به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، امیر «محمدرضا فولادی» رئیس سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش بهمناسبت سالروز شهادت امیر سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» یادداشتی را برای خبرگزاری دفاع مقدس نوشت:
تبیین سیره شهدا در عصر حاضر رمز رسیدن به راه پر افتخار آنان است. صدق و صفا، تقوا، اخلاص، مردمی بودن، دوری از زرق و برق دنیای مادی، تبعیت از ولایت، ساده زیستی، ایفای نقش سربازی در راه خداوند متعال، نرمی با دوستان و سختی با دشمنان، احترام به والدین، ادای حقوق مادی و معنوی، شجاعت، رعایت حرام و حلال الهی، عقلانیت، راستگویی و... را میتوان در حیات طیبه شهدا به عینه مشاهده کرد. سیرهای که نردبان ترقی و رسیدنشان به کمال بود.
بررسی هر کدام از این ابعاد زیستی و شخصیتی شهدا، میتواند ما را نیز در این دوران پر آشوب و فتنه و در غبار جبهههای نبرد به سر منزل مقصود برساند. در یادداشت پیش رو امیر سرتیپ دوم محمدرضا فولادی رئیس سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش به، گوشهای از اخلاص سپهبد شهید صیاد شیرازی پرداخته تا انشاءالله چراغ هدایتمان باشد.
«در احادیث و روایات مختلف، داشتن اخلاص، شرط پذیرفته شدن اعمال انسان در پیشگاه باری تعالی و رسیدن به مطلوب بیان شده است. جبرئیل، امین وحی الهی در پاسخ به سؤال پیامبر اعظم (ص) در تفسیر اخلاص بیان میدارد: «مخلص کسی است که از مردم هیچ نخواهد تا خود بدان دست یابد و هرگاه به آن رسید، خشنود شود [و] اگر چیزی نزدش باقی ماند، آن را به دیگران بخشد؛ زیرا کسی که از مخلوق چیزی نخواهد، به عبودیت برای خداوند متعال اقرار کرده است و چون به نیاز خود برسد و خشنود شود، از پروردگار خویش خشنود شده است و خداوند نیز از او خشنود میشود و هرگاه چیزی را که به آن رسیده، به دیگران ببخشد، به مرتبه اعتماد بر معبودش رسیده است.» (میزان الحکمة، قم، دراالحدیث، ۱۳۸۶، چ ۷، ج ۳، ص ۳۷۷)
به یاد دارم هر وقت شهید بزرگوار سپهبد صیاد شیرازی زبان به سخن میگشود این آیه را بیان میکرد: رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا ... بارالها مرا به قدم صدق داخل و به قدم صدق خارج گردان و به من از جانب خود حجت روشنی که دائم یار و مددکار باشد عطا فرما؛ و اجابت این خواسته را از سر منشاء هستی در زندگی خود دید. او در هر کاری که وارد میشد به مدد اخلاصش، صداقت در قول و فعلش تمامی سختیها را یکی پس از دیگری پشت سر میگذاشت و با ایمان به وعده الهی و حجت روشنی که از نور ولایت برایش فرستاده شده بود سرانجامی نیکو داشت.
او معنای اخلاص را و سلاح بُران آن را در کلام فرمانده و مراد خویش امام خامنهای عزیز به زیبایی درک کرده بود که میفرمایند: «سلاحی که هیچ دشمن مادّی، قادر به مقابله با آن نیست، سلاح ایمان مخلصانه و عمل مخلصانه است. اخلاص یعنی اینکه انسان، کار را برای خدا و به عشق انجام وظیفه، انجام دهد. انسان برای هوای نفس، برای رسیدن به مال، به ثروت، به مقام، نام نیک، قضاوت تاریخ، برای انگیزههای نفسانی، برای اشباع صفت پلید حسد، طمع، حرص، زیادهطلبی و افزونطلبی کار نکند! کار را برای خدا و محض انجام وظیفه بکند. این، معنای اخلاص است.»
صیاد همه این رهنمودها را به کار بست. در حرکت رو به جلوی خویش و در انجام خدمت خود به مردم هیچ چشمداشتی برای قدردانی نداشت چرا که اولاً عمل خویش را ناچیز میدانست و در ثانی جزای خیر خود را از خداوند متعال طلب میکرد. هیچ گاه خود را فرمانده و امیر نمیدانست و به درجات دنیای مادی دل نبسته بود، امضای زیر دفتر یادبود بسیجیان را که امضا کرد نوشت: «سرباز کوچک اسلام علی صیاد شیرازی».
چنان خود را خاکی و بیآلایش در کنار دیگر رزمندگان قرار میداد که تشخیص ارتشی بودنش را فقط از لباسش میتوانستند بدهند. در گفتارش هیچگاه به نقش فرماندهی خود نپرداخت و هرچه میگفت از رزمندگان اسلام بود. هرجا مجلسی برای شهید و شهادت بود خود را به آنجا میرساند تا رنگ و بوی شهیدان را به خود بگیرد.
در دوران فتنهانگیزی ضد انقلاب در کردستان، بدون در نظر گرفتن مخاطرات این راه، به جبهههای نبرد شتافت. چه زیبا شهید بزرگوار چمران در وصف او گفت: «در این ارتش، افسری به نام سرگرد صیاد شیرازی است که در پاکی، تقوا، ایمان و شجاعت بینظیر است و در تفسیر قرآن تبحر زیادی دارد. او در سردشت مخلصانه در کنار ما میجنگید.»
یادم میآید در گفتارش به همه تاکید میکرد: «من کان لله کان الله له» هر کس کارهایش خدایی و برای و رضای او باشد خدا نیز برایش پشتیبان و تاییدکننده است. به همین خاطر بود که همواره برای خدا کار میکرد و به پشتیبانی حضرت حق یقین داشت. خودش میگفت: «وقتی در سردشت محاصره بودیم و تمامی راهها برایمان بسته شد. تنها چیزی که به نظرم رسید توسل به امام زمان (عج) بود. متوسل شدم در هنگام دعا و نیایش مسیری برای رهایی از محاصره برایم مشخص شد و شبانه همان الهام قلبی را به کار بستم و از محاصره رهایی پیدا کردیم.
هنگام نماز که میشد خودش اذانگو بود و نماز جماعت به پا میکرد. چنان غرق نماز میشد که گویی در این عالم نیست. عکس نماز جماعت خواندش برای جشن تکلیف دختران و یا اذان گفتنش در راهروی قطار، برایم خیلی زیباست، در عمل به تکلیف از هیچ چیزی هراس نداشت حتی اگر تکلیف اذان گفتن در راهرو قطار، پیش نمازی برای کودکان و یا جنگیدن با دشمن در میدان نبرد باشد.
چندین سال برای طی کردن دورههای آموزش نظامی و درجات مختلف زحمت کشیده بود، اما برایش مهم نبودند. گهگاه بنی صدر او را فقط به خاطر همراهی با انقلاب و نیروهای انقلابی توبیخ و تنبیه کرد، درجه او را گرفت و از کار منفصل کرد، ولی برای صیاد اینها ارزشی نداشت به سپاه رفت و در سنگر آموزش به سپاهیان و بسیجیان مشغول به خدمت شد و یقین داشت که سربازی کوچک برای اسلام است.
عملیات مرصاد که شروع شد خودش را به منطقه رساند و با به کارگیری هوانیروز، نیروی زمینی و نیروی هوایی همگام با سپاه و بسیج نقشه دشمن را نقش بر آب کرد. هر چه در مورد عملکردش در این عملیات سوال میکردی، میگفت: إِنَّ رَبَّکَ لَبِالمِرصادِ - به یقین پروردگار تو در کمینگاه ستمگران است، رزمندگان در این عملیات خوش درخشیدند.
پس از کارزار دفاع مقدس ساکت نبود، از هر فرصتی برای به تصویر کشیدن حماسههای جنگ تحمیلی استفاده میکرد و در این بازگویی خود را جامانده از قافله شهدا میدانست. وقتی در جایی مینشست که ولی امرش سخن میگفت، هر کلام را دستوری لازمالاجرا میدانست و بی درنگ آن را اجرا میکرد. تمام این اخلاص را همسنگرانش در طول سالهای حماسه هر روز دیده بودند. در تمام عمر با برکت خود همگام با ولایت بود، نه جلو میزد و نه عقب میماند، پشت سر رهبر خویش حرکت میکرد تا به مطلوب برسد و این اخلاص او بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) فرمودند: «صیاد شایسته شهادت بود.»
خوشا به حال او و تمامی رهروان شهدا و مسیر شهادت»
انتهای پیام/ 141