به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، طرحهای ضد فلسطینی آمریکا و رژیم صهیونیستی که در سالهای اخیر و به ویژه در پی حضور «دونالد ترامپ» در کاخ سفید به لحاظ کمیت و فشار، شاهد روندی افزایشی بوده اند، یکی پس از دیگری شکست خورده و ناکام میمانند. اما علت چیست؟
طرحهای ضد فلسطینی دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر شکل متفاوتی به خود یافته اند؛ این طرحها که تا چند سال گذشته عمدتا برای توجیه اشغالگری و صدور مجوز برای تصرف اراضی فلسطینیان مطرح میشدند، در سالهای اخیر اهداف متنوع تری را در بر گرفته و از ابزارهای متفاوتی بهره میبرند؛ بررسی دو طرح جنجالی «واشنگتن» و «تل آویو» در این زمینه میتواند این تفاوتها را به خوبی آشکار کند.
طرح به اصطلاح صلح «معامله قرن» پیشنهادی دولت آمریکا که فرآیند تدوین آن بیش از دو سال به طول انجامید و رونمایی آن به دلایل متعدد بارها به تعویق افتاد، در مسیر دیگر سیاستهای ضد فلسطینی دولت آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ قابل بررسی است.
ترامپ که از بدو ورود به کاخ سفید اقدامات ضد فلسطینی را در دستور کار خود قرار داده و اقداماتی مانند بستن دفتر سازمان آزادی بخش فلسطین در آمریکا، قطع کمک به آنروا و انتقال سفارت آمریکا از «تل آویو» به «قدس اشغالی» را اجرایی کرد، با تدوین معامله قرن، سوداهای زیادی را در سر میپروراند.
تغییر معادلات منطقهای و تثبیت موقعیت داخلی خود در جهت جلب حمایت گروههای صهیونیستی سرمایه دار در آمریکا شاید مهمترین دلایل ترامپ برای صرف هزینه و زمان به منظور تدوین این طرح به اصطلاح صلح بودند.
زمان رونمایی آن نیز به نوبه خود مهم است؛ بخش نخست این طرح که در قالب کنفرانس اقتصادی منامه برگزار شد، شکستی بزرگ برای آمریکا و رژیم صهیونیستی و در ادامه کشورهای عربی حامی این نشست بود. اما این امر مانع رونمایی از آن در کاخ سفید پیش از انتخابات سراسری ماه سپتامبر ۲۰۱۹ اراضی اشغالی نشد.
در واقع انتخاب این زمان برای رونمایی از طرح از پیش مُرده معامله قرن، تلاش برای خاتمه دادن به بن بست سیاسی بود که رژیم صهیونیستی از دسامبر ۲۰۱۸ با آن مواجه شده بود؛ انتخابات ماه آوریل ۲۰۱۹ بدون نتیجه مانده و منجر به انحلال کنست شده بود و «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر این رژیم، به پیروزی در انتخابات ماه سپتامبر امیدوار نبود؛ رونمایی از طرح معامله قرن آن هم در شرایطی که نتانیاهو نه قادر به اجرای آن بود و نه تمایلی به گشودن جبهههای جدید مخالفت و درگیری داشت، تلاشی بود که آمریکا برای حفاظت از متحد خود انجام داد.
دومین طرح بزرگ شکست خورده ضد فلسطینی نیز طرح الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی است؛ کدر شدن روابط ترامپ و نتانیاهو به دلیل ناتوانی او در تشکیل کابینه پس از انتخابات ماه سپتامبر ۲۰۱۹ و ناتوانی نتانیاهو برای تشکیل کابینه پس از سومین انتخابات سراسری، سبب شد تا فرو رفتن این رژیم در باتلاق بحران سیاسی تسریع شود، اما این بار حمایت ترامپ وجود نداشت و نتانیاهو خود را در آستانه برگزاری دادگاه رسیدگی به اتهامهای سه گانه فساد خود میدید.
از سوی دیگر، «بنی گانتز»، رییس پیشین ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی نیز که قدرت را در حال از دست رفتن میدید، برخلاف وعدههای اولیه مبنی بر عدم توافق با نخست وزیر در آستانه دادگاهی شدن، با نتانیاهو به توافق رسید؛ این توافق برای مقبول شدن و به سکوت واداشتن مخالفان نیاز به بندی قابل توجه داشت؛ الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی تنها موردی بود که میتوانست سوداهای ارضی احزاب مخالف توافق را تسکین دهد.
سرنوشت این طرح که از همان ابتدای امر با مخالفت شدید و صریح گروههای فلسطینی و مجامع بین المللی مواجه شد، در مسیر معامله قرن قرار گرفته است؛ از این رو به نظر میرسد مرگ این طرح نیز زودتر از آن چه که صهیونیستها انتظار داشتند، فرا رسیده است.
اما علت سرنوشت مشترک طرحهای ضد فلسطینی چیست؟
شکست طرحهای ضد فلسطینی آمریکا و رژیم صهیونیستی دارای چند علت هستند که مهمترین آن مقاومت مردم و گروههای فلسطینی در برابر این ظلم آشکار است؛ اگرچه این طرحها در عرصه منطقهای و بین المللی محکوم شدند، اما آنچه در نهایت مرگ این طرحها را رقم زد، امید به بازگشت مردم فلسطین و مقاومت آنها در برابر تجاوز و اشغالگری است.
گزینه مقاومت در حال حاضر مهمترین و کارآمدترین گزینه پیش روی فلسطین است و گروههای فلسطینی و مردم این کشور به خوبی از آن برای خنثی کردن توطئهها استفاده میکنند.
باید توجه داشت که تنها راه حل مناقشه فلسطین و رژیم صهیونیستی، برگزاری همه پرسی در فلسطین است؛ این راه حل که در مقاطع گوناگون در چند سال گذشته توسط مقام معظم رهبری مطرح شده، پیشنهادی راهبردی و کاربردی برای خروج از بحران فلسطین است.
منبع: میزان
انتهای پیام/ 900