به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، هیئت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی به نقل از امیر سرتیپ مسعود بختیاری از فرماندهان دفاع مقدس و پژوهشگران حوزه جنگ در رابطه با نقش ارتش در دوران دفاع مقدس توضیح داده است: «سادهاندیشی است اگر باور داشته باشیم که توقف نیروهای عراقی در اوایل جنگ ناشی از وصول به اهداف خود و برابر طرحریزی قبلی بوده است، زیرا یک تجزیه و تحلیل کارشناسی نظامی نشان میدهد که عراق بجز تصرف ناتمام خرمشهر، به هیچ یک از اهداف تاکتیکی خود دستنیافته و بایستی پیشروی خود را ادامه میداد، ولی در اثر شدت پایداری نیروهای ما، ناچار در میان بیابانهای وسیع خوزستان و مناطق کوهستانی ایلام و کرمانشاه زمینگیر و سنگرنشین شد و آن تفریح نظامی رویایی صدام حسین به چنان کابوس هولناکی تبدیل شد که هشت سال رژیم بعثی را امکان خلاصی از آن نبود. با شعله ور شدن آتش جنگ تحمیلی، ارتش جمهوری اسلامی ایران، برای برقراری کنترل و اداره و هدایت جنگ تا سرکوب متجاوز و پیروزی نهایی، استراتژی عملیاتی خود را که شامل سه مرحله کلی زیر بود، انتخاب و اقدام به اجرای آن کرد:
مرحله اول: متوقف کردن هر چه سریعتر پیشروی دشمن در همه محورها.
مرحله دوم: پدافند در مقابل دشمن و اقدام به بازسازی نیروهای خودی برای کسب آمادگی حمله متقابل.
مرحله سوم: اجرای حملات متقابل به منظور آزادسازی مناطق اشغالی و انهدام نیروی متجاوز.
مرحله اول بین هفت تا ۱۰ روز اولیه جنگ پایان یافت و همانطور که قبلا هم گفته شد، ارتش اسلامی ایران با تمام محدودیتها و تنگناها و کاستیهای خود و درگیری در جبهه داخلی با کسب روحیه از حمایت امام راحل (ره) و مردم، موفق شد نیروهای متجاوز را در غالب جبههها متوقف و ناگزیر از اتخاذ حالت پدافندی کند. اگر به خاطر داشته باشیم در پایان ششمین روز جنگ صدام حسین با اظهار اینکه ارتش عراق به اهداف نظامی خود دست یافته است، آمادگی آن کشور را برای ترک مخاصمه، مشروط به پذیرش شرایط عراق از سوی ایران اعلام کرد.
با توجه به این که در طول شش روز اول جنگ، ارتش عراق موفق به تامین هیچ یک از اهداف با ارزش تاکتیکی خود نشده و هنوز در پشت دروازههای خرمشهر و سوسنگرد و دامنههای تپههای الله اکبر درجا میزد، این اظهارات صدام حسین نشان میداد که حکومت عراق از همان روز ششم مهر یعنی پایان هفته اول جنگ از کسب پیروزی ناامید شده و در همین راستا تصمیم گرفته بود از طریق جنگ سیاسی و چانه زنی بر سر میز مذاکره و حرف زدن از موضع قدرت و با استفاده از گروکشی مناطق اشغال شده به خواستهای توسعهطلبانه خود در ایران دست یابد. بدیهی است که نشستن پشت میز مذاکره با چنین حریفی نتیجهای جز گردن نهادن به خواستههای او از موضع ضعف نداشت و به این دلیل مقامات جمهوری اسلامی اعلام داشتند تا زمانی که یک سرباز عراقی در خاک ایران اسلامی باشد، مذاکرهای انجام نخواهد گرفت و با این ترتیب در جبهههای جنگ رزمآزمایی دلیرمردان ارتش جمهوری اسلامی ایران با نیروهای متجاوز عراق ادامه یافت.
در دومین مرحله از خط مشی عملیاتی ارتش جمهوری اسلامی ایران که تقریباً یک ماه پس از شروع جنگ آغاز شد، نیروهای ما به منظور بازسازی و کسب آمادگیهای لازم برای حمله متقابل در مقابل نیروهای عراقی به وضعیت پدافندی درآمدند. در این مرحله نیروهای ارتش به ویژه نیروی زمینی که دچار مشکلات بیشتری نسبت به سایر نیروها بود و نیروی اصلی و مادر را هم در تعیین سرنوشت جنگ تشکیل میداد، به سرعت در بازسازی نیروی انسانی و تجهیزاتی خود اقدام کرد. لغو خدمت یک ساله پرسنل وظیفه و احضار نیروهای ذخیره و تغییر در انتصابات و بهبود سیستم فرماندهی و برقراری انضباط از جمله این اقدامات بود.
در این مقطع همزمان امام راحل (ره) هم بیدریغ ارتش را حمایت میکرد. این مرحله حدود یک سال طول کشید، ارتش علاوه بر قدرتش در بازسازی و افزایش توان و آمادگی رزمی خود، طی دستورالعملی به لشکرهای عملیاتی شمال غرب و غرب و جنوب فرمان داد، متناسب با امکانات و تواناییهای موجود خود، در هر فرصت مناسب به خطوط و مواضع پدافندی دشمن تک (حمله) کند. این اقدام به منظورهای زیرین بود:
- دستیابی به نقاط حساس زمین و بهبود وضع مواضع پدافندی خودی.
- زنده نگه داشتن روحیه آفندی در نیروهای خودی.
- نشان دادن روحیه سازش ناپذیری و عدم پذیرش اشغال سرزمینها توسط دشمن.
- آموزش نیروهای خودی و کسب تجارب عملیاتی آفندی به منظور آمادگی برای اجرای حملات متقابل گسترده.
- فرسوده کردن دشمن از نظر روحی و روانی و اینکه در مواضع پدافندی خود جا خوش نکند.
- وارد کردن تلفات و خسارات و ضایعات به دشمن به منظور کاهش توان رزمی او.
در این مرحله که حدوداً یکسال طول کشید نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران با دارا بودن وضعیت کلی پدافندی، بیست و پنج عملیات آفندی را در ردههای گردان، تیپ و لشکر علیه مواضع مقدم پدافندی دشمن با موفقیت به اجرا در آورد که از میان آنها میتوان به آفند تیپ ۱ لشکر ۸۱ زرهی در میمک (۵۹/۱۰/۱۹) آفند لشکر ۱۶ زرهی در منطقه کرخه کور (۵۹/۱۰/۱۵)، آفند تیپ ۲ لشکر ۲۱ در غرب کرخه (۶۰/۰۱/۲۵)، آفند تیپ ۳ لشکر ۹۲ در منطقه الله اکبر (۶۰/۰۲/۳۱) و عملیات آفندی لشکر ۷۷ علیه مواضع دشمن در شمال آبادان (۶۰/۰۳/۳۱) اشاره کرد که منجر به وارد آمدن تلفات و خسارات زیاد به دشمن، آزادی بخشی از مناطق اشغالی و بهبود مواضع پدافند خود میشد.
همچنین در این مرحله، نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، خسارات عمدهای به نیروی دریایی دشمن وارد کرد و اسکلههای البکر و الامیّه را از حیز انتفاع ساقط و سیادت دریایی ایران را در شمال خلیج فارس برقرار کرد. نیروی هوایی ارتش ضمن پاسداری از آسمان کشور و پشتیبانی هوائی از نیروهای تکاور زمینی، با پروازهای برون مرزی، اهداف تعیین شده را در داخل خاک عراق مورد هجوم قرار میدادند.
مرحله سوم یعنی اجرای آفندهای بزرگ علیه نیروهای متجاوز و آزادسازی مناطق اشغالی در سطح وسیع در پایان سال اول جنگ و با اجرای عملیات ثامنالائمه (ع) و شکست محاصره آبادان در ۶۰/۷/۵ آغاز شد، لشکر ۷۷ پیاده خراسان با یک طرح ریزی دقیق و حساب شده با کمک عناصری از یگانهای دیگر نیروی زمینی مستقر در منطقه جنوب و پشتیبانی یگانهای توپخانه و هوانیروز، و آرایش نیروهای عراق در شرق کارون را با موفقیت کامل در هم شکست، در این عملیات نیروهای بسیجی و سپاه پاسداران با ایثارگری و دلاوری چشمگیری لشکر ۷۷ را یاری دادند، در واقع پس از عزل بنیصدر این امکان برای سپاه پاسداران بوجود آمد که به نحو فعالتری در جبهههای جنگ تحمیلی بویژه جبهه جنوب شرکت کند که عملیات دارخوین (۶۰/۳/۲۱) سرآغاز آن به شمار میرفت.
در پایان سال اول جنگ با تدبیر شورای عالی دفاع مشارکت فعال ارتش و سپاه در جبهههای جنگ تحمیلی اعلام شد و به دنبال آن سپاه پاسداران آمادگی خود را برای به پای کار آوردن نیروهای بیشتری از بسیج مردمی که شبیه گردانهای پیاده (سبک) سازمان یافته بودند و همچنین امکانات جهاد سازندگی برای انجام پشتیبانیهای مهندسی رزمی در سطوح وسیع اعلام داشت، این امر برای طراحان عملیات این امکان را بوجود آورد که کمبودهای نیرو را تا آن زمان مشکل طراحی و اجرای عملیات آفندی بزرگ به شمار میآمد با استفاده از نیروهای بسیج مردمی که ایثارگرانه و داوطلب به میدان شتافته بودند، برطرف کنند و عملیات آفندی وسیع و سرنوشت ساز علیه دشمن طراحی و اجرا درآورند.
طراحی و اجرای عملیات آفندی بزرگ و پیچیده طریق القدس (۶۰/۹/۸)، فتح المبین (۶۱/۱/۲) و بالاخره بیتالمقدس (۶۱/۳/۱۰) به آزادسازی تقریبی مناطق اشغالی در خوزستان و فتح خرمشهر منجر شد و بخش عمدهای از نیروی دشمن را منهدم کرده و نهایتاً کفه ترازوی قدرت نظامی به نفع جمهوری اسلامی تغییر کرد و نیروهای متجاوز در سایر جبههها از سر ناچاری و ترس از انهدام بیشتر دست به عقبنشینی زدند.
علاوه بر دستآوردهای تاکتیکی و استراتژیکی ارزشمند عملیاتهای یادشده، مشارکت سپاه پاسداران در کنار یگانهای نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، برای آنان فرصت مناسبی بود که با تفکر نظامی و شیوههای طراحی، تهیه، هدایت و کنترل و اجرای عملیات آشنا شد و سازمان یگانهای ارتش اعم از رزمی، پشتیبانی رزمی و پشتیبانی خدمات رزمی را تجربه کرده و در واقع علم و عمل را توأم بیاموزند، متقابلاً روحیه رزمندگی و حضور ایثارگرانه نیروهای سازمان یافته مردمی در جبهههای جنگ به تقویت هر چه بیشتر توان رزمی نیروهای ارتش منجر شد.
از آغاز بحران کردستان و تهاجم عراق تا اعلام آتش بس، ارتش جمهوری اسلامی ایران و بویژه نیروی زمینی همواره بعنوان عنصر ثابت و همیشه حاضر در جبهههای جنگ، نستوه، شکیبا بدون تظاهر و توقع با تمامی توان به ادای تکلیف و رسالت خطیر خود مشغول بوده و پس از اعلام آتش بس نیز تا سال ۱۳۷۲ برابر دستور، کماکان به حضور در مناطق عملیاتی مرزی ادامه داده و هنوز هم تعدادی از یگانهای نیروی زمینی در پارهای مناطق حساس مستقر هستند.
به طور خلاصه باید گفت که نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در طول هشت سال دفاع مقدس در بیش از ۱۴۸ عملیات آفندی و پدافندی در ردههای مختلف شرکت نموده و با حدود ۵۰ هزار شهید و بیش از ۲۷۰ هزار جانباز و ۱۵ سال حضور در جبهههای جنگ و مناطق عملیاتی برای ادای تکلیف و دین خود نسبت به جمهوری اسلامی ایران کوشیده است، نیروی هوایی و نیروی دریایی ارتش جموری اسلامی نیز در پاسداری حریم فضای هوایی و دریایی کشور همانند نیروی زمینی قهرمانانه کوشیده و جان فشانی کردهاند.
امروزه مانند دوران باستان و قرون وسطی، پیروزی در جنگ به مفهوم تصرف و نگهداری زمین و یا به قول معروف کشور گشایی نیست، بلکه عامل قدرت نظامی به عنوان یکی از مؤلّفههای قدرت ملی کشور، بعنوان ابزار خشونت و اعمال زور درادامه سیاستهای کلان در سمت تأمین منافع و امنیت ملی کشورها به کار گرفته میشوند، بنابراین این هدف از کاربرد جنگ وصول به اهداف و منظورهای استراتژیکی است که با شیوههای سیاسی و یا طرق دیگر تحقق آنها ممکن نگردیده است، اگرچه رزم آوران در صحنه جنگ برای تصرف زمینها و مناطق حساس پیکار میکنند، اما هدف واقعی زمین نیست بلکه واسطه و وسیلهای است برای کسب اهداف استراتژیکی سیاسی، اقتصادی و ...؛ بنابراین اگرچه عراق با تحمیل جنگ به ایران، خسارات و صدمات جانی و مالی فراوانی به کشور ما وارد ساخت و متقابلاً هم ناچار از تحمل آنها شد، ولی با ملاحظه به اینکه به هیچ یک از اهداف آشکار و پنهان خود نرسیده است به بیان امروزی استراتژی و مفهوم پیروزی نظامی، صد در صد شکست خورده است.»
انتهای پیام/ 112