گروه دفاعی امنیتی دفاعپرسـ رحیم محمدی؛ یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی بنی صدر بهعنوان رئیس جمهور وقت و بنا به پیشنهاد حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی بهعنوان فرمانده کل قوا تعیین میشود؛ جایگاهی که نشان از اهمیت دو چندان آن میدهد، زیرا فرمانده کل قوا باید نیروهای مسلح را برای مقابله با دشمنان همواره آماده نگاه دارد؛ بهویژه در روزهای اولیه انقلاب که نیروهای مسلح کشورمان به واسطه تغییر نظام از انسجام لازم برخوردار نبودند؛ لذا در چنین شرایطی رئیس جمهور وقت بهعنوان فرمانده کل قوا تعیین میشود.
اما بنیصدر علیرغم آن که از پشتوانه رای مردم برای ریاست جمهوری هم برخوردار بود به دلیل ماهیت غربگرایی که داشت هیچگاه نتوانست در مقام و مسئولیتی که به او سپرده شد به نفع مردم و کشور عمل کند؛ بهعنوان مثال وی در کتاب خاطرات خود درباره آگاهی از حمله صدام به ایران اینگونه عنوان کرده است: «آن موقع که مجلس داشت افتتاح میشد و همینطور موقعی که آقای رجایی میخواست نخستوزیر شود، خطر تجاوز عراق دیگر مسئله روز شده بود. در آن ایام روشن شده بود که تجاوز خواهد شد و با اینکه یاسر عرفات را فرستاده بودم پیش آقای صدام حسین تا دست به این کار نزند، اما او در رویای پیروزی برقآسا و بیقرار حمله بود؛ به هر حال، یاسر عرفات رفت به عراق، برگشت و گفت که صدام را مثل طاوس دیده و او میگوید که کار ایران را چهار روزه تمام میکنم.»
این روایتی است که شخص بنی صدر درباره قصد صدام برای حمله به ایران عنوان کرده است؛ یعنی بنابراین روایت، نامبرده قبل از شروع جنگ تحمیلی از نیت صدام برای حمله به ایران آگاه بوده، اما با این حال تا پیش از حمله رسمی ارتش صدام، نهتنها اقدام پیشگیرانهای انجام نمیدهد، بلکه جلسه شورای عالی دفاع را هم تشکیل نمیدهد.
در حالی که اگر قبل از حمله ارتش صدام به مرزهای غربی کشورمان اقدام به استقرار ارتش جمهوری اسلامی ایران در مرزها و تقویت خطوط مرزی میکرد، چه بسا جنگ تحمیلی هشت سال به طول نمیانجامید و هزاران نفر از جوانان این مرز و بوم نیز به شهادت نمیرسیدند.
بنی صدر با بی کفایتی اجازه داد تا صدام نقشه خود برای فتح یکهفتهای تهران را اجرا کند و پس از آن بود که ظاهراً به فکر مقابله برآمد؛ البته مقابله او هم نتیجهای جز شکست برای نیروهای عملیاتکننده نداشت؛ چرا که طی چهار عملیاتی که بنی صدر فرماندهی نیروها را برعهده داشت، هیچ موفقیتی برای ایران حاصل نشد.
البته علت عدم موفقیتهای بنی صدر را میتوان در دو موضوع کلی دید و آن اینکه وی هیچ شناخت و درکی از جمهوری اسلامی ایران نداشت. هرچند رئیس جمهوری هم بود، ولی نمیتوانست خود را با امام (ره) و نیروهای انقلاب هماهنگ کند که نمونه این ناهماهنگی را میتوان در انتخاب محمدعلی رجایی به عنوان نخست وزیر دید.
از سوی دیگر وی در بُعد نظامی هم هیچ اعتقادی به نیروهای مردمی و سپاه نداشت به نحوی که به فرماندهان ارتش اعلام کرده بود تا از دادن سلاح و مهمات به پاسدارها خودداری شود؛ البته این دشمنی فقط محدود به پاسدارها نبود، بلکه با نیروهای ارزشی ارتش همچون شهید صیاد شیرازی هم به نوعی عناد داشت؛ چرا که در پی مخالفتهای صیاد با تصمیمات نظامی بنیصدر، وی از درجه سرهنگی به ستوانی تنزل درجه داده میشود.
بنی صدر که با حمایت جامعه روحانیت مبارز توانسته بود در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود و بنا به پیشنهاد هاشمی رفسنجانی و با حکم امام خمینی (ره) به مقام فرماندهی کل قوا رسیده بود، قصد داشت در کرمانشاه زمینه کودتا علیه جمهوری اسلامی ایران را فراهم کند به اینصورت که به بهانه حمله عراق، لشکرهای ۸۱ کرمانشاه و ۶۴ ارومیه به سمت خوزستان اعزام میشدند و با این اقدام زمینه حضور دشمن از سمت کرمانشاه فراهم میشد و با اتصال آنها به منافقین (سازمان مجاهدین خلق) به رهبری مسعود رجوی در تهران کودتا صورت میگرفت.
اما عزل او از فرماندهی کل قوا و به دنبال آن عدم کفایت سیاسی موجب شد تا وی پس از چند روز مخفی شدن به همراه رجوی به عراق پناهنده شوند و در آنجا شورای ملی مقاومت را تشکیل دهند و البته برای تقویت همکاریها، بنی صدر دختر خود را هم به عقد رجوی درمیآورد.
بدین ترتیب اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران و اولین فرمانده کل قوا بعد از یک سال و ۱۱۱ روز در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ مجلس شورای اسلامی رای به عدم کفایت سیاسی بنی صدر داده و به دنبال آن در یکم تیر از ریاست جمهوری عزل میشود.
انتهای پیام/ 231