وصیت‌نامه شهید «مرتضی شمسا»؛

شهیدان با جهاد خود راه حق را آموختند

شهید «مرتضی شمسا» در قسمتی از وصیت‌نامه خود آورده است: شهیدان با رفتن خود جهاد در راه خدا و فرهنگ آزادی و نبرد در راه حق را به من و دیگر عزیزان آموختند.
کد خبر: ۴۰۰۱۵۲
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۷:۴۸ - 10June 2020

شهیدان با جهاد خود راه حق را آموختند      //اتونشر///

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از بوشهر، ﺷﻬﻴﺪ «ﻣﺮتضی ﺷﻤﺴﺎ» در تاریخ 1349/1/1 در استان بوشهر دیده به جهان گشود و سوم بهمن سال 1365 در منطقه ﺷﻠﻤﭽﻪ و در عملیات کرﺑﻼى ۵ به شهادت رسید و شهد شیرین شهادت را نوشید.

وصیت نامه شهید 

بسم رب الشهداء و الصدیقین

ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله اموتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون

ما من قطره احبالی  . . عزوجل من مطره دم فی سبیل الله

هیچ قطره ای پیش خداوند محبوب تر از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود نیست.

نخست باید شاکر آفریدگار باشم و بعد خون شهیدان که با رفتن خود جهاد در راه خدا و فرهنگ آزادی و نبرد در راه حق را به من و دیگر عزیزان آموختند.

در آغاز وصیت نامه خود متذکر این جمله هستم و می گویم چه زیباست ندای حق را سرگردان و تا آخرین قطره خون خود در راه آن پایدار ماندن و در اولین و آخرین مرحله آن آوای شهادت را سر دادن و چه شیرین است.

 در آخرین لحظه زندگی خود و با عشق به الله در راهی بودن که ماجرائی بس شیرین دارد، از یک سو پر از معنویات و عشق به ایزد منان و از سوی دیگر عالم برزخ و شیرینی های برزخی و فردوس ابدی را یدک می کشد.

چه واضح و آشکار است با حق زیستن و با حق انس گرفتن که هیچ چیزی را به جز سعادت ابدی و دنیای بیکران و عظیمی که برای انسان های به خون خفته که حرف اول خود را خدا و دین یعنی اسلام عزیز می زنند و در بر ندارد و انسان را عاشق و شیفته خود می سازد تا آن جائی که مانند شمع می سوزد و با سوختن خود روشنائی به دیار و اطراف خود می پاشد.

من برادر حقیر شما «مرتضی شمسا» هنرجوی دوم ساختمان در آخرین لحظه زندگی مادی و اولین لحظه های ورود به زندگی ابدی وصیتی را بدستی ناتوان و دلی پر از شور و شوق به خدای تبارک و تعالی و اسلام عزیز و همه مظلومان می نویسم.

 ای کاش آن لحظه را می دیدم تا در راه خود او در لحظه ای که ایمان سرا پای مرا گرفته حسین(ع) را دیده و او را زیارت کنم، همانطور که برادران شهیدمان دیدند و زیارت بس عظیمی کردند.

و ا...  من از خدا موقعی شهادتم را طلبیدم و می طلبم که با خلوص نیت با ایمان قوی این جهان را وداع کرده و دیار عاشقان پیشین را نصیبم کند.

 من بنده حقیر نزد خدا نمی دانم از کجا و از چه چیز شروع کنم و فقط این موضوع را که حرف همه شهیدان است.

من باب تذکر و یادآوری تکرار می کنم (که در هیچ مرحله مبادا از خدای خود و سخنان پیامبرانش غافل شویم، و با دوری از جهاد و سیره پیامبر خود را به سوی شیاطین و لذت های دنیوی و مادی سوق دهیم.

همیشه و در همه حال و در هر برهه از زمان یار مظلومان و دشمن زورگویان باشیم و پیامبر گونه زندگی کنیم و هیچ وقت عدالت علی(ع) را که در زندگی انسان ها نقش موثری دارد دوری نجوئیم و آنها را اسوه و سر آغاز خود قرار دهیم.

و در پایان وصیت نامه خود ابتدا معذرت می خواهم از خانواده خود پدر ، مادر و مادربزرگم که نقش موثری در تربیت من و برادر شهیدم داشتند، سپس عاجزانه از شما می خواهم خواهرانم و برادران خود عذر می خواهم.

نمی دانم چه بگویم فقط این موضوع را یادآوری می کنم که ای پدر مهربان شما واقعاً مهربان و دوست داشتنی هستید؛ زیرا اسلام عزیز و شهادت در راه خدا را درک کردید و مرا شیفته خود و خدای خود نمودید.

 در پایان معذرت خواهی می کنم از دوستان و آشنایان، اگر غیبت و یا تأسی نسبت به آنان شده و هر کس که وصیت نامه مرا می خواند مرا جداً به خاطر خدا و خون شهداء حلال کند و ببخشد دیگر عرضی ندارم برای پیروزی اسلام و شادی روح شهیدان مخصوصاً برادر گرامیم مصطفی اجماعاً صلوات.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها