وصیت نامه شهید «یحیی تویسرکانی راوری»:

همسرم با وجود مریضی، مانع رفتن من به جبهه نشدی

در وصیت نامه شهید «یحیی تویسرکانی راوری» آمده است: همسرم که تو هم بخاطر من در زندگی با مشکلات و سختی‌های زیادی روبرو شدید و برای خدا تحمل کردید و حتی موقعی که من عازم جبهه بودم با اینکه در کسالت و مریضی سختی بسر می‌برید با آغوشی باز تمایل صددر صد از خود نشان داده که همسرت به ندای حسین زمان لبیک بگوید.
کد خبر: ۳۸۹۲۸۳
تاریخ انتشار: ۰۶ فروردين ۱۳۹۹ - ۲۳:۲۲ - 25March 2020

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از کرمان، شهید «یحیی تویسرکانی راوری» هشتم ‌تير 1327، در شهرستان‌ راور به دنیا آمد. یحیی تا پايان مقطع متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت و شغل معلمی را انتخاب کرد و زمان جنگ در میدان حق علیه باطل به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت و سرانجام در بيست‌ و ‌يكم بهمن 1364، در اروندرود بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد.

بکوشید تا قدس عزیز را از چنگال دشمنان اسلام نجات دهید

در ادامه بخش هایی از وصیت نامه شهید «یحیی تویسرکانی راوری» را با هم مرور می کنیم:

سلام و درود به ارواح طیبه شهدای از صدر اسلام تا بحال و سلام و درود به معلولین و مجروحین انقلاب اسلامی در ایران و خارج از ایران و درود فراوان حق بر رزمندگان و ملت سلحشور و مبارزی که با حضور یکپارچه خود در جبهه های نبرد حق علیه باطل نایب امام زمان یعنی رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله خمینی را یاری می کنند.

ای خدای کریم و بخشنده ای که هر چه خالصانه از درگاهت طلب نمودم عطا فرمودی. از هر مهربانی مهربان تر و از هر دادرسی و از هر دوستی بهتر. تو را سپاس می گویم که این عبد ذلیل و فقیر و مسکین و گنه کار را سعادت بخشیدی که در فضای عطرآگین جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور پیدا کند و در اثر مانوس شدن با تو خالق مهربان و راز و نیاز به درگاه لطفت آن موانع و سدهایی که در اثر آلودگی و گناه بوجود آمده بود و مانع آن می شد که تو را ببینم و از عبادت و سخن گفتن با تو لذت ببرم، کم کم برطرف شد و حجابهای بین من و تو کنار رفت آن وقت مشاهده کردم که چه ظلمی بخود نموده و چه دوستی را ترک گفته بودم و حال تو را سپاس فراوان می‌گویم که پیوستن به لقای خودت را در جبهه نبرد حق علیه باطل به این عبد ضعیف عطا نمودی و امیدوارم شهید واقعی راهت باشم.

به تاریخ نویسان آینده اعلام می‌دارم که من با شناخت کامل در این جهاد فی سبیل الله قدم نهاده، لذا جنگیدن من با دشمن جهت گرفتن آب و خاک نبوده، بلکه برای ادامه راه حسین بن علی سالار شهیدان و احیای احکام الهی به نبرد با دشمنان اسلام و قران پرداخته و در این راه جان خود را تقدیم حق نموده‌ام، بنابراین ای تاریخ نویسان آینده چنانچه غیر از این را بنگارید، هم به اسلام و قرآن و هم به خون شهدا خیانت کرده اید.

اما سخنم به همسرم که تو هم بخاطر من در زندگی با مشکلات و سختیهای زیادی روبرو شدید و برای خدا تحمل کردید و حتی موقعی که من عازم جبهه بودم با اینکه در کسالت و مریضی سختی بسر می‌برید با آغوشی باز تمایل صددر صد از خود نشان داده که همسرت به ندای حسین زمان لبیک بگوید و در جبهه نبرد علیه پست فطرتان حضور پیدا کند و حتی در نامه هایی که برای من می‌فرستادید در آنها متذکر می شدید گرچه برایم مشکل است و سخت می گذرد، ولی مع ذلک اظهار رضایت می‌کردید که من در جبهه بمانم چون مسلم ایثارگریهای حضرت زینب سلام الله علیها و مصائب دردناکی که در واقعه عاشورا و بعد از عاشورا متحمل شد، بیاد می آوردی و لذا دلت آرام می گرفت.

در مرگ من که انشالله شهادت در راه خدا است گریه و زاری نکنید، بلکه هر چه می‌خواهید ناله کنید و اشک بریزید برای مظلومیت حسین بن علی و ظلم هایی که به فاطمه زهرا علیها سلام نمودند و به مصائبی که به زینب سلام الله علیها وارد آمد گریه کنید و هر اندازه هم که گریه کنید کم است، امیدوارم خداوند متعال صبر و اجر جزیل عنایت فرماید تا بتوانی در پذیرش مشکلات و رنج‌هایی که در راه خدا برای تو پیش می‌آید، زینب وار صبر و تحمل نمایید و این را بطور وضوح می‌دانم که بعد از شهادت من، اول خداوند بیشتر به اهل و عیال من عنایت و توجه می فرماید.

مردم و اقوام بچه‌های مرا نوازش و به آنها احترام می‌گذارند اما بعد از شهادت اباعبدالله الحسین و یارانش سرهای آنها را از بدن جدا، گاهی بر سر نیزه از این منزل به آن منزل و از این شهر به آن شهر و لحظه‌ای هم سر امام حسین(ع) را جلوی دختر خردسالش می گذاشتند.

خیمه‌های اهل و عیال فرزند زهرای اطهر را آتش می‌زدند و آنها را آواره بیابان می‌کردند و همچنین با تازیانه از آنها پذیرایی می‌کردند. لذا هر چه برای آنها بگریید کم است و جای بسی تاسف است که عمری را انسان می گذراند ولی آن معرفت و شناختی که باید نسبت به این خاندان مکرم پیدا کند، نمی کند.

امید است خداوند متعال حب معرفت رسول الله و اهل بیتش مخصوصا حسین عزیز را در دل عاشقان و دلباختگان راهش زیاد فرماید، مهدی جان هادی جان، درس و علم در راه خدا را فراموش نکنید با مسجد و قرآن و رهبر کبیر انقلاب باشید و کاری کنید که بهترین دوستان شما مسجدها و قرآن و ائمه اطهار باشند و برادران و خواهر کوچک خود را هم اینطور راهنمایی کنید و همه با هم باشید و متفرق نشوید و تا زمانیکه در سنگر علم و دانش و مدرسه هستید، با یاد خدا بکوشید و زمانی هم که توانستید در جبهه نبرد حق علیه باطل حاضر می شوید و آنچنانکه مورد رضایت امام زمان باشد بر علیه کفرپیشگان جهان می جنگید.

به شماها نصیحت و سفارش می‌کنم، هر چه می‌توانید بوسیله عبادت و فکر نمودن در زمینه عاشورای حسین بن علی معرفت و شناخت خود را نسبت به ذات باریتعالی و رسول خدا(ص) و اهل بیتش(س) بیشتر نمایید و الا دور از نور و سعادت خواهید بود و صبر نکنید که مثل این بنده حقیر در جبهه تا اندازه‌ای این معرفت را پیدا کنید و گذشته از این معلوم نیست که اجل مهلت بدهد.

اما پیامم به مادرم با شناختی که از شما دارم زیاد علاقمند به اهل بیت(س) هستید، بنابراین ما راهیان کربلا رفتیم که راه کربلا را باز کنیم در این راه عده‌ای از آنانکه برای برداشتن دشمنان از سر این راه عازم بودیم، در آغوش مرگی که انشاالله شهادت در راه خداست قرار گرفتیم، لذا اگر راه کربلا باز شد و شما در حرم مطهر فرزند زهرا قرار گرفتید، سلام مرا به سالارمان حسین عزیز برسان و شما و سایر زائرین قبرش بخصوص فرزندان یتیم شهدا که به آنجا می روند با اشکان چشم ضریح مطهرش را شستشو و خاک روبه های حرم و مرقد پاکش را برطرف و قبر منورش را از غربت بیرون آورید.

اما سخنم با شما ملت همیشه در صحنه و بیدار این است که با الهام گرفتن از پیامهای حسین زمان یعنی رهبر کبیر انقلاب امام خمینی به قافله راهیان کربلا و قدس آینده بپیوندید تا ریشه این ابرجنایتکاران را تا ابد از صحنه روزگار بردارید و قدس عزیز را از چنگال دشمنان اسلام نجات و حکومت عدل و داد را بوسیله فرمانده واقعی کل قوا یعنی حضرت مهدی(عج) در سراسر دنیا گسترش دهید.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها