گروه حماسه و جهاد دفاعپرس ـ داود عامری؛ چندین سال متوالی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی، اسامی سالهای شمسی را بر محور اقتصاد نامگذاری میکنند.
به نظر میرسد، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب بر اساس رصد وضعیت کشور و با توجه به اساسیترین نیازها و ضرورت تقویت یک سری از مسائل مهم کشور، سالها را نامگذاری میکنند؛ بنابراین اسامی سالها، از یکسو ترسیمکننده جریان کلی کشور با نگاه به نیازها و آینده است و از سوی دیگر این موضوع، نشان از توجه به گذشته و رصد ضعفها و آسیبهای موجود در حوزههای مختلف در کشور دارد؛ لذا با نگاه به نامگذاری سالها در طی سالیان اخیر، میتوان به خوبی دریافت که کشور در حوزه اقتصاد مواجه با ضعفهایی است.
از اینرو در حوزه اقتصاد، ایران اسلامی نیازمند کار جدی و بیشتر از آنچه که تاکنون انجام شده، بوده و راه رسیدن به نقطه مطلوب نیز هدایت جامعه به سمت فعالیتهای هدفمندتر با برنامهریزی عملیاتی و مدیریت جهادی است.
حال سوال این است که چگونه باید این شعارها تحقق عینی پیدا کنند، چرا که اقتصاد یک موضوع و امری انتزاعی نیست که در ذهن آدمها بتوان نمود آن را دید، بلکه باید از ذهنیت به عینیت تبدیل شده و جامعه نمود آن را به صورت ملموس حس کند. آیا میتوان مدعی شد که جهش اقتصادی فقط با افزایش ساعت کار و یا بهروزرسانی و راهاندازی خطوط تولید تعطیلشده ممکن است، یا اینکه تابعی از مجموعه عوامل و مولفههای دیگری است که برای رسیدن به اهداف ذکرشده از سوی حضرت امام خامنهای (مد ظلهالعالی) باید همه آنها را به صورت یک بسته کامل در کنار هم دید؛ لذا در این یادداشت سعی میکنیم به بخشی از عوامل و الزامات موثر در ایجاد جهش تولید نگاهی کوتاه داشته باشیم.
۱- فرهنگ؛ همگان موافقند که تا یک موضوع یا مسئلهای به دغدغه و نیاز جدی تبدیل نشود، توجه و رویکرد جامعه را به خود جلب نمیکند، بنابراین تا تولید به یک ارزش فرهنگی و اخلاقی مهم در زندگی روزمره افراد تبدیل نشود، نمیتوان انتظار تحول جدی داشت. به عبارت دیگر باید تولیدکننده در چشم مردم و فرهنگ عمومی به یک شخصیت و الگوی برجسته و بارز برای جوانان تبدیل شود، در این صورت باید شاهد یک اتفاق مهم بود.
برای اینکه تولید در مسیر یک جهش بزرگ قرار گیرد، اولاً باید نگاه فرهنگی نسبت به آن تغییر کند و تولیدکننده در فرهنگ عمومی مورد توجه قرار گیرد و در نهایت، فرهنگ تولید به یک امر نهادینهشده و جزئی از ارزشهای سبک زندگی عمومی تبدیل شود.
دوم اینکه فرهنگ کار، نه به عنوان یک وظیفه، بلکه به عنوان یک فضیلت در جامعه مورد توجه قرار گیرد. ما باید در ارزشگذاریهای فرهنگی خود، جایگاه تولید و عوامل آن از جمله کارفرما و کارگران را مورد توجه قرار دهیم و وجهه اجتماعی نیروی کار را تقدیس کنیم. این امر باید در کل جامعه اتفاق بیافتد که نتیجه آن فضیلت یافتن فرهنگ کار و ایجاد ارزش افزوده بر دلالی و معاملهگری است و این کار به تدریج، نقدینگی صاحبان سرمایه را به سمت سرمایهگذاری در تولید سوق میدهد.
۲- گفتمان سازی؛ اشاره کردیم که برای تحقق جهش تولید، باید تولیدکننده جایگاه شایسته فرهنگی خود را پیدا کند. یکی از مهمترین راههای وقوع این امر، گفتمانسازی بر اساس ارزشهای فرهنگی است. جهش تولید باید به گفتمان غالب در بین تمامی گروهها و اقشار جامعه تبدیل شود و مسئله تولید از طریق گفتمان سازی به دغدغه ملی تبدیل شود. در چنین شرایطی، اگر جامعه نتواند به اهداف خود در تولید دست پیدا کند، باید خود را ناتوان و شکستخورده در رسیدن به یک هدف بزرگ احساس کند؛ بنابراین تبدیل شدن شعار سال به یک گفتمان در همه اقشار؛ جامعه را به یک عامل پیشبرنده در جهت تحقق اهداف گفتمانی تبدیل میکند.
۳- برنامهریزی؛ متاسفانه به نظر میرسد، وقتی سالها نامگذاری میشوند، عدهای به جای برنامهریزی که کاری دقیق و مدیریتی است، به فکر چاپ بنرهای بزرگتر میافتند. تبلیغات امری فرهنگی، لازم و ضروری است، اما نباید در آن متوقف شد. واقعیت این است که ما به مرور و با اعتقاد به تحقق عینی شعارهای سال، باید به مرحلهای برسیم که وقتی اسم سال ۹۹، جهش تولید گذاشته میشود، ملت و دولت خیالشان راحت باشد که در این سال هیچ کمبودی از نظر تولیدات داخلی نخواهیم داشت و از روز اول به دنبال یافتن بازارهای جدیدتر باشند و این نیازمند برنامهریزی با نگرش آیندهمحور است.
۴- نظارت و ارزیابی دقیق؛ متاسفانه طی چند سال گذشته، در بسیاری موارد ملاحظه شده است که شرکتها و سازمانها، عملکرد سالیانه خود را به صورت یک گزارش و با عنوان شعار سال تنظیم و در قالب عملکرد ویژه خود به مناسبت سال نامگذاریشده، ارائه میدهند و غالباً هم شاهد رشد در تمام زمینهها هستیم! اما ارزیابی واقعی نشان میدهد که اگر بدبینانه نگاه نکنیم و آنها را گزارشهای کاذب و گزارشسازی تلقی نکنیم، همان اقدامات روتین و سالیانه خود را ارائه دادهاند.
ارزیابی وقتی میتواند مثبت تلقی شود که سازمانها بتوانند برنامههای واقعی و عملیاتی متناسب با اهداف تعیینشده ارائه دهند که در آن سیر حرکت، برنامهها و اقدامات، خود را در طول سال همراه با حفظ کیفیت و استانداردهای لازم از نقطهی موجود به نقطه تعیینشده برسانند و اهداف مورد نظر تحقق پیدا کرده باشد؛ لذا وقتی به نقطه هدف رسیدیم، این اتفاق باید خود را به صورت ملموس در جامعه نشان دهد و در آمار و ارقام منطبق با واقعیت ظهور پیدا کند.
ارزیابی نقطه به نقطه و مطالبه اجرای برنامه و در نهایت عرضه محصول نهایی مطابق با برنامه و چشمانداز، میتواند شعارهای سال را به یک تکلیف جدی و برنامهریزیشده برای جامعه تبدیل کند و مدیران ارشد و میانی کشور، برای اینکه بتوانند کارنامه مورد قبولی ارائه دهند، مجبورند شایستهسالاری و رویکرد بهرهگیری از نخبگان را به یک فرهنگ در نظام اداری و مدیریتی کشور تبدیل کنند و این فرهنگ، تضمینکننده تحقق عینی و واقعی تمامی اهداف انقلاب اسلامی در قالب شعارهای سال و فراتر از آن پیشران حرکت انقلاب در گام دوم خواهد بود.
۵- مدیریت منابع؛ بهرهوری و افزایش بازدهی نسبت به منابع مصرفی، به خودی خود یک نوع ایجاد ارزش افزوده است؛ بنابراین بهینهسازی مصرف منابع در کنار تولید، مسئله بسیار مهمی است که باید مورد توجه قرار گرفته و مدیریت شود. بیتردید یکی از موارد مطلوب در جهش تولید، بهینهسازی و مدیریت منابع است.
۶- مدیریت مصرف و کیفیسازی تولیدات؛ اسراف در آموزههای اسلامی بسیار ناپسند و حرام است. جهش تولید، به دنبال افزایش مصرف نیست، بلکه به منظور برآورده کردن نیازهای مصرفی انسانهای بیشتر با استفاده از منابع محدود است؛ بنابراین یکی از راههای کمک به جهش تولید، یافتن بازارهای بیشتر و استفاده صحیح از تولیدات به منظور تامین نیازهای داخلی و افزایش صادرات است. واضح است اگر کالایی، بازارهای مصرف بیشتری پیدا کند، خود به خود به سوی تولید بیشتر خواهد رفت. لازمه این فرایند، کیفیسازی محصولات و فرهنگ مصرف صحیح است.
۷- مبارزه با قاچاق و فساد؛ آنچه مسلم است، قاچاق و فساد نه تنها یک مانع بزرگ بر سر راه تولید است، بلکه میتواند به نابود شدن تولیدات موجود نیز منجر شود؛ لذا برای اینکه جهش تولید اتفاق بیافتد، باید با قاچاق و فساد در دو جبهه مبارزه جدی شود، یکی فسادهایی که در مسیر جهش تولید مانع ایجاد میکند و مانع ترغیب و جهت دادن سرمایه به عرصه تولید میشود و آن را به سمت واسطهگری و واردات سوق میدهد و از سوی دیگر با قاچاق و رانت، واردات بیرویه که بر تولید داخلی آسیب میرساند و فضای رقابت را به نفع کالای خارجی تغییر میدهد.
در این خصوص رهبر معظم انقلاب اسلامی به صراحت وظیفه هر سه قوه را مبارزه با فساد ذکر کرده و این امر را لازمه تحقق اهداف ایران اسلامی در جهت ایجاد یک جهش در تولید محصولات مورد نیاز کشور دانستهاند.
و اما برای نتیجهگیری نهایی، لازم است گفته شود که تحقق تمامی موارد اشارهشده، نیازمند فرهنگسازی درست است. فرهنگ سالم، جامعه را صاحب مطالبات و مسیر سالم میکند و این روند را به یک امر نهادینهشده و درونزا در جامعه تبدیل می کند. لذا، فرهنگ به عنوان عنصر معنوی و فکری هر تمدنی، ریلگذار جامعه در مسیر درست و پیشرفت است. ما بایستی برای رسیدن به آرمانهای بلند انقلاب اسلامی و تصویرسازی یک تمدن برجسته و بزرگ از جهان اسلام، فرهنگ اقتصادی مبتنی بر تولید را در جوامع اسلامی بخصوص کشور عزیزمان ایران، با تکیه بر آموزههای اصیل اسلامی نهادینه کنیم.
انتهای پیام/ 112