به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، اعتراضات در لبنان بهدنبال کاهش شدید قیمت لیره در برابر دلار و بحران اقتصادی ناشی از شیوع کرونا و قرنطینه وخیمتر شده است. در شهر طرابلس در شمال تا صیدا در جنوب لبنانیها شعارهایی را علیه مسئولان سیاسی سر دادند و مسیرهای اصلی را به آتش کشیدند. این گستردهترین اعتراضات از زمان آغاز قرنطینه در این کشور به دلیل شیوع کروناست که در برخی موارد به سر دادن شعارهایی در راستای توطئههای عبری-عربی-غربی برای خلع سلاح حزبالله و مقاومت لبنان منجر میشود.
در همین راستا میشل عون رئیسجمهور لبنان، حسان دیاب نخستوزیر و نبیه بری رئیس مجلس این کشور نشستی را در کاخ بعبدا برای حل بحران اقتصادی برگزار کردند. مقامات لبنانی در این نشست متعهد شدند که بانک مرکزی دلار بیشتری وارد بازار کند تا جلوی فروپاشی بیسابقه لیره را بگیرند و به تدریج ارزش لیره بالا رود.
از سوی دیگر سعد حریری، نخستوزیر سابق لبنان مدعی شد رئیسجمهور و نخستوزیر، لبنانیها را با تبدیل عرصه اقتصاد به عرصه تسویه حسابهای سیاسی به جای نامعلومی میکشانند. وی گفت: برکناری ریاض سلامه، رئیس سابق بانک مرکزی جنون اقتصادی و سیاسی و قانونی است و به فروپاشی کامل اقتصاد لبنان منجر میشود. آنها دنبال راه خروجی برای نجات خود از تصمیمات نامناسبی هستند که بهتازگی اتخاذ کردهاند، نه راه خروجی برای نجات اقتصاد.
«توفیق شومان» تحلیلگر سیاسی لبنان در گفتوگویی به بررسی تحولات داخلی این کشور در غرب آسیا پرداخته که در ادامه میخوانید:
تظاهرات داخلی لبنان پس از مدتی فروکش کردن بهدلیل شیوع کرونا، از مدتی پیش و با سر دادن شعارهایی در خلع سلاح حزبالله آغاز شد. علاوه بر این، مردم همچنان از اوضاع اقتصادی ناراضی هستند و این عوامل باعث شده است شاهد آشوبهای خیابانی باشیم. تحلیل کلی شما از اوضاع داخلی لبنان چیست؟
بحرانی که این روزها لبنان را شعلهور کرده، چند وجهی است. بخشی از آن به بحران اقتصادی مربوط میشود که در حوزه اجتماعی تأثیر گذاشته، باعث نابسامانیهای اقتصادی و موجب شده است تا گروههای مردمی ابراز انزجار و اعتراض کنند. بخش دیگر به بیعدالتی در حوزه سیاسی و اداری مربوط میشود، ولی بخش مهم اعتراضات به عوامل منفی خارجی مربوط است که اتاق فکر آمریکا آن را طراحی و علیه مقاومت لبنان پیادهسازی میکند.
من معتقدم امکان تمایز قائل شدن و تفکیک عوامل مذکور از یکدیگر وجود دارد، به این معنی که میتوان اهتمام ویژه به موضوعات اجتماعی و معیشتی داشت و در عین حال وحدت و یکپارچگی ملت را حفظ کرد. طبعاً با توجه نشان دادن به وضعیت مردم است که میتوان با عامل سوم که همان مقابله با آمریکا و توطئههایش است، برخورد کرد. در این مرحله لازم است خوانش صحیحی از وضعیت موجود لبنان ارائه کرد و نباید بحران را تنها به عوامل اقتصادی، مالی و معیشتی گره زد، زیرا سوءمدیریت دولت لبنان نقش مهمی در گسترش اعتراضات مردمی درقبال وضع موجود داشته و موجب تحریک آمریکا به ادامه توطئههایش در داخل کشور شده است.
بیتردید لبنان از سال ۲۰۰۵ دچار «قطببندیهای سیاسی» شدیدی شده است که سیاسیون آن را به دو قطبی معروف هشت مارس و ۱۴ مارس میشناسند. در مرحله کنونی معتقدم ۱۴ مارس، خود را در کنار جریانها و گروههای متفرقهای میبیند که برخی از این جریانها و گروهها راه مقابله و عناد با حزبالله لبنان را در پیش گرفتهاند و طبعاً شعار خلع سلاح مقاومت سر میدهند. اینگونه ادعاها (خلع سلاح حزبالله) با هدف سرپوش گذاشتن بر اختلاف میان جریانهای سیاسی است و تنها به سال ترور رفیق حریری (۲۰۰۵) بازنمیگردد، بلکه باید ریشه آن را در دوران جنگ داخلی لبنان یعنی میانه سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ جستجو کرد که چندین جریان، گروه و مجموعه سیاسی به تحریک دشمن صهیونیستی در لبنان پرداختند و همچنان ریشههای آنها در داخل لبنان موجود است.
به باور برخی صاحبنظران سیاسی، کنار گذاشتن سلاح از سوی حزبالله میتواند خطری برای امنیت ملی لبنان باشد. با توجه به خطر تهدیدات رژیم صهیونیستی، نظر شما درباره سر دادن شعارهایی با مضمون کنار گذاشتن سلاح از سوی مقاومت لبنان چیست؟
هر زمان صحنه سیاسی لبنان شاهد بروز اختلاف بوده، رگ و ریشه گروههای وابسته به دشمن صهیونیستی را میتوان مشاهده کرد. معتقدم در بحران کنونی نیز جریانهای متفرقه سیاسی، پرچمداری مخالفت و عناد با حزبالله را در دست گرفتهاند و از سوی برخی طرفهای خارجی حمایت میشوند و خواستار خلع سلاح مقاومت شدهاند؛ این اقدام میتواند زمینه را برای تبدیل شدن لبنان به صحنه عملیات گسترده عناصر اسرائیلی فراهم کند و با چنین حرکت اشتباهی ممکن است شاهد سلسله ترورها، عملیاتها و کشتار مردم لبنان باشیم. بهطور خلاصه خلع سلاح حزبالله دروازههای لبنان را به روی دشمن صهیونیستی باز میکند تا هرگونه عملیاتی خواستند در میدان خالی از مبارز لبنانی انجام دهند.
آینده سیاسی لبنان را با توجه به روند تظاهرات اخیر، مطالبات مردمی و وضعیت نامناسب اقتصادی چگونه ارزیابی میکنید؟
زود است بخواهیم درباره آینده سیاسی لبنان چیزی بگوییم، ولی موضوع آشکار این است که توافق بر سر تشکیل دولت لبنان بر مبنای لزوم انجام اصلاحات و همافزایی بود. من صحبت برخیها را که میگویند طایفهگری و زاویه داشتن با قانون اساسی بخشی از مشکلات داخلی لبنان است، تأیید میکنم؛ ولی معتقدم دادن فراخوان برای مشارکت همه طرفهای لبنانی در حکومت و در ادامه، تشکیل دولت جدید باید در بطن خود، گفتگوهای داخلی و میان حزبی را رقم بزند. با این روند میتوان به راهحلی ملی بر مبنای قانون اساسی دست یافت که مانع از تهدید یا تحریم هر طرف خارجی شود و بتواند انسجام ملی را در برابر طرفهای داخلی، منطقهای و بینالمللی نشان دهد.
بحران کنونی از آن رو به وجود آمد که به گروههای مختلف سیاسی با هر طیف سلیقهای مجال عرض اندام داده شد و این اقدام، چند وجهی شدن بحران داخلی را رقم زده است. در هر صورت یقیناً لبنان به منشور جدیدی نیاز دارد. منشوری که نه متصل به گذشته باشد و نه گذشته را به طور کلی رد کند، بلکه از فرصتهای گذشته پلی بسازد برای موفقیتهای بزرگ فراروی لبنان. متأسفانه با توجه به بحرانهای متوالی مالی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی، زمینههای چنین اقدامی فراهم نشده است، ولی معتقدم مرحله آینده باید با فراخوان برای گفتگو بر سر دو احتمال آغاز شود؛ نخست، از بین رفتن دائمی اقدامات تحریکآمیز طایفهای و دوم، آغاز عملیات بازسازی نظام سیاسی لبنان. این موضوع قطعاً نیازمند گفتگوی صریح و مستقیم میان همه گروههای سیاسی است تا خروجی این گفتگوها، به وجود آمدن منشوری باشد که لبنان جدیدی را بسازد.
زمینههای توافق بر سر منشور ملی لبنان وجود دارد؟
در بازه زمانی کنونی متأسفانه نمیتوانم تصوری از چنین ایدهآلی داشته باشم، زیرا هیچ مجموعه یا حتی گروه سیاسی وجود ندارد که جرئت داشته باشد از چنین موضوعی سخن بگوید و بنابراین خلأ یک برنامه سیاسی مناسب از سوی احزاب فعال حس میشود که در سلسله مراتبی میتواند بخشی از حلقه تکمیلکننده پازل سیاسی بحران لبنان باشد. باقی ماندن اوضاع به روال کنونی به چنددستگی میان گروههای سیاسی دامن میزند و خروجی آن نمیتواند ارائه برنامه سیاسی مستقلی از سوی جریانها، احزاب یا رهبران سیاسی باشد.
نقش مخرب آمریکا در بحران سیاسی لبنان را چگونه ارزیابی میکنید؟
بیتردید آمریکا در حال سوءاستفاده از بحران داخلی لبنان است و تلاش میکند در راستای منافع خود از اختلاف سیاسی میان گروههای لبنانی بهرهبرداری کند. ایالات متحده آمریکا چند سالی است با تصمیمات سیاسی و مالی خود علیه حزبالله لبنان اقدام میکند. بیتردید این اقدامات به طور مستقیم بر تحولات داخلی لبنان تأثیر میگذارد و بحران کنونی مالی و اقتصادی بیتأثیر از تحرکات آمریکا نیست.
منبع: آنا
انتهای پیام/ 341