رمز «یا علی بن ابی طالب (ع)» زمین و زمان را علیه دشمن بعثی بسیج کرد

ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت سال ۶۱ رمز عملیات به نام «یا علی بن ابی طالب (ع)» توسط فرماندهان و همچنین پیام‌های جداگانه‌ای توسط شهید محراب آیت‌الله «صدوقی» و مرحوم آیت‌الله «مشکینی» از طریق بی‌سیم به رزمندگان اعلام شد و در تمامی منطقه به یک‌باره صدای تکبیر «الله‌اکبر» رزمندگان پیچید و زمین و زمان علیه دشمن خبیث بعثی شد.
کد خبر: ۳۹۴۲۵۶
تاریخ انتشار: ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۴:۴۰ - 06May 2020

رمز «یا علی بن ابی طالب (ع)» زمین و زمان را علیه دشمن بعثی کرد

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملیات «فتح‌المبین»، فتح بزرگی را برای رزمندگان اسلام رقم زد و چیزی از آن نگذشته بود که عملیات موفقیت‌آمیز دیگری یعنی عملیات «بیت‌المقدس» انجام شد و فتحی بزرگ‌تر یعنی فتح «خرمشهر» اتفاق افتاد، سرآغاز آن اعلام رمز «یا علی بن ابی طالب (ع)» در ۱۰ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ بود تا سرانجام پس از اجرای چهار مرحله آن، خرمشهر، هویزه، پادگان حمید، جاده اهواز - خرمشهر - کرخه نور، جاده سوسنگرد - هویزه و هشت پاسگاه مرزی آزاد شوند.

سرهنگ پاسدار «جابر اردستانی» از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که در عملیات «بیت‌المقدس» به‌عنوان رزمنده در گردان «حمزه» لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله به فرماندهی شهید «رضا چراغی» حضور داشته است. وی در خاطرات خود، این عملیات را این‌گونه روایت کرده است:

بعد از پیروزی در عملیات غرورآفرین «فتح‌المبین» که آغازی برای پیروزی‌های بزرگ‌تر و بدست آوردن تجربه‌های گران‌بهاتر بود و بعد از ضربات سخت و مهلکی که ارتش صدام از رزمندگان اسلام خورده و هنوز خود را پیدا نکرده بود، لازم شد تا ضربه هولناک دیگری نوش جان کند؛ بنابراین با درایت مسئولان وقت و فرماندهان و هدایت و حمایت حضرت امام خمینی (ره)، تصمیم به انجام عملیات جدیدی گرفته شد؛ البته طرح این عملیات از قبل برنامه‌ریزی شده بود؛ ولی زمان آن، در این وقت لازم دانسته شد؛ چراکه دشمن اصلا فکرش را هم نمی‌کرد با فاصله اندکی حدود ۲۰ تا ۳۰ روز از شکست در عملیات «فتح‌المبین» در گیر یک شکست سنگین‌تر شود.

گستردگی عملیات «فتح‌المبین» حدود دو هزار و ۵۰۰ کیلومتر بود؛ ولی گستردگی عملیات «بیت‌المقدس» برای بیش از ۵۴۰۰ کیلومتر مربع و چهار مرحله طرح‌ریزی شده و هدف اصلی آن آزادسازی خرمشهر بود؛ بنابراین طبق عملکرد لشکر‌ها در عملیات قبل، ماموریت جدیدی به آن‌ها ابلاغ شد؛ از جمله لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله تهران که آن‌موقع در استعداد تیپ بود و بعد‌ها لشکر شد.

به‌دلیل عملکرد خوب لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله در عملیات «فتح‌المبین»، نشان از واگذاری ماموریت مهم‌تری به این لشکر وجود داشت؛ لذا گردان ما که به نام «حمزه» به فرماندهی شهید «رضا چراغی» و معاونت «نصرت‌الله قریب» بود، می‌بایست ابتدا یک راهپیمایی ۲۰ کیلومتری را انجام می‌داد و در مدت حدود سه ساعت که گاهی به سرعت و گاهی آهسته حرکت می‌کردیم، باید از رودخانه کرخه عبور کرده و از میان دشمن، با رعایت همه موارد نظامی خود را به پشت دشمن در آن طرف جاده اهواز - خرمشهر می‌رساندیم و با شروع عملیات، همزمان با دیگر رزمندگان، با دشمن درگیر می‌شدیم و ادوات و توپخانه‌اش را از کار می‌انداختیم تا دشمن نتواند علیه رزمندگان استفاده کند؛ حتی تلفات و اسرای زیادی در بین مسیر، از دشمن بگیریم.

مسیر طولانی و خیلی خسته‌کننده و زجرآور بود و بعضا نیرو‌ها در حین راهپیمایی خواب‌شان برده و مشکلاتی را برای شهید «چراغی» (فرمانده گردان) به‌وجود می‌آوردند و این عزیز دائم در کنار ستون گردان به همراه برادر «قریب» (معاون گردان) از ابتدای ستون تا انتها را می‌دویدند و تذکر می‌دادند که کسی خوابش نبرد.

من مسئول دسته در یکی از گروهان‌ها بودم و دوستان خوبی مرا همراهی می‌کردند که واقعا مومن بودند و با انگیزه بالا، به نیرو‌ها امید و دل‌داری می‌دادند؛ یکی از آن‌ها که در همین عملیات شهید شد و من ارادت زیادی به وی داشتم، «محمد حسین برهان مجرد» فرزند آیت‌الله «برهان مجرد» امام جماعت مسجد لرزاده واقع در میدان خراسان تهران بود.

با همه خستگی و پا‌های تاول‌زده، از رود کرخه عبور کردیم. مسیر طولانی و پرمشقت بود و بعضی وقت‌ها هم باید به صورت خم شده می‌رفتیم تا دشمن متوجه نشود؛ وقتی به محل مورد نظر رسیدیم، به فرمان برادر «چراغی» نیرو‌ها کمی در پشت یک خاکریز نصف و نیمه دشمن، با ترس و لرز که دشمن متوجه نشود، استراحت کردند.

منتظر اعلام رمز عملیات بودیم که چند مین منور در میدان کنار ما روشن شد، همه در اضطراب و دلهره و نگرانی بودند که دشمن متوجه حضور ما در پشت سرش نشود که این چیزی نبود جز قتل عام ما و یا اسارت. همه درازکش روی زمین بودیم و دشمن هم به صورت کورکورانه مقداری آتش روی میدان ریخت؛ ولی دید خبری نیست و مطمئن شد که حیوان و یا چیز دیگری بوده است. وقتی مشاهده کردیم که یک سگ با پای قطع‌شده لنگان‌لنگان از میدان مین بیرون آمد، خیال‌مان کمی راحت شد؛ این به‌نوعی مامور خداوند برای نجات ما و گمراه کردن دشمن بود.

در همین حین، ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت سال ۶۱ را نشان می‌داد که رمز عملیات به نام «یا علی بن ابی طالب (ع)» توسط فرماندهان و همچنین پیام‌های جداگانه‌ای توسط شهید محراب آیت‌الله «صدوقی» و مرحوم آیت‌الله «مشکینی» از طریق بی‌سیم به رزمندگان اعلام شد و در تمامی منطقه به یک‌باره صدای تکبیر «الله‌اکبر» رزمندگان پیچید و زمین و زمان علیه دشمن خبیث بعثی شد و آتش از همه طرف از آسمان بر سر عراقی‌ها فرود آمد.

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها