گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: خبر آمد خبری در راه است؛ آن هم بعد از حدود چهار سال چشم انتظاری. خبر آمدنش از دیار غربت، دلهای خیلیها را آرام کرد؛ خصوصاً دل خانوادهاش را؛ پدر، مادر، همسر و دو فرزند کوچکش را. بچهمحلهایش هم خیلی چشمانتظارش بودند، این را میشد در مراسم بدرقهاش بهخوبی دید.
چند روزی بود که تصویرش در خیابانهای تهران بهخصوص کوچهها و خیابانهای محلهاش نصب شده بود، تا اینکه صبح روز چهارشنبه مصادف با سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) فرارسید و محله «مهرآباد جنوبی» تهران حال و هوای دیگری گرفت. از بوستان شمشیری گرفته تا خیابان دانشگاه هوایی و کوچهپسکوچههای اطراف آن، جا برای پارک خودرو نبود؛ انگار از همه مناطق تهران، مردم آمده بودند به بدرقه یکی از بچههای این محله که پس از سالها دوری، قهرمانانه به آغوش وطن بازگشته است.
اندکاندک جمع عاشقان جمع شده و دود اسپند همراه با نوای خوش شعری که حاج «امیر عباسی» به سبک معروف «ممد نبودی ببینی»، در سوگ سردار دلها میخواند، خبر از این داد که دوباره از شام بلا شهید آوردند: «چشم بارانی، کو سلیمانی...».
گنبدی کوچک که روی آن پرچم قرمز «لبیک یا زینب (س)» بود، ناگهان از دور خودنمایی کرد و به انتظارها پایان داد؛ آری! شهید مدافع حرم «جواد اللهکرم»، پس از سالها دوری از وطن، دوباره به محله خود پا گذاشت؛ آنهم برای آخرینبار.
قدمها بیاختیار بهسمت خودروی حامل پیکر شهید بهراه افتاد و چشمها گریست و نالهها بلند شد؛ آری! عطر شهید در خیابان «دانشگاه هوایی» پیچید؛ البته محله مهرآباد جنوبی با عطر شهیدان غریب نیست؛ چراکه علاوه بر شهیدانی که خو دارد، بزرگمردان شجاعی نظیر شهیدان بابایی، ستاری، فکوری، دوران، یاسینی، خضرایی و... از دل همین دانشگاه علوم و فنون شهید ستاری که واقع در این محله است، تربیت شده و به میدان نبرد با دشمن رفتند؛ دشمنی که امروز دیگر جبهه مصاف با آن به برکت خون همین شهیدان، در خرمشهر، سوسنگرد، مهران و دیگر شهرهای مرزی کشورمان نیست؛ بلکه امروز رزمندگانی چون شهید «جواد اللهکرم» صدها کیلومتر آنطرفتر با آن میجنگند.
پیکر مطهر شهید، وقتی مقابل مسجد «مسلم بن عقیل (ع)» رسید؛ مردم آن را روی دستان گرفتند و جهت اقامه نماز، روی زمین گذاشتند؛ هرچند که خیابان «دانشگاه هوایی» ظرفیت این همه جمعیت را نداشت؛ اما با اینحال نماز میت اقامه شد؛ «اَللَّهُ اَکبَرُ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَریک لَهُ...». نمیدانم چرا از وقتی که امام خامنهای (مد ظلهالعالی) هنگام اقامه نماز بر پیکر ارباًاربای سیدالشهدای مقاومت، وقتی به جمله «اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا» رسیدند، گریستند؛ در مراسم تشییع شهدا، مردم هم وقتی به این جمله میرسند، اشک از چشمانشان جاری میشود، این موضوع را میشد امروز در مراسم تشییع پیکر مطهر شهید «جواد اللهکرم» دید و همینطور چندی قبل در مراسم تشییع پیکر مطهر شهید مدافع حرم «اصغر پاشازاده».
مراسم تشییع دیگر تمام شده بود و مردم داشتند جهت برگزاری مراسم خاکسپاری به قطعه ۵۰ بهشت زهرا (س) میرفتند. در این حال و هوا بود که مقابل مسجد «مسلم بن عقیل (ع)»، از مردی سنوسالدار که عکس شهید اللهکرم را در دست داشت، درباره شهید سوال کردم. وی نیز در پاسخ، در جملاتی کوتاه از خصوصیات مثبت اخلاقی شهید گفت، از اینکه اخلاق و منش خوبی داشت.
این شد بیشتر مشتاق شدم تا درباره خصوصیات اخلاقی شهید اللهکرم، از بچهمحلهایش سوال کنم؛ بنابراین به میان چند جوان که جلوی در مسجد «مسلم بن عقیل (ع)» ایستاده بودند رفتنم و با جوانی حدوداً ۲۵ ساله همکلام شدم. وی آخرین خاطره خود از شهید اللهکرم را تعریف کرد، روزی که در دانشگاه شهید ستاری از «جواد اللهکرم» بهعنوان جانباز مدافع حرم تقدیر کردند و همچنین گفت: «روزی که خبر شهادتش را در سوریه شنیدم، اصلا باورم نمیشد؛ لذا چند بار عکسش را دیدم و وقتی تلفنی با دوستانم صحبت کردم، آنها نیز صحت این خبر را تایید کردند».
این جوان بسیجی همچنین از زحمات شهید اللهکرم برای آموزش نظامی بسیجیان منطقه گفت و بعد از پایان صحبتهایش، شخص دیگری را به من معرفی کرد و گفت «این آقا اطلاعات بیشتری درباره شهید دارد»؛ بنابراین به سراغش رفتم. لباس خاکی بر تن داشت، معلوم بود که او هم از بسیجیان محله است.
این جوان بسیجی نیز از زحمات شهید «جواد اللهکرم» برای آموش نظامی بسیجیان محله گفت و تأکید کرد: «شهید جواد اللهکرم مربی خیلی از این جوانانی بود که امروز به مراسم تشییع وی آمدهاند». وی همچنین درباره خصوصیات اخلاقی این شهید والامقام گفت: «شهید جواد اللهکرم در محله بسیار خوشخلق و مردمدار بود و رفقای جوان زیادی داشت». از وی خواستم تا خاطرهای از شهید برایم بگوید که در این زمینه نیز گفت: «یادم میآید، یکبار که از سوریه برگشته بود، مدتی بهدلیل جانبازی در بیمارستان بستری بود؛ اما بعد که به منزل برگشت، بچهمحلها را جمع کرد و باهم به دیدار چند جانباز مدافع حرم که میشناخت رفتیم».
انتهای پیام/ 113