معرفی کتاب؛

«دختری به نام کوهستان»

کتاب‌ «دختری به نام کوهستان» بر اساس خاطراتی از جانبازان و شهدای شهرستان «نور آبادِ دلفان» نگاشته شده است.
کد خبر: ۴۰۰۹۰۲
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۹ - 12June 2020

«دختری به نام کوهستان»

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از خرم آباد، کتاب«دختری به نام کوهستان»، در ژانر داستان مستند نگاشته شده است. «نوراله نظر زاده» کننده پس از جمع‌آوری مطالب راوی از طریق طرح سؤال و انجام مصاحبه با چند تن از جانبازان شهرستان«نورآبادِ دلفان» و گردآوری خاطراتی از شهدای این خطه، مطالب را بر خط نگاری کرده و سپس با ایجاد فضای داستانی و استفاده از عناصر داستان‌نویسی در پرداخت مطالب و ملموس کردن آن‌ها  کتاب را تالیف کرده است.

 چاپ اول این کتاب 135 صفحه ای را انتشارات «پراکنده» در قطع رقعی،  در سال 1395 منتشر کرد.

برشی از متن کتاب:

«بوی انفجارهای خردل، همچون بوی چمن تازه چیده، چنان در دشت پراکنده شده که آرزو دارم مانند پرنده‎ها، دو بال داشته باشم تا آسوده به یک بلندا پرواز کنم. جایی که قدرت خصم آدمی، به آنجا قد ندهد. در دوردست‎ها، آن طرف خاکریز‎های خط مقدم، نیروهای عراقی، برای پاکسازی، مثل گاوی خشمگین که کورکورانه به هرکسی و هرجایی شاخ بزند، نقطه‎ای را خالی از گلوله‎های خمپاره نمی‎گذارند.

بعد از حمله تهاجمی و میکروبی، در برزخی تمام عیار، پیکر فرمانده عملیات، همراه عده‎ی زیادی از شهدا، در کانال‎های خط، جا مانده. همزمان با دستور عقب‎نشینی، بعضی از بچه‎ها  که توان راه رفتن دارند، زخمی‎ها را کشان‎کشان به عقبه می‎آورند تا در خلاف جهت وزش باد، موقعیت مناسبی پیدا کنند.

 بوی گاز خردل، خیلی تند و سوزاننده است و مجرای تنفس را تا ریه می‎سوزاند. چاره‎ای نمانده، جز خیساندن چفیه‎ها با جیره آب قمقمه‎. بعضی‎ها که بیشتر در مسیر استنشاق بوی گاز قرار گرفته‎اند سرفه‎هایشان شدیدترست، عده‎ای هم علائم تازه‎ای، در آنها آشکار شده.

محسن، به عنوان تخریب‎چی از لشکر کمیل، به ما ملحق شده. حالش چندان مناسب نیست. اغلب دچار تنگی نفس می‎شود و به شدت سرفه می‎کند؛ طوری که صدای تارهای صوتی‎اش شنیده می‎شود. آدم فکر می‎کند عن‎قریب، گلویش پاره شود. با چشم‎های اشک‎آلود و پف‎کرده و مویرگ‎هایی متورم و خون‎نما، به شقایقی می‎ماند که مچاله‎اش کرده باشند.»

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها