به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، کتاب سلیم بن قیس هلالی، که به «اسرار آل محمد (ص)» معروف است اولین کتابی است که توسط یک عالم شیعی و در دهه دوم تاریخ اسلام نوشته شده است. سلیم، نویسنده کتاب با سلمان و دیگر صحابه پیامبر گفتوگو کرده و مشاهدات عینی خود را ثبت کرده است. اعتبار این کتاب تا جایی است که امام سجاد (ع) بعد از سه روز که کتاب سلیم بن قیس برای آن حضرت به طور کامل قرائت شد فرمودند: «سلیم راست گفته است خدا او را رحمت کند این ها احادیث ماست که نزد ما شناخته شده است.»
همچنین حضرت امام صادق (ع) فرمودهاند: «هر کس از شیعیان و محبان ما کتاب سلیم بن قیس هلالی نزد او نباشد چیزی از امر ولایت ما نزد او نیست و از مسائل مربوط به ما چیزی نمی داند.»
در ابتدای این کتاب سلیم بن قیس شرح رحلت پیامبر (ص) آورده شده است و حدیثی ذکر شده که در آن پیامبر (ع) در خلال وصایایی که به امیرالمومنین (ع) دارند، مناقب ایشان را ذکر میکنند.
شهید تنها
«سلیم می گوید: از سلمان فارسی شنیدم که میگفت: [زمانی] که پیامبر (ص) از دنیا رفت نزد آن حضرت نشسته بودم. حضرت زهرا (س) وارد شد و چون حال ضعف پیامبر (ص) را دید بغض گلویش را گرفت بطوری که اشک بر گونههایش جاری شد. پیامبر (ص) فرمود: دخترم، چرا گریه میکنی؟
عرض کرد: یا رسول الله، بعد از تو بر خودم و بر فرزندانم از بیاعتنائی مردم و تضییع حقمان میترسم.
پیامبر (ص) در حالی که چشمانش اشکآلود شده بود فرمود: ای فاطمه، مگر نمیدانی ما اهل بیتی هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا ترجیح داده و فنا را بر همه خلقش حتمی نموده است. خداوند تبارک و تعالی توجهی به زمین نمود و مرا از میان آنان انتخاب کرد و به پیامبری برگزید. سپس برای بار دوم توجهی به زمین نمود و همسر تو را انتخاب کرد و به من دستور داد تا تو را به ازدواج وی درآورم، و او را بعنوان برادر و وزیر و وصی و جانشین خود در امتم قرار دهم.
پس پدر تو بهترین انبیاء و رسولان خداوند است و شوهر تو بهترین اوصیاء و وزیران است و تو اول کسی از خاندان من هستی که به من ملحق میشوی. سپس خداوند توجه سومی به زمین کرد و تو را و یازده نفر از فرزندانت و فرزندان برادرم و شوهرت را که از نسل تو هستند انتخاب نمود. پس تو سیده زنان اهل بهشت هستی و دو پسرت حسن و حسین دو آقای جوانان اهل بهشتند و من و برادرم و یازده امام ـ که جانشینان من تا روز قیامت هستند ـ همگی هدایت کننده و هدایت شدهایم.
اولین نفر از جانشینان پس از برادرم، حسن است و بعد از او حسین و سپس نه نفر از فرزندان حسین که در بهشت در یک منزل خواهند بود. منزلی از منزل من به خدا نزدیک تر نیست و سپس منزل ابراهیم و آل ابراهیم است.
دخترم، آیا نمیدانی از جمله کرامتهای خداوند بر تو آن است که تو را به ازدواج بهترین امتم و بهترین اهل بیتم درآورده است. او که در قبول اسلام از همه پیشتر، در حلم و بردباری از همه بالاتر، در علم از همه بیشتر، روحش از همه بزرگوارتر، زبانش راستگوتر، قلبش شجاعتر، دستش بخشندهتر، نسبت به دنیا از همه زاهدتر، و در کوشش و جدیت از همه شدیدتر است.
حضرت زهرا (س) از آنچه پدرش فرمود مسرور و خوشحال شد.
سپس پیامبر (ص) به حضرت زهرا (س): علی بن ابی طالب هشت دندان برنده و شکافنده دارد ـ کنایه از فضائلی است که هر دشمنی با شنیدن آن به زانو در میآید و تسلیم میشود ـ و مناقبی دارد که هیچ یک از مردم ندارند: ایمان او به خدا و رسولش قبل از هر کسی، که احدی از امتم در این باره بر او سبقت نگرفته است. علم به کتاب خدا و سنتم که احدی از امت بجز همسرت همه علم مرا نمیداند، چرا که خداوند علمی را به من آموخته است که غیر از من و او آن را نمی داند و به ملائکه و پیامبرانش هم نیاموخته و فقط به من آموخته و مرا امر کرده که آن را به علی بیاموزم و من این کار را انجام دادم. بنابراین هیچ کس از امتم همه علم و فهم و حکمت مرا بطور کامل غیر او نمیداند. دیگر اینکه تو ای دخترم همسر او هستی و دو پسرش حسن و حسین نوههای من هستند و آنها دو سبط امتم هستند و امر به معروف و نهی از منکر او و اینکه خداوند ـ جل ثنائه ـ به او حکمت و حل و فصل بین حق و باطل را آموخته است.
دخترم، ما اهل بیتی هستیم که خداوند هفت چیز به ما عطا کرده که به احدی از اولین و آخرین بجز ما عطا نکرده است: من آقای پیامبران و مرسلین و بهترین آنانم و جانشین من بهترین جانشینان است و وزیرم بعد از من بهترین وزیران است و شهید ما بهترین شهیدان است که مقصود عمویم حمزه است.
حضرت زهرا (س) عرض کرد: یا رسول الله، آیا او آقای شهیدانی است که همراه تو کشته شده اند؟ فرمود: نه، بلکه آقای شهیدان از اولین و آخرین ـ بجز انبیاء و اوصیاء ـ است. و جعفر بن ابی طالب که دو بار هجرت نمود و صاحب دو بال خونین است که با آنها در بهشت همراه ملائکه پرواز میکند. و دو پسرت حسن و حسین دو سبط امتم و دو آقای جوانان اهل بهشتند. قسم به آنکه جانم بدست اوست، از ماست مهدی این امت که خداوند به وسیله او زمین را پر از عدل و داد میکند همان طور که از ظلم و ستم پر شده باشد.
حضرت زهرا (س) عرض کرد: یا رسول الله کدامیک از اینان که نام بردی افضلاند؟
پیامبر (ص) فرمود: برادرم علی افضل امتم است. حمزه و جعفر، این دو افضل امت من بعد از علی و تو و دو پسر و نوهام حسن و حسین و جانشینان از فرزندان این پسرم هستند ـ و پیامبر (ص) با دست اشاره به امام حسین (ع) ـ و مهدی از ایشان است. آنکه قبل از (مهدی) است از او افضل است. اولی که مقدم است افضل از مؤخر است، زیرا امام او است و این وصی آن است. ما اهل بیتی هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا ترجیح داده است.
سپس پیامبر (ص) به فاطمه و همسر او و دو پسرش نگاهی کرد و فرمود: ای سلمان، خدا را شاهد میگیرم که من با کسانی که با اینان بجنگند روی جنگ دارم و با کسانی که با اینان روی صلح داشته باشند روی صلح دارم. بدانید که اینان در بهشت همراه منند.
سپس پیامبر (ص) رو به علی (ع) کرد و فرمود: یا علی تو بزودی بعد از من از قریش و متحدشدنشان بر علیه تو و ظلمشان بر تو سختی خواهی کشید. اگر بر علیه آنان یارانی یافتی با آنان جهاد کن و با مخالفین خود بوسیله موافقینت جنگ کن و اگر یاری نیافتی صبر کن و دست خود را نگهدار و با دست خویش خود را در هلاکت مینداز. تو نسبت به من بمنزله هارون نسبت به موسی هستی، و تو از هارون اسوه و روش خوبی خواهی داشت که به برادرش موسی گفت: «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی» این قوم مرا ضعیف شمردند و نزدیک بود مرا بکشند. (اعراف/ 150)
سلیم می گوید: امیرالمؤمنین (ع) برایم حدیث نمود و فرمود: در یکی از راههای مدینه بههمراه پیامبر (ص) راه میرفتیم تا اینکه به باغی رسیدیم. عرض کردم: یا رسول الله، چه باغ زیبایی است! فرمود: چه زیباست! ولی برای تو در بهشت زیباتر از این هست. به باغ دیگری رسیدیم. عرض کردم: یا رسول الله، چه باغ زیبایی است! فرمود: چه زیباست، ولی برای تو در بهشت زیباتر از این هست. تا آنکه از هفت باغ گذشتیم. در هر کدام من عرض میکردم: یا رسول الله، چه زیباست! و حضرت میفرمود: برای تو در بهشت زیباتر از این هست.
وقتی راه خلوت شد پیامبر (ص) در حالی که گریهاش گرفته بود فرمود: پدرم فدای تنهای شهید! عرض کردم: یا رسول الله، چرا گریه میکنی؟ فرمود: از کینههایی که در دل اقوامی است و آن را برایت ظاهر نمیکنند مگر بعد از من و آن کینههای بدر و خونهای احد است.
عرض کردم: آیا دینم در آن هنگام سلامت خواهد بود؟ فرمود: دینت در سلامت خواهد بود. یا علی، بشارت باد تو را که زندگی و مرگ تو با من است، و تو برادر و جانشین من هستی. تو انتخاب شده من و وزیرم و وارثم و اداکننده از جانب من هستی. تو قرض مرا ادا میکنی و وعدههای مرا از جانب من وفا مینمایی، و تو ذمه مرا بری میکنی و امانت مرا باز میگردانی و طبق سنت من با ناکثین و قاسطین و مارقین از امتم میجنگی. تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی هستی و تو از هارون اسوه و روش خوبی خواهی داشت آن هنگام که قومش او را ضعیف شمردند و نزدیک بود او را بکشند.
پس بر ظلم قریش و اتحادشان در مقابلت صبر کن، چرا که تو همچون هارون نسبت به موسی و پیروانش هستی و آنان همچون گوساله و پیروانش هستند. هنگامی که موسی هارون را جانشین خود در قومش قرار داد به او چنین دستور داد که اگر گمراه شدند و او یارانی پیدا کرد به کمک ایشان با آنان جهاد کند و اگر یارانی پیدا نکرد دست نگهدارد و خونش را حفظ کند و بین آنان اختلاف ایجاد نکند.
یا علی، خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده مگر آنکه گروهی به اختیار خود و گروهی دیگر بدون خواست قلبی تسلیم او شدند. خداوند آنان را که به اکراه تسلیم شدند بر آنان که به اختیار خود تسلیم شدند مسلط نمود و آنان را کشتند تا اجرشان عظیمتر شود. یا علی، هیچ امتی بعد از پیامبرشان اختلاف نمیکنند مگر آنکه اهل باطل آنان بر اهل حقشان غالب میشوند.
خداوند تفرقه و اختلاف را برای این امت مقدر کرده است و اگر می خواست آنان را بر هدایت مجتمع میکرد تا دو نفر از خلقش اختلاف نکنند و در چیزی از امر خداوند نزاع در نگیرد، و مفضول فضیلت [کسی که در فضل پائینتر است] صاحب فضل را انکار نکند. اگر خدا میخواست انتقامش را زودتر میفرستاد و نعمت را بر آنان تغییر میداد تا ظالم تکذیب شود و دانسته شود که راه حق کدام است، ولی خداوند دنیا را خانه اعمال و آخرت را خانه استقرار قرار داده است «لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی» تا آنان که بد کردند مطابق عملشان جزا داده شوند و آنان که نیکی کردند به نیکی جزا داده شوند.(نجم/ 31)
علی (ع) میفرماید: من عرض کردم: سپاس خدا را بر نعمتهایش و صبر بر بلایش و تسلیم و رضایت به مقدراتش.»
انتهای پیام/ 161