به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، حضرت امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی مرتب در حضور اقشار مختلف به تبیین گفتمان اصیل انقلاب میپرداختند. یکی از گروههایی که اساساً از دید امام نیز نیاز جدی به موعظه داشته است؛ اعضای کابینه دولت جمهوری اسلامی بوده است.
راز تأثیر شگـفت عمل و کلام امام خمینی در روح و روان شنونده آن را بایـد در همین اصالت اندیشه، صلابت راى و صـداقت بـى شـائبه اش بـا مـردم جستجو کرد. شروع دارا بودن خمینی از کاریزما از خود وی بود. حس توجه و علاقه به مردم خصوصاً کوخ نشینان مورد توجه همیشگی آن عالم فرزانه بود. مردم جزوی از رکن اصلی رهبری برای امام بود.
این کاریزما که برای دولتمردان به مثابه یک ابزار استراتژیک استفاده میشود، امام را بر آن داشت در مقاطع مختلف جهت نیل به اصل دولت سازی در نظام اسلامی با تذکراتی راه صحیح را نشان دهند.
توصیه به مبارزه با غرور
مراسم تنفیذ بنی صدر یکی از اولین صحنههای موضعه امام بود. در این مراسم بنیانگذار کبیر انقلاب خطاب به اولین رئیس جمهور کشور فرمودند: «.. من یک کلمه به آقای بنی صدر تذکر میدهم، که آن یک کلمه تذکر برای همه است: حبّ الدنیا رأس کلّ خطیئة هر مقامی که برای بشر حاصل میشود، چه مقامهای معنوی و چه مقامهای مادی روزی گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است.»
«.. توجه داشته باشند همۀ کسانی که برای بشر خدمت میکنند، کسانی که دارای مقامی هستند، دارای پستی هستند، که مقامْ آنها را مغرور نکند. مقام رفتنی است و انسان در حضور خدای تبارک و تعالی ماندنی است. .. من از آقای بنی صدر میخواهم که مابین قبل از ریاست جمهور و بعد از ریاست جمهور در اخلاق روحی شان تفاوتی نباشد. تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است و من از همۀ کسانی که در مقامی هستند، چه مقامهای کشوری و چه مقامهای لشکری میخواهم که به مقامات خودشان مغرور نباشند، و در راه اعتلای اسلام و اعتلای ملت مسلمان و اعتلای کشور ایران کوشا باشند؛ و اینطور نباشد که به واسطۀ تقدم و تأخر یک نفر یا چند نفر موقتاً اسباب این بشود که کناره گیری کنند و یا خدای نخواسته، مخالفت و کارشکنی. »
عنایت به زاغه نشینان شهرها
اینروزها با فوت آسیه پناهی این بیانیات، اما در ۴ بهمن ۱۳۵۸ بسیار مورد اهمیت است. حضرت امام خمینی (ره) در پیامی رادیو ـ تلویزیونی از بیمارستان قلب فرمدند: «من وقتی خوشحال میشوم که بفهمم آقایان در صدد این هستند که به این زاغه نشینان شهرها، به این چادرنشینهای شهرها که در زمان طاغوت به آنها هیچ عنایتی نشده بود، در این زمان عنایت بشود. بهداری که اول مرتبه احتیاجی است که مردم به آن دارند طوری باشد که برای همه مهیا باشد. برای یکی تشریفات و برای یکی هیچی نباشد؛ و من امیدوارم که آقایان اطبا هرجا که هستند، و دولت و وزیر بهداری و خود ملت عنایت به این مطلب داشته باشند که این زاغه نشینها، این فقرا، اینهایی که عیال خدا هستند اینطور ابتلائات را نداشته باشند. »
تصفیۀ ادارات و وزارتخانهها از ضد انقلاب
حضرت آیت الله خامنهای در دو سال گذشته موضوع دولت جوان حزب اللهی را مطرح کردند و به اهمیت حضور افراد معتقد به خدمت به مردم در مراکز اجرایی و تقنینی اشاره کردند؛ در بیانات امام راحل نیز به وفور از تاکید بر استفاده از مومنین انقلابی اشاره شده است.
هفتم تیر ۱۳۵۹ پیر جماران در جمع اعضای شورای انقلاب و هیأت دولت تاکید کردند: «و، اما مسئلۀ دیگر که مهمتر از مسئله قبل است، تصفیۀ ادارات و وزارتخانهها از ضد انقلاب است. باید نوع ادارۀ وزارتخانهها و ادارات عوض شود و افراد ناصالح از آن ادارات تصفیه شود. باید گروهی تشکیل شود که هر کس بر خلاف عمل میکند گوشش را بگیرند و از اداره بیرونش کنند، و مأمور بگذارند که دیگر برنگردد و هرگز راهش ندهند. باید دید چه کسانی کارشکنی میکنند، آیا خود وزیر است؟ دستش را بگیرند و از وزارتخانه اخراجش کنند. ما با کسی شوخی نداریم. من کاری ندارم به اینکه چه کسی باید این کارها را بکند، چون این باز همان روش اداری است. بیایید و روش انقلابی را در پیش بگیرید.»
لزوم مردم گرا بودن مسئولان
«این قلبهای صافِ پاکِ مردم را نگه دارید. این کشاورزها و ـ نمیدانم ـ کارگرها و اینها بودند که شما را به استانداری رساندند، و الاّ شما را استاندار نمیکردند.» حضرت امام خمینی (ره) ۱۵ آذر ۱۳۵۹ پس از بیان این موضوع در جمع استانداران سراسر کشور فرمودند: «زمان رضاشاه هیچ کدام شما استاندار بوده اید؟! راه نمیدادند شما را توی ادارات. این مردم بودند که این دولت را به وجود آوردند و این رئیس جمهور را رئیس جمهور کردند. و ـ عرض میکنم ـ این مملکت را برگرداندند از آن حال که یک حاکمی که وارد یک جایی میشد، هزار جور فساد میکرد، حالا آن جور نباشد. ما باید درست توجّه داشته باشیم به این مسائل، و خدا را حاضر ببینیم همه جا. در قلوب ما حاضر است، در هر مجلس حاضر است، ما در محضر خدا هستیم. وقتی ما در محضر خدا هستیم، بندگان خدا که عزیز خدا هستند، در محضر خدا ما به آنها اذیّت بکنیم؛ این جرم بخشودنی نیست. باید نگه داریم اینها را. اگر بخواهید کشور شما دوباره اسیر نشود و همه چیز را از شما نگیرند.»
«رئیس جمهور باید فکر بکند که این مردم کوچه و بازار من را از پاریس آوردند اینجا و رئیس جمهور کردند؛ من باید خدمت بکنم به مردم. نخست وزیر باید فکر همین معنا باشد که این مردم بودند که من را از حبسها و زجرهای آنجا بیرون آوردند و نخست وزیر کردند، من باید خدمت به آنها بکنم. شما آقایان هم همین طور. هر کدام که در آن وقت زجر کشیدید و حبس رفتید، همین ملت، شما را نجات داده است. هر کدام هم که نبودید، اصلش مملکت یک حبسی بود، تمام کشور یک زندانی بود برای همه. بنابراین، آن چیزی که اساس است در این مملکت، هم سیاست اقتضا میکند، هم دیانت اقتضا می کند، هم انصاف و وجدان اقتضا میکند؛ این است که این خدمتگزارهایی که مجانی برای شما دارند خدمت میکنند، و برای حکومت دارند خدمت میکنند، اینها را ارجشان را بدانید؛ و بدانید که اگر خدای نخواسته این پیوند سست بشود و گسسته بشود. خدای نخواسته کار همان است که اوّل بود. حال نشود چند وقت دیگر، چند وقت دیگر، از حالا باید این بنیان، محکم باشد، این بنیان را باید همیشه دنبال استحکامش باشید. و این استحکام را هر کدام شما در محلتان عهده دارش هستید، یعنی یک تکلیف شرعی ـ وجدانی است که شما نگذارید در هر جایی که هستید آن کسانی که در زیر نظر شما وزیر - عرض کنم - حکومت شما هست به مردم بدسلوکی کنند، مردم را بپذیرید برای خودتان، بروید تو مردم، جدا نشوید از مردم. آن وقت این طور بود که مردم را نمی پذیرفتند، جدا بودند از مردم.
باید طوری باشید که مردم مثل مادر شما را در آغوش بگیرند
امام روح الله در همین جلسه اظهار داشتند: «باید جوری باشید که مردم مثل مادر شما را در آغوش بگیرند. الآن این جورند مردم، این را حفظش کنید. مملکتتان با این ترتیب حفظ خواهد شد. هر روزی برای مملکت مشکل پیدا میشود، حلاّلش خود مردم [باشند] الآن این مشکلی برای کشور ما پیدا شده، خوب مردم دارند کمک میکنند. حلاّلش خود این مردم هستند. این پشتیبانی های عظیمی که مردم میکنند، و آن حضوری که خودشان دارند و خودشان هست. از خودشان میدانند همه چیز را. ارتش را از خودشان میدانند. همه چیز را از خودشان می دانند. این باید حفظ بشود تا حفظ بشویم. تا کشورتان حفظ بشود؛ و اگر خدای نخواسته، این از دست ما برود، ما برمی گردیم به آن طوری که اوّل بودیم؛ و من خوف این را دارم که ما نعمتی را که خدا به ما داده است، و همۀ اینها از جانب خدای تبارک و تعالی بوده است ما کُفران این نعمت را بکنیم، و عنایت خدا از ما منحرف بشود. ما خودمان اسباب این بشویم و ما بدتر از آنکه بودیم بشویم. »
لزوم پرهیز از اختلاف در دولت
۹ صبح ۱۶ دی ۱۳۵۹ حسینیه جماران در حضور شهید رجایی و اعضای دولتش سخنرانی شاهد تاکید امام بر خدمتگزاری دولت و اطلاع رسانی صحیح بود. امام در این سخنرانی ضمن یادآوری وضعیت گذشته و جلوگیری از اختلافات در راس هرم خدمت و خدمات دولت فعلی فرمودند: «گرفتاری امروز ما، همین اختلافاتی است که مشاهده میشود. شما هر چه کار بکنید اگر اختلافات را کوشش نکنید که رفع بشود، کارهای شما را آن کسانی که بخواهند یک عیبی بگیرند به آن، عیب میگیرند. هیچ شکی نیست اینهایی که افتاده اند دور بازار و کوچه و این طرف و آن طرف و سمپاشی میکنند، آنها، این کارها را میکنند؛ و اگر شما در همان سطح بالا، این اختلافات را کوشش کنید که با عقل و تدبیر، در رفعش بسیار کوشش کنید ان شاءالله یک آرامش روانی پیدا بشود، و کارها در آن آرامش زود انجام می گیرد، بهتر انجام میگیرد. این مسائلی را که به من گفتید در یک همچو اتاق محدودی، بهتر این است که هر یک از آقایان که متکفل یک امری هستند، وقتی کاری انجام می دهند بروند در رادیو بگویند و از مردم بخواهند که هر کس اشکالی دارد که مثلاً ما بر خلاف میگوییم، بیایند اطلاع بدهند. در روزنامهها اطلاع بدهند، خودشان بیایند در محضر عمومی اطلاع بدهند که این حرفی که ما راجع به برق زدیم، راجع به اسفالت زدیم، راجع به کارهای دیگر زدیم چنانچه مردم اعتقادشان این است که این طور نیست و کاری انجام نداده است جمهوری اسلامی، بلکه عقب رفته است از زمان طاغوت، هر که این ادعا را دارد، بیاید بگوید که ما در این مواردی که داریم میگوییم که «عمل کردیم»، بیایند بگویند که نخیر، شما عمل نکردید؛ و اگر نیامدند و نگفتند، معلوم میشود که ما عمل کردیم؛ و مردم گوش ندهند به حرف اینهایی که میگویند که دولت هیچ کاری نکرده و نمیتواند هیچ کاری بکند. من نمیگویم که بعد از اینکه این را هم اعلام کردید، باز مسائل نیست، اما کم میشود، در بین مردم کم میشود. ولو آنهایی که میخواهند بگویند، میگویند، اما مردم دیگر باورشان نمیآید. این سکوت شما از کارهایی که انجام میدهید، البته بعضیش را میگویند، اما همه اش را نمیگویند. شما هر کدام که در هر وزارتخانهای هستید، وزیر هر وزارتخانهای هستید، مقیَّد باشید به اینکه کارهایتان را بگویید به مردم. آن چیزی که نباید گفت، آن عبادات شخصی آدم است که نباید بگوید. اما کارها و خدمتهایی را که شما کردید، اگر نگویید فساد دارد؛ یعنی موجب تضعیف می شود. لکن اگر به ملت بگویید، بیاید هر کسی بگوید مسائل خودش را که ما این کارها را کردیم، در تلویزیون، در رادیو اعلام کند و بعد هم اعلام کند که هر کس مخالف با این کارهایی است یعنی ما کارهایی را که کردیم، میگوید ما صحیح نمیگوییم، بیاید بگوید. هر دهی که ما برایش این کار را کردیم اگر میگوییم کردیم، اگر اینها اعتقاد دارند که نکردیم، بیایند بگویند و مقایسهای هم بین این دو سال و این سالهای طولانی که طاغوت بوده است این مقایسه را بکنید ریز بدهید.
ملایمت و تدبیر در دولت
در همین جلسه امام فرمودند «.. در هر وزارتخانهای اگر مثلاً اشخاصی باشند که میخواهند یک کارهای [خلافی] بکنند، نگذارند کارها انجام بگیرد، با ملایمت، با تدبیر آنها را به وظایفشان آشنا بکنید؛ و اگر یک وقت دیدید که کسی است که نه، نخواهد گذاشت، خوب، تصفیه بکنید. واگر کسانی که تصفیه شده اند اشتباه بوده است، آنها را برگردانند باز به محل خودشان تا خدمت بکنند.
ساده زیستی مسئولین مانند شهید رجایی
امام خمینی در مورد سبک زندگی شهید رجایی فرمودند: «.. آیا زندگی آقای رجایی و سایر وزرا از قبیل وزیر کشور و دیگران، نظیر زندگی اَزهاریها و شریف امامیها و بختیارهاست؟! ... بروید زندگی همین آقای نخست وزیر و همان وزرایی که در خدمت هستند و مشغول زحمت هستند برای ملت، بروید زندگیهای آنها را ببینید؛ و بروید زندگیهایی که آنها داشتند در سابق ببینید. اعمال اینها را ببینید؛ و اعمال آنهایی که سابق متصدی امر بودند ببینید. ببینید که جمهوری اسلامی همان رژیم شاهنشاهی است، یا نه. این با آن زمین تا آسمان فرق دارد. اگر هم اشکالی دارند و اشکالی مردم به اینها دارند، آن اشکال نیست که شما دارید. چپاول می کنید مردم را، قتل عام میکنید. میگویند مثلاً نتوانستید خیلی کار انجام بدهید. نتوانستید این گرفتار که در ظرف پنجاه و چند سال برای این ملت پیش آمده، شما ظرف چند روز این را بکنید؛ یعنی شما نتوانسته اید معجزه بکنید! آقای رجایی و ما هم قائل نیستیم که دولت حالا یک دولت معجزه آفرین باشد. لکن خوب، خدمتش را دارید می بینید. زحمات اینها را دارید میبینید: وضع زندگیشان و سادگی زندگیشان و اینها را هم دارید میبینید. پس این هم که با آن حرفی که این آقایان توی خانه هایشان نشسته اند و می نویسند فرق دارد.
باید جواب مردم را بدهیم
۳۱ مرداد ۱۳۶۰ امام خمینی در حسینیه جماران تاکید کردند: «.. در طول این مدت هی عذرهایی بود و واقعاً هم عذر بود. مردم دیْن خودشان را به جمهوری اسلامی تا کنون ادا کردند، به تکلیف خودشان مردم عمل کردند، اشکال در ماهاست، باید ماها جواب مردم را بدهیم. مردم به آقای رئیس جمهور به آن شور و به آن طور رأی دادند و به حق هم رأی دادند؛ برای اینکه آقای رئیس جمهور را از خودشان می دانند، کسی نیست که [خودش را بگیرد]. »
پرهیز از بهره گیری اشراف در امورات کشور
به نظر ویژگی سلوک، زهد و تقوای امام و جدال با نَفس و دل نبستن به زندگی دنیوی بدیهیترین علت اتصال قلوب ملت با خمینی است. در بخشی از خاطرات مرتبط با امام راحل آمده است که خانه امام در نجف اشرف سرداب و کولر نداشت و زندگی در آن خانه بسیار سخت و غیر قابل تحمل بود. تا اینکه مسؤولین دفتر ایشان کولر کوچکی خریده و در خانه آوردند.
امام با دیدن کولر فرمودند: با اجازه چه کسی این را خریدهاید؟! پاسخ دادند: حاج آقا، گرما طاقتفرساست و یکی از آقایان داوطلبانه آن را هدیه کرده است. امام فرمودند: شما در نجف بگردید و اگر همه علما و طلاب کولر داشتند، ما هم از این استفاده خواهیم کرد. مسؤولین دفتر شروع به تحقیق کردند و مشخص شد که از دوستان امام فقط حاج حبیبالله اراکی کولر ندارد، امام هم دستور فرمودند که کولر را در خانه ایشان نصب نمایند. من جریان را از حاج آقا اراکی نیز سؤال کردم و ایشان گفتند: آقای خمینی این کولر را به من هدیه کردند و هرچه اصرار کردم که آقا خود شما اولی هستید، قبول نفرمودند. به هر حال پس از گذشت دو سال از این واقعه، امام اجازه خرید کولری برای منزلشان دادند.
امام در یکی از سخنرانیهای خود فرمودند: «.. وقتی بنا شد که متصدی یک امور کشوری، قشر اشراف ـ به اصطلاح خودشان ـ اعیان، مرفهها و صاحب اموال و ـ نمیدانم ـ پارک و اتومبیلها و کذا و کذا، یا آن وقت کالسکهها و آن حرفها باشد، این یکی از مصیبتهای بزرگی است که در یک ملت هست. سر چشمۀ همۀ مصیبتهایی که ملتها میکشند این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان ـ به اصطلاح خودشان ـ از آنها باشد؛ و آنها این طور هستند، اشراف و اعیان این طور هستند که تمام ارزشها را به این میدانند که آنجایی که زندگی میکنند بهتر از دیگران باشد، آن رفتاری که مردم با آنها میکنند، رفتار عبید با موالی باشد؛ تمام افکارشان متوجه به این مسائل است. باید حتماً چند تا پارک داشته باشد، چند تا باغ داشته باشد در شمیران، در تهران، در کجا، تا اینکه بشود یک نفر آدم ـ عرض میکنم که ـ نخست وزیر یا یک نفر آدم وزیر کذا؛ و اینها وضع روحیشان، به حسب نوع، وضع روحیشان این طور بود که، چون قدرت را، تمام ارزشها را به قدرت میدانستند، تمام ارزشها را به قدرت مالی میدانستند، به قدرتهای دیگر میدانستند، در مقابل قدرت بالاتر از خودشان خاضع و عَبد بودند، در مقابل ضعفایی که قدرت ندارند، فرمانفرما و حکومت بودند. این وضع طبیعی این است که یک قشر اشراف و اعیان ـ به اصطلاح خودشان ـ و مرفه به یک کشوری حکومت کنند و قابل اجتناب نیست این. وقتی حکومت آن طور شد، دیگر نمیشود این را کسی خیال کند که قابل این است که این با مردم چه جور باشد، از آن ور با دولتهای خارجی چه جور باشد.»
حضرت امام خمینی در مسیر زندگی سیاسی خود، هیچگاه از آرمانها عدول نکرد. آن بزرگمرد تاریخ تا بدانجا پیش رفت که ثابت کرد دولت اسلامی راه اصلی رسیدن به هدف نهایی که همانا تحقق آرمانهای انقلاب است تعیین کننده سرنوشت خواهد بود. خمینی آن چیزی را در زندگی ساده خود داشت که شاهان و کاخ نشینان جهان نمیتوانستند فرمول آن را بهم بزنند همین مساله نیز باعث شد خمینی سیاسیترین و اسلامیترین رهبر انقلاب باقی بماند و همیشه بر اصل پرهیز از حضور اشراف در اداره کشور اصرار ورزید.
منبع: فارس
انتهای پیام/ 341