وصیتنامه شهید «سیدرشید امامی»؛

خدایا! جان و خون من، هدیه‌ای ناقابل و ناچیز در برابر نعمت‌های توست

شهید «سیدرشید امامی» در بخشی از وصیت‌نامه خود می‌نویسد: خدایا! من یک هدیه بسیار ناقابل و ناچیز در برابر این نعمت تو دارم که به حضورت عرضه می‌کنم و آن، جان و خون من است، امیدوارم پذیرا باشی.
کد خبر: ۴۰۱۱۷۳
تاریخ انتشار: ۰۱ آذر ۱۳۹۹ - ۰۳:۴۱ - 21November 2020

خدایا! از این که این رهبر بزرگ را فرستادی که ما را به سوی تو رهنمون کند، سپاسگزارم

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از گرگان، «سید رشید امامی» فرزند ابراهیم یکم تیر سال 1345 در روستای ولاغوز از توابع شهرستان کردکوی در خانواده‌ای کشاورز چشم به جهان گشود و تا اول راهنمایی بیشتر درس نخواند و تصمیم گرفت به عنوان بسیجی در جبهه ها حضور پیدا کند و سرانجام در سوم اسفند سال 1362 با سمت تک تیرانداز در دهلران توسط نیروهای عراقی براثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.

فرازی از وصیتنامه شهید:

خدایا تو شکر می کنم که به من این بیداری و آگاهی را بخشیدی تا بتوانم در راه مقدس تو و در راه هدف الهی امام خود بجنگم و به ندای «هل من ناصر» امام خمینی پاسخ گویم.

خدایا !این نعمت را به من اعطا کردی تا پیرو تو باشیم و امام را نیز به ما شناساندی تا در ضلالت و گمراهی، سرگردان نشویم.

خدایا! من یک هدیه بسیار نا قابل و ناچیز در برابر این نعمت تو دارم که به حضورت عرضه می‌کنم و آن، جان و خون من است، امیدوارم پذیرا باشی.

خدایا! از این که این رهبر بزرگ را فرستادی که ما را به سوی تو رهنمون کند، نهایت سپاسگزاری را دارم و امیدوارم که اگر در یاری کردن تو سستی کردم مرا به بزرگواری خودت ببخشی.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها