به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، شهید «میر رمضان اسماعیلپور علمداری» فرزند میرحسن در تاریخ 22 آذر 1339 در بابل به دنیا آمد و در تاریخ یکم آبان 1362 در مریوان به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید «میر رمضان اسماعیلپور علمداری»:
بسم الله الرحمن الرحیم
این نوشتهها را به تنهائی و با فکر آرام و با آسوده و در دل شب ساعت 30/10 دقیقه با قلم به روی کاغذ آورده ام هیچ منظوری از کردن یا شاعرانه نوشتن ندارم فقط رساندن منظور مهم است.
ای کسانی که این نوشته به دستتان نمیرسد خوب بخوانید و نتیجه بگیرید کفر در مقابل اسلام جبهه گرفته و جبهه گرفته است و جبهه میگیرد اگر میخواهی سعادتشان را ببینی به عقب بنگر از هابیل تا موسی و تا محمد (ص) و تا امام خمینی. ببین سعادتمند چه جبهه بوده است سعادت را در کدام میبینی درنگ نکن که لحظه غفلت سوختن در آتش جهنم است، جهنمی که فرعون و نمرود و یزید ومحمدرضا شاه ملعون در آن سوختند.
برادر من، خواهر من و ای پدر و مادر من و ای تمام کسانی که وصیت شهیدان به دستتان میرسد از راه خدا خارج نشوید. اطاعت از فرمان امام خمینی (ره) اطاعت از دستورات خداوند است. من فرمان امام خمینی (ره) را از دل و جان میخرم تا سرحد شهادت که افتخار است، کاش چندین بار میمردم و دوباره زنده میشدم و دررکاب امام خمینی بودم، راه امام خمینی راهی است که امام محمد باقر (ع) آرزویش را داشت.
من مدت 14 ماه با کفاران بعثی جنگیدم ولی افسوس لیاقت شهادت نداشتم شاید خواست خداوند که در لباس سیاه به درجه شهادت که آرزوی من است رسم و در آن خویش را ملاقات کنم آرزو دارم که بعد از شهادتم پیام مرا به تمامی و کسانی که دنبال سعادت میگردند برسانید و به آنها بگوئید سعادت راه امام است که با تمام نیرو در مقابل آمریکا و تمامی ایستاده است. کافرانی که دست به دست هم داده اند تا مستضعفان را دربند بکشند و ما این بند را بیاری خدا باز کرده و این بند را به گردن آمریکا و شوروی و تمام کافران میپیچم و خفهشان میکنیم و این نصرت خداوند است به تمام حزب الله انشاءالله
پدرم! از این که فرزند لایق تو نبودم مرا ببخشید تا خداوند مرا بیامرزد و امیدوارم کند تمام فرزندانت را در خط امام عزیز تربیت کنی گوش به فرمان امام باشید و همیشه در میدان مبارزه باشید. پدرم نکنه خدای ناکرده شهادتم را به رخ انقلاب بکشی و یا تو را به غرور بدارد همیشه از خداوند شکرگزار باش که این امانت را به خدا دادی چون از خدا امانت داشتی و از این که توانستی در راه خدا بدهی خوشحال باش.
مادرم! ای که چون زینب دلت برای اسلام میطپد نکند خدای ناکرده با شهادت غرور تو را بگیرد و به رخ اسلام بکشی هر وقت چنین فکری به سرت زد به یاد زینب باش و زینب گونه باش و مثل زینب عمل کن، اگر بدن تکه تکه شده مرا برایت آوردند افتخار کن، ببین بی سرم را و یا سر بی بدنم را برایت آوردند از خدا شکرگزار باشید اجرای دستورات اسلام یادت نرود، فرزندانت را تربیت اسلامی بده به دخترانت بگو حجاب آنها برنده تر ازخون شهیدان است.
برادرانم سیدعلی، سیدحسن، سیدحسین و سیدمهدی! شما چهارنفر دیگر رزمنده خدای باشید و با فکرتان با بدنتان در راه خدا جهاد کنید به فکر مال دنیا نباشید. بزرگترین جهاد، جهاد با نفس است، رعایت اخلاق اسلامی را گوش به فرمان امام عزیز باشید، حرف امام را توام خون رگتان قرار دهید حیات داشته باشید و پیام رسان خون شهیدان باشید. خواهرانم، مثل زینب باشید پیام خون شهیدان را ارسال کنید، مثل زینب در میدان نبرد با کافرانم بایستید، حجاب و اخلاق اسلامی را در ردیف زندگی خود قرار دهید و فرزندان خود را حزب ا... بار بیاورید.
والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته
روح منی خمینی، جان منی خمینی.
مرگ بر آمریکا و مرگ بر منافقین
انتهای پیام/