به گزارش خبرنگار دفاعپرس از اردبیل، کتاب «پشت پنجره های انتظار» مروری بر خاطرات شش تن از همسران آزادگان استان اردبیل است که به قلم «لیلا نظری گیلانده» به نگارش در آمده است.
این کتاب 151 صفحه ای را انتشارات «خط هشت» در سال 1396 به سفارش و حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان اردبیل چاپ و منتشر کرده است.
برشی از متن کتاب:
صدای یالله توی حیاط پیچید.
پدر و مادر سید شنوا بودند.
دوست و همرزم محمود.
آنها توی اردبیل ساکن بودند و خوشحال وارد خانه شدند.
میگفتند که خانه تان را به زور پیدا کرده ایم.
زود نوار کاستی را دادند دستم و گفتند: «دخترم اینو بزار تو
ضبط بخونه.»
وقتی نوار را گذاشتیم صدای جمشید آتش افروز توی نوار پیچید:
- من جمشید آتش افروز هستم.
ما به اتفاق چند نفر از همرزمانمان زنده هستیم.
اسم چند نفر را داد و در آخر هم گفت: میرمحمود پورموسوی هم با منهl
از بچگی به صبر اعتقاد خاصی داشتم.
بعد از محمود بیشتر وقتها توی فکر فرو میرفتم.
اما وقتی یکهو کسی عطسه میکرد امیدوار بلند میشدم و به خانه زندگی ام میرسیدم.
وقتی از زنده بودنش مطمئن شدم، توکل به خدا کردم و تصمیم گرفتم که تا آخرین لحظه زندگیم به امید نفسهایی که از دور میکشد منتظر بمانم و صبر کنم.
تنها خبرم از محمود، شد همان صدایی که آتش افروز توی رادیو اعلام کرد.
بعد از آن روزها و ماهها از پی هم میگذشت و هنوز خبری نبود.
گاهی حرفهایی از اطرافیان میشنیدم اما زیاد خودم را درگیر آنها نمیکردم.
- بعضیا تو چاه خالی سنگ میندازن.
انتهای پیام/