زندگی‌نامه شهید «احمد عاطف راد»:

مادرم اگر من به شهادت رسیدم وقت آن رسیده است که رسالت زینب وار خود را نشان دهی

در فرازی از وصیت‌نامه شهید «احمد عاطف راد» آمده است: مادرم اگر من به شهادت رسیدم وقت آن رسیده است که رسالت زینب وار خود را نشان دهی گریه نکن، بخند و خوشحال باش، زیرا در راه هدف مقدس گام بر داشته ام و جان باخته ام.
کد خبر: ۳۹۵۱۹۵
تاریخ انتشار: ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۲۰:۵۱ - 05May 2020

مادرم اگر من به شهادت رسیدم وقت آن رسیده است که رسالت زینب وار خود را  نشان دهی

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، «احمد عاطف راد» از شهرستان «فومن» از شهدای عملیات بیت المقدس است که در زیر گوشه پ‌ای از زندگینامه و وصیت نامه این شهید را می‌خوانید:

«احمد عاطف راد» در سپیده دم روز دوم فروردین سال 1342 در روز مقدس جمعه روزی که حتی دوزخیان در آن روز در امانند، در حالی که پدر برای تهیه معاش زندگی در بیرون از خانه به کار مشغول بود کودکی تولد یافت که زندگی بی فروغ خانواده با این تولد جانی تازه گرفت و به حیات خانواده رونق بخشید. احمد در ایام کودکی از چنان حرکات و گفتار شیرینی برخوردار بود که نبودنش در خانواده حتی برای لحظه ای هم احساس می شد.

زمان می گذشت تا اینکه در سن 7 سالگی وارد مدرسه شد. دوران ابتدایی را با هوش و استعداد سر شاری که داشت با موفقیت به پایان رسانید اما در این موقع پدر اندکی پیر شده بود و برای تامین معیشت خانه احتیاج به کمک داشت و احمد هم چون در آن زمان تنها فرد بزرگ خانواده بود ناچار می بایست این مسئولیت را بپذیرد.

او در طول سال ضمن درس خواندن کمک پدر هم بود و تابستانها را با پدر به ییلاق می رفت و این وضع ادامه داشت تا اوایل سال 57 که انقلاب می رفت تا همه جا فراگیر شود، او ضمن ادامه تحصیل به صف مبارزین پیوست و به مبارزه با طاغوت برخاست و کم کم با پیروزی انقلاب قلبش هم از شریعت اسلام صیقل یافت و وجودش را اسلام تسخیر کرد.

او که سالها تشنه حقیقت و اسلام بود اینک بعد از سالها سرچشمه زلال مقصود را یافته بود و او خود را، خدایش را و حقیقت را شناخته بود. برای شکل دادن به جهت مبارزه اش وارد بسیج سپاه  پاسداران شد و بعد  از مدتها  آموزش خود، مسئول آموزش عده ای از برادران بسیجی شده بود و این برهه مصادف بود با اوج گیری عوامل ضد انقلاب.

او با بهره گیری و الهام از دستورات امام به مبارزه با عوامل ضد انقلاب پرداخت و در این ایثار بار دیگر دست جنایتکار آمریکا از آستین صدام بیرون آمد و جنگ تحمیلی را بنا نهاد. احمد در این موقع در اثر فوت پدر تنها فرد بزرگ خانواده بود و می بایست تکیه گاهی برای خانواده باشد اما او به چیز دیگری می اندیشید تا این که تصمیم گرفت به جبهه برود. او در برابر این سوال افراد خانواده که تو نباید به جبهه بروی چنین پاسخ می گوید: خداوند شما را از برای وجود من خلق نکرده شما خدایی دارید همانطور که شما را تا به حال حافظ بوده بعد از من هم همان خداست و حافظ شما خواهد بود. احمد با چنین نیروی ایمان و عشق به خدا پای به جبهه نهاد. هر بار که به جبهه می رفت با قلبی مملو ازعشق به خدا، ایمانی راسخ و عقیده ای محکم بر می گشت گوئی فولادی بود که آبش می دادند و حقایق اسلام سراسر ذرات وجودش را گرفته بود او راهی را جز راه خدا و انبیاء نمی شناخت و هیچ سخنی جز سخن خدا و امام را توجه نداشت.

وی برای سومین بار تصمیم به رفتن جبهه گرفت، گویی خدا معبودش را خواسته بود و الهام شهادت را در دلش افکنده بود، لذا او نزد همه فامیل و آشنایانش رفت و از آنها طلب بخشودگی و بخشش نمود کاری که در هیچ یک از دفعات قبل از او سر نزده بود او در وصیت نامه اش در این باره چنین می نویسد: آری به میدانی قدم نهاده ام که نتیجه اش را از قبل گرفته و با ایمان کامل پیکار می کنم. چون اگر در این میدان کشته شوم به مقام والایی دست یافته و راه حسین (علیه السلام) را رفته ام و اگر زنده ماندم شاهد پیروزی بزرگی که همان پیروزی بر کفر است خواهم بود.

آری برای او پیکار با ضد حق یک انتخاب بود یک حقیقت بود او این راه را با تمام آگاهی و اطمینان پذیرفته بود. سرانجام او در 23 تیر ماه سال 1361 مصادف با 21 ماه مبارک در عملیات رمضان با لبی تشنه در هوای گرم وتفت آور جنوب، همچون سرور و مولایش حضرت علی (علیه السلام) به خون نشست تا همه تشنگان تاریخ را به قیام دعوت کند.

فرازی از وصیت نامه ی شهید

امروز افتخار ما این است که در راه عقیده ای جهاد می کنیم که به حقانیت آن کاملاً آگاهیم و غیر از این راهی برایمان نمی ماند که یا پیروزی و یا شهادت را چون اسلحه مرگ بار بر فرق دشمن فرود می آوریم. مادرم اگر من به شهادت رسیدم وقت آن رسیده است که رسالت زینب وار خود را  نشان دهی گریه نکن، بخند و خوشحال باش، زیرا در راه هدف مقدس گام بر داشته ام و جان باخته ام. مادرم هر گونه افسردگی در تو  به وجود آید مطمئناً باعث عذاب من خواهد شد و اگر دیگر دوستان برای من پرسیدند بگوئید که احمد برای رسیدن به آرمان های انقلابی شهید شد و شما نیز ادامه دهنده راهش باشید.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها