گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس- میثم بشیرنژاد؛ بیش از سه ماه است که کشور ما درگیر ویروس منحوس کرونا شده است، و تقریبا اگر از پزشکان و کادر درمانی در خط مقدم فاکتور بگیریم، گروههای جهادی مردمی و سایر آحاد جامعه پشت سر آنها به نوعی با این پدیده بطور مستقیم و غیر مسقیم درگیر هستند.
قرنطینه اجباری برای مقابله با این ویروس که مدت زیادی طول کشید، به نوعی زندگی قاطبه مردم را تحت الشعاع خود قرار داد، خیلی از کسب و کارها روزهای خوبی سپری نکردند و بسیاری از مشاغل هم همچنان متاثر از این پدیده جهانی هستند.
در چنین شرایطی که جامعه نیاز به موج مثبت و سلامت روانی بیشتر از قبل دارد، لازم است رسانهها به فراخور کارکردشان در امید دادن و روحیه بخشی نقش مثمرثمری را ایفا کنند.
در این میان شاید نقش رادیو و تلویزیون بیشتر به چشم بیاید. رسانهها سه کارکرد خبری، آموزشی و تفریحی دارند که هرکدام از این مقولات برای مخاطب حائز اهمیت است. کما اینکه در روزهای تعطیل و شرایط قرنطینه که در چند ماه اخیر دنیا تجربه کرد نقش سرگرمی و تفریحی رسانهها باید پررنگتر از همیشه نمود پیدا میکرد.
با وجود اینکه قبل از تعطیلات نوروز مدیران رادیو و تلویزیون از برنامههای مفرح و سرگرم کننده برای مخاطبان خبر داده بودند، اما در واقع این اتفاق نیفتاد و وعده هایی که داده بودند در عمل محلی از اعراب نداشتند.
در چند ماه اخیر و مخصوصا در تعطیلات نوروز و ماه مبارک رمضان فرصت خوبی برای آشتی دادن مخاطبان با رسانههای داخلی مخصوصا تلویزیون بود که گویی مدیران و دست اندرکاران، با عملکرد خود نشان دادند که نیازی به جذب مخاطب حداکثری نمیبینند.
اگر خوشبینانه و منصفانه بخواهیم قضاوت کنیم جز سریالهای «پایتخت و نون خ» که در مجموع یک ماه و آن هم ۳۰ تا ۴۰ ساعت مردم را پای تلویزیون نشاندند و سرگرم کردند، رسانه ملی برهوتی فارغ از کمیت و کیفیت بود که محتوا هم در آن بیگانه بود.
انفعال مدیران در ماه مبارک رمضان هم یا سریالهای بی سرو ته و بی محتوا ادامه پیدا کرد و بدون تردید پسرفت تلویزیون را در ماه رمضان امسال به خوبی میتوان در قیاس با سالهای گذشته مشاهده کرد.
مردمی که در دو دهه گذشته عادت داشتند افطار خود را با تلویزیون شریک کنند، با توجه به کیفیت پایین آثار تولیدی، امسال کمترین رغبت را برای دیدن مجموعههای تلویزیونی داشتند، هرچند ضرورتی ندارد که اسمی از سریالها آورده شود چرا که همگی به یک اندازه بد فرم و بدساخت بودند که گویی در این خصوص از قبل هماهنگ شده بود که اینگونه باهم رقابت کنند.
چرا مدیران تلویزیون و رسانه ملی از ظرفیتی که در اختیار دارند به نحو مطلوب و شایسته برای رضایت مخاطب استفاده نمیکنند، خود جای سوال است؟! چرا ذائقه مخاطب امروز در تلویزیون نادیده گرفته میشود و در این خصوص حرکتی و همتی دیده نمیشود هم، خود سوال برانگیز است.
در واقع باید گفت رسانه ملی با نادیده گرفتن مخاطب و سلایق و علایق او چگونه میخواهد در جنگ رسانهای در دنیای امروز پیروز شود؟ و یا توقع دارد مخاطب به سمت شبکههای ماهوارهای و مجازی نرود؟! بدون تردید صدا و سیما نیاز به پوستاندازی اساسی و تزریق تفکر نو با استفاده از نیروهای متخصص و متعهد دارد که از این رخوت و انفعالی که مدتهاست به آن دچار شده است خارج شود.
کپیبرداریهای ناقص هم به عنوان یک درمان مقطعی از برنامههای بین المللی دردی را دوا نمیکند و نمیتواند مخاطب حداکثری را در طول زمان جذب و جلب کند. تلویزیون باید از ظرفیت بومی و محلی و فرهنگ غنی این مرز و بوم به نحو مطلوب و شایسته استفاده کند و تمرکز خود را روی این موضوع بگذارد. کما اینکه معدود کارهایی که با این نگاه ساخته شده، بیشتر مورد اقبال مخاطب قرار گرفته و مانایی بیشتری داشته است.
انتهای پیام/۱۰۲