به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، او را سید حکیم مینامیدند، یکی از فرماندهان ارشد و از بنیانگذاران لشکر فاطمیون با نام «سید حسن حسینی» از زبدهترین نیروهای اطلاعات عملیات بود که فرمانده تیپ ابالفضل العباس (ع) لشکر فاطمیون را بر عهده داشت و همرزم بسیاری از فرماندهان نام آشنای این لشکر و سردار شهید «ابوحامد» بود که در عملیاتهای زیادی عهده دار فرماندهی نیروها بود ت اینکه در ۱۶ خرداد سال ۱۳۹۵ به شهادت رسید.
شهید حکیم در کودکی به ایران مهاجرت کرد. در نوجوانی به حوزه رفت تا دروس طلبگی را ادامه دهد که در همان ایام به سپاه محمد و نیروهای جهادی پیوست که در جنگ با طالبان مدتی به اسارت درآمد و پس از آزادی بار دیگر به ایران بازگشت. در ایران به کار مقنی مشغول بود تا اینکه بحث سوریه پیش آمد. او نیز به همراه دوستان قدیمی خود در سپاه محمد (ص) برای اعزام به سوریه و دفاع از حرم اعلام آمادگی کرد و از آنجایی که سابقه جهاد داشت توانست با تربیت نیرو و سازماندهی آنان خدمت بزرگی به این لشکر کند. او در ایران درآمد خوبی داشت با این وجود حضور در میدان جهاد را برای هدفی دیگر به ماندن در ایران ترجیح داد چرا که معتقد بود اسلام مرز ندارد.
زمانی که بحث رفتن به سوریه پیش آمد و پدرش خواسته بود در ایران بماند و به جنگ نرود گفته بود: «یک روز از ما سوال میکنند وقتی دشمنان تجاوز میکردند، شما چه کار میکردی؟ امام حسین (ع) و یارانش جهاد کرده و در مقابل ظلم ایستادند و شهید شدند، برای دین خدمت کردند تا دین زنده بماند، حالا شما چه کار کردید؟ من چه جوابی بدهم؟ جهاد در سوریه واجب بوده، چون علیه کفر و اسرائیل است. سید حکیم هم با همین نگاه در سوریه جنگید.»
پرسیده بودند اگر حق انتخاب داشته باشی تا بروی بهشت یا به دنیا برگردی کدام را انتخاب میکنی؟ گفته بود من به بهشت کاری ندارم، میخواهم دوباره برگردم و مدافع حرم باشم.
حتی پیش از جنگ سوریه آن زمان که هنوز خبری از داعش و جنگ نبود همیشه به همسرش میگفت دعا کن شهید شوم، دوست ندارد در بستر بیماری بمیرم، و حرفش این بود که اگر شهید نشویم، میمیریم.» خودش را نوکر امام زمان (عج) میدانست و میگفت: «ما نوکری میکنیم تا امام زمان (عج) با مشکلات کمتری تشریف بیاورند.»
دوستان و همرزمانش اعتراف میکنند که هیچ گاه خنده از لبان او محو نشد، اخلاق خوبش زبانزد بود، در حرف زدن دقیق بود و به نکات کوچک اهمیت میداد. همیشه در جلسات همراه خود دفترچه کوچکی میاورد و صحبتها را یادداشت میکرد. بعد از جلسه موضوعات را جمع بندی میکرد.
صداقت، ایثار و فداکاری «سید» باعث شد بتواند مسئولیتهای سنگین را به دوش بگیرد. در عملیاتها، مواظب همه بود، نسبت به منطقه و دوستانش احساس مسوولیت میکرد، هیچ گاه نگران خودش نبود و این رفتار از شجاعت و ازخودگذشتگی او بود.
انتهای پیام/ 141