تشییع جنازه من هیچ شیون نکنید چون من ناراحت می‌شوم و دوست ندارم هیچکس برای من گریه کند با شیون شما دشمن من خندان می‌شود.

روایت شهیدی که به فتح المبین رسید / عملیاتی که به شهادت ختم شد

به مادر و خواهر من بگو هیچ ناراحت نباشند در مجلس من حضور داشته باشند همانطوریکه در عروسی من هم خوشحال باشند تا من پیش خداوند سربلند باشم.

مجلس عروسی مرا هرچه باشکوهتر برگزار کنید که موجب رضای خداست. با خدای خود عهد بستم و به عهد خود وفا کردم.

همیشه دست به دعا باشید که خدا این هدیه را از خانواده‌ام پذیرا باشد. به تمام دوستان و مردم ایران و هم محلی‌های من بگویید که علی نمرده بلکه زنده است و پیش خدا روزی می‌خورد و به اعمال شما ناظر است تا ببیند که آیا راهش را ادامه می‌دهید یا نه؟

امیدوارکه تمام پیشنهادها که به شما کردم مورد عمل قرار دهید و اگر هم عمل نکنید من از شما راضی نیستم.

روایت شهیدی که به فتح المبین رسید / عملیاتی که به شهادت ختم شد

در قسمتی از وصیتنامه این شهید آمده است:

با سلام به رهبر کبیر انقلاب و درود بر رزمندگان اسلام

ما سربازان اسلام تا آخرین قطره خون برای مملکت و ناموس و حفظ دین و قرآن تلاش می‌کنیم و نخواهیم گذاشت که این دژخیمان از خدا بی‌خبران به کشور و خاک ما نفوذ کنند.

من به تمام برادران خود توصیه می‌کنم برای مبارزه با این جانیان و جیره‌خواران داخلی خود را آماده کنند. به ایشان فرصت این ندهید که دست به ترورهای ناجوانمردانه بزنند.

این مزدوران تا اینکه سربازان جان برکفان ما در جبهه‌ها حماسه می‌آفرینند اینها در داخل شهرها دست به ترور می‌رنند و بهترین یاران امام و یاری دهنده اسلام را از انقلاب ما می‌گیرند.

خدا ایشان را به عذابی دچار کند که دیگر دوای آن کمیاب باشد. من تا آخرین لحظه که این مزدوران در خاک ما هستند اسلحه بر زمین نخواهم گذاشت و از سنگر خارج نمی‌شوم. به شرفم قسم که لحظه‌ای امام را تنها نخواهم گذاشت و به یاری او می‌شتابم...

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها