به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، یکبار دیگر گلزار شهدای شاهرود میعادگاه عاشقان شد این بار اما بهانهاش سوم خرداد و سالروز فتح خرمشه.
خرمشهر قهرمان که بعث آن را ۵۷۶ روز المحمره خواند و دژی محکم بر آن بنا نهاد تا دست ایران و ایرانی از آن کوتاه باشد اما مگر میتوان در مقابل مجاهدتهای رزمندگان و شهدای انقلاب اسلامی ایستاد و ساز مقاومت کوک کرد؟
سوم خرداد سالروز پیروزی عملیاتی است که ۲۵ روز بیشتر به طول نینجامید اما سالها تأثیراتش در تاریخ ایرانزمین جاودان شد. عملیاتی که غرور را به مردم ایران اسلامی هدیه داد و شامگاه شنبه گلزار شهدای شاهرود مکانی بود برای یادآوری رشادتهایی که سبب شد تا خونینشهر قهرمان دوباره خرمشهر نام بگیرد.
شهدا خوش آمد میگویند
بر روی مقبره شهدای فتح خرمشهر پرچم ایران نصبشده و گلبرگها نشان میدهند که شهدای فتح خرمشهر کدامیک هستند اما مگر میشود آمد اینجا و آنهم در این شب نورانی که الوداع با ماه مبارک رمضان نامیده میشود ایستاد، یاد دلاور مردیهای بیتالمقدسیها را کرد اما آنان را احساس نکرد.
امروز دماوندی و اکبر چمنی، منصور رادمنش و ناطقی و دهملائیان و تهرانی و احمدی رضایی و قاسم پور و منصور جلالی و مجید و ابراهیم حقیقت و دیگر شهدای بیتالمقدس ایستاده نگاهت میکنند که یاران آن روزگارشان در کنارشان گردهم آمدهاند فقط کمی شکسته شدهاند و موهای سرشان سپید شده است اما همانها هستند با همان صلابت...
امروز بار دیگر شاهرود از مسیر ستارگان به خرمشهر میپیوندد تا یاد شهدای جهادگر، بسیجی و سپاهی و ارتشی گرامی داشته شود یاد رزمندگان داوطلبی که رفتند تا خرمشهر آزاد شود تا ان تنصر الله ینصرنی بار دیگر به منصه ظهور و بروز برسد. شاهرود نورباران است.
یاد شهدا بخیر
امروز اینجا شهید ابراهیم حقیقت به همه خوشآمد میگوید شهیدی که اگر کسی میخواست سراغش را بگیرد باید به همینجا یعنی گلزار شهدا میآمد چون عادت داشت بیاید در قبور آمادهشده برای شهدا بخوابد و راز و نیاز کند تا یکی از همینها نصیبش شود و چقدر زود خدا آرزویش را برایش برآورده کرد.
اقوام و خویشان این شهدا هم آمدهاند بر مزار اکبر چمنی چند شاخه گل میخک بنفش است خواهر شهید منصور رادمنش و برادرش اینجا هستند، منصوری که از قلدرترین بازیکنان پینک پونگ شاهرود بود و با دست چپش جادو میکرد … عدهای بر مزار سردار شعبانی که همین ۵۰ روز پیش به یارانش پیوست گردهم آمدهاند و فاتحه میخوانند تا مراسم آغاز شود.
رشادت و نصرت الهی
امامجمعه شاهرود آغازگر مراسم است، حجتالاسلام عباس امینی بابیان اینکه خداوند در قرآن میفرماید که مرا یاری رسانید تا به شما یاری برسانم، میگوید: جلوه این آیه فتح خرمشهر است چراکه خدا یاریرسان اصلی این عملیات بود و چه زیبا امام خمینی (ره) فرمودند که خرمشهر را خدا آزاد کرد.
امینی بابیان اینکه فتح خرمشهر را خدا مدیریت کرد، بیان کرد: رزمندگان شاهرودی در این عملیات حضوری درخشان داشتند و با حضور در لشگر ۲۱ امام رضا (ع) کاری کارستان کردند که یک نمونه آن گرفتن جاده اصلی خرمشهر برای قطع پشتیبانی عراق بود.
وی با ذکر یک مورد از رشادتهای شاهرودیها در این عملیات، بیان کرد: قرار بود ارتش معبر را برای عبور نیروها باز کند و وقتی شاهرودیها به جاده رسیدند با میدان مین روبرو شدند ازقضا ارتش راه را گم میکند و به این مقر نمیرسد و رزمندگان ما بدون معطلی با سوقی وصفناپذیر خود را بر روی مینها میاندازند تا معبر باز شود و این امر سبب میشود تا دشمن از پشت محاصره و جاده تدارکاتش را هم از دست بدهد.
وی با بیان اینکه وقتی فتح خرمشهر اعلام شد تمام ایران به شادی پرداختند چرا که این امر یک غرور ملی بود، بیان کرد: آنچه خرمشهر را آزاد کرد عنایت خدا و ایثارگری بود که رزمندگان ما انجام دادند.
عنایات شهدا فراوان هستند
خانواده شهدا هم اینجا گردهم آمدهاند رزمندگان آن روزها هم هستند و گوشه گوشه اینجا صحبت از رشادتها و عنایات شهدا است بازار خاطره گویی داغ است سردار محمد حسین بابایی فرمانده سپاه کربلا مازندران درباره عنایت شهدا میگوید: روزی پدر شهید میر غفوریان و پدر شهید اکبریان در همین فتح خرمشهر نزد من آمدند و بیان کردند که شهید اکبریان به فیض شهادت نائل شده اما باید خبر را به مادرش که ناراحتی قلبی دارد بدهیم و شما با ما بیایید و ما قبول کردیم.
سردار بابایی میافزاید: وقتی به منزل شهید رفتیم مادرش بی واسطه گفت میدانم چرا آمدهاید چند شب قبل امام را خواب دیدم که به مغازه کفش فروشی ما آمد و کفشی را خرید وقتی از او پرسیدم که پسرم چطور است با دست ویترین مغازه را نشان داد که ناگهان شبیه تصویر تلویزیونی داشت فرزندم را نشان میداد که تیر خورده و شهید حمید مزجی بر بالینش نشسته است من میدانم فرزندم شهید شده است و این نشان از عنایات شهدا است.
وی درباره یک خاطره دیگر از عنایات شهدا میگوید: ماجرای مشابهی برای مادر شهید مهدی صباغان پدید آمد من و سردار شعبانی به دیدار پدر و مادر او رفتیم در عین ناباوری تعریف کردند که چند شب پیش ایوان منزلمان روشن شد نوری شدید همه جا را گرفت و وقتی به آن خیره شدیم نور متمرکز و شبیه یک ستاره شد و به آسمان رفت همانجا فهمیدیم که فرزندمان شهید شده است.
رهبری، اسلام و مردم سه عنصر اصلی قدرت در ایران اسلامی
فرمانده سپاه کربلا مازندران در دیگر بخش سخنان خود درباره ارکان قدرت ایران اسلامی نیز سخن گفت و بیان داشت: رهبری، اسلام و مردم سه عنصر اصلی قدرت در ایران اسلامی هستند و ما باید بتوانیم به عنوان مردم نقش خودمان در اقتدار ایران را چه از لحاظ کمی با ازدیاد نسل که توصیه رهبر معظم انقلاب اسلامی و هم به لحاظ کیفی به مثابه تربیت نسلی متدین و خدا جو و انقلابی تقویت کنیم.
بابایی با بیان اینکه دشمنان انقلاب و استکبار گران میخواهند تا ایران از عناصر اقتدار خالی شود، بیان کرد: دشمن میخواهد تا ایران از این عناصر خالی شود در نتیجه در بین مردم و نسل جوان ما دسیسه چینی و وسوسه میکند تا جوان ما با خود بگوید امروز مشکلات فراوانی در کشور وجود دارد ما نمیتوانیم و دقیقاً وقتی که ایران از باور اقتدار خالی شد نقشه نابودی آن را میکشند لذا نباید گذاشت تا عناصر اقتدار در کشور و انقلاب دچار افول شوند.
وی درباره عملیات فتح خرمشهر بیان کرد: در این عملیات عراق ۱۹ هزار اسیر و ۱۶ هزار کشته داد و پنج هزار و ۵۵۶ شهید گلگون کفن از ایران اسلامی نیز تقدیم انقلاب شد و این نشان میدهد که رزمندگان ما توانستند ضربه محکمی به عراق بزنند و از این عملیات به بعد ورق به نفع ایران بازگشت.
شکستن دژ محکم عراق
فرمانده سپاه استان مازندران بیان کرد: عراق یکی از محکمترین دژهای تسخیر ناپذیر در تاریخ جنگهای قرن بیستم را در خرمشهر ساخته بود به نحوی که خانهها را تخریب کرده و آهنهای آن را عمودی در زمین فرو کرده بود و خودروهایی که به دردشان نمیخورد (زیرا شهر را غارت کرده بودند) را عمودی در زمین کاشته بودند که ایران نتواند با چتر نیز نیروی خود را در خرمشهر پیاده کند اما دست آخر نصرت الهی با رزمندگان ما بود.
گوشه گوشه این گلزار شهدا خانوادههایی هستند که در کنار مزار عزیزانشان نشستهاند، شهیدان فتح خرمشهر … یکی از رزمندگان فتح خرمشهر به خبرنگار مهر، میگوید: با بسیاری از این شهدا دوست و همراه بودیم ۱۳ شهید که غرق شدند، شهدایی که روی مین رفتند شهدایی که زیر آتش سنگین عراق بر روی جاده خرمشهر رفتند و ما ماندیم و این حس غریبی است که امشب سراسر وجودمان را فرا گرفته است.
محمد علی محمدی با بیان اینکه احساسی وصف ناشدنی است در میان کسانی باشی که با همه آنها خاطره داری، میگوید: رزمندگان آن موقع دست از جان شسته به فکر یاری امامشان بودند و وقتی امام گفتند که خرمشهر مانند آبادان باید آزاد شود دیگر رزمندگان سر از پا نمیشناختند.
وی از علاقه شدید رزمندگان به امام خمینی (ره) میگوید و میافزاید: زائد الوصف است این علاقه؛ اصلاً گویی از جنس دیگری است. رزمندگان کافی بود نام امام بیاید یکباره انگار جان میگرفتند و به خط دشمن میزدند و این امر را در هیچ کجای جهان نمیتوان یافت.
جرأت شهدا مثالزدنی بود
یکی دیگر از رزمندگان دوران دفاع مقدس میگوید: بیتالمقدس بعد از فتحالمبین بود و ۲۵ روز طول کشید و شاهرودیها در سه مرحله آن حضور داشتند و دلاوریهایشان اگر نبود به جرأت میتوان گفت کار گره میخورد.
محمدعلی رضوانی با بیان اینکه هر کدام از این شهدا یلهایی بودند که پهلوانان روزگار خود بودند، بیان کرد: مرام شهدا مرام خاصی بود وقتی صبحها دعای ندبه در سنگرها خوانده میشد شوری سراسر فضا را میگرفت که فکر میکردی انگار همه از زمین فاصله گرفته بودند و اشکهایی که میریختند آن هم برای شوق شهادت مثالزدنی است.
وی با بیان اینکه همه این شهدا از دماوندی، چمنی و جلالی و … مردانی از جنس نور بودند، بیان کرد: انگار متعلق به اینجا نبودند، جور دیگری میزیستند جور دیگری بودند. کلاً متفاوت بودند کارهایی عجیب و غریب میکردند مثلاً وقتی تصمیم بر این شد که گروهی با بدنشان بر روی معبر مین مسیر باز کنند آنقدر داوطلب شده بودند که دیگرکسی نمیماند! برای همین قرعه کشی میکردند و آنانی که نامشان در نمیآمد گریه میکردند که زودتر شهید شوند.
خاطرات شهدا پلی به سوی نسل جوان
ذکر خاطرات شهدا پلی برای نسل جوان است که بداند هنوز نبرد ادامه دارد و فقط شکل و تصویرش تفاوت کرده است آنطور که سردار بابایی در پایان مراسم، میگوید: رهبری تعبیر جالبی دارند و در دیدار افسران فارغ التحصیل سپاه بیان کردند که خرمشهرهای زیادی هنوز در تاریخ هستند که باید فتح شوند.
بابایی میگوید: این جمله عمق زیادی دارد اینکه خرمشهرها یعنی چه پیچهای خطرناکی که ایران اسلامی با آنها روبرو خواهد شد و تاکنون شده است. اینکه بدانیم نبرد ادامه دارد و تمام نشده است اینکه بدانیم به تعبیر امام صادق (ع) شیعه باید به سختی و حتی فقر عادت کند. اینکه بدانیم تا پایان عمرمان باید در جهاد باشیم چرا که اسلام یعنی جهاد...
غروب نزدیک است آن هم آخرین غروب ماه رمضان کنار گلزار شهدا آن هم سوم خرداد … مگر میشود این همه تقارن معنوی یکجا جمع باشد کنار شهدا کنار بهترینها کنار کسانی که ستارههایی در آسمان هستند. شعرخوانی در وصف شهدا از دیگر برنامههای این مراسم است دیگر وقتی نیست و باید مراسم را به پایان رساند لحظهای بعد نزدیک غروب همه پراکنده شدهاند گروهی هنوز از مزار سردار شعبانی دل نمیکنند گروهی بر مزار شهدای فتح خرمشهر گل میگذارند … اینجا آسمان به زمین دوختهشده است.
منبع: مهر
انتهای پیام/ 141