دلنوشته معاون هماهنگ کننده سپاه امام رضا (ع) در رثای شهید چمران؛

مصطفای خدا، رستگار دو سرا شد

سرهنگ مهدی خویشاوندی می‌نویسد: آخر الامر دکتر چمران و نتیجه یک عمر جهادش مصداق حدیث نبوی شد که فَوقُ كُلِّ ذِی‌بِرّ‍ٍ بِرٌّ حتّی یُقتلَ الرّجُلُ شهیداً فی سبیلِ الله و مصطفای خدا، رستگار دو سرای شد و پیکر مطهر او را میلیون‌ها تن عاشقانه، با چشم گریان، پیاده نزدیک به سی کیلومتر در گرمای تیر ماه، از مجلس تا گلزار بهشت زهرا سلام الله علیها و تا بهشت مشایعت کردند.
کد خبر: ۴۰۲۰۹۰
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۵ - 20June 2020

به گزارش گروه استان‌های دفاع‌پرس- سرهنگ پاسدار «مهدی خویشاندی» معاون هماهنگ‌کننده سپاه امام رضا (ع) به مناسبت سی‌ونهمین سالگرد شهادت دکتر «مصطفی چمران» دلنوشته‌ای را با عنوان «چگامه دلتنگی» منتشر کرد.

متن دلنوشته سرهنگ مهدی خویشاوندی به شرح زیر است:‏

بسم رب الشهداء و الصدیقین

چمران مجاهدی عارف بود و عالِمی مجاهد.

اخلاص از او مجاهدی بی‌بدیل ساخت. شهادتش بی‌نظیر تا آنجا که آن پیر فرزانه در رثایش ندای سر داد و فرمود: مختصر و در سه کلمه، ورای آن سه کلمه، دنیایی از معارف بود، که نفهمیدیم و نخواهیم فهمید. گفت: «مثل چمران بمیرید» .

چمران اوج عشق بود و اصلاً خود عشق. در بلندای قله معرفت و عرفان سیر می‌کرد. قله‌های علم را پشت سر گذاشته بود.

ارشد الکترومکانیک و دکترای فیزیک پلاسما آنهم از دانشگاه‌هایی که نهایت آمال برای نخبگان آن دوران و آرمان‌های دست نیافتنی بود. آنگاه که می‌بایست اندیشمندان ثمره‌اش را در کنفرانس‌ها و همایش‌های تخصصی ببینند تکلیف را در جهاد دید.

آن آموخته‌ها و یافته‌ها را در مقابل مجاهدت و دستگیری از مسلمانان و مردم ستم دیده به هیچ انگاشت. و شنید؛ نه!؟

نه که فقط شنید! که با تمام سلول‌هایش لمس کرد و درک کرد. فریاد کمک مظلومان و بلاکشان دوران را. و اتمام حجت رسول نور و رستگاری را که:  "مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ"

 جای درنگ نبود، که عالمِ به حق را هرگز تردید و توقف جایز نیست. هدف را دید، دقیق هم دید، نشانه گرفت. به سوی خورشید شتافت و تفسیرگر عملی جهاد فی سبیل الله شد.

او در سخت‌ترین شرایط و در اوج مظلومیت ستمدیده‌گان لبنان و فلسطین، مهاجر الی الله شد تا یاورشان باشد. "الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ" و این مسیر نورانی را پیمود، عالمانه، عارفانه، عاشقانه و ....

در عین حال هیچگاه از اوضاع و احوال میهنش غافل نبود و همواره برای خشکاندن ریشه تباهی و ظلم از ایران در تلاش بود تا آن جا که طاغوت سقوط کرد و اولین نشانه پیروزی ظاهر شد.

مسیح دیگری اینک تمام قد بر بلندای بام ایران ایستاده بود و دست نیاز به سوی مجاهدانی عالِم و توانمند برای خدمت در عرصه‌های سیاسی و سازندگی دراز کرده بود تا کاری نیمه تمام را به مقصد برساند.

چمران به وطن برگشت. وطنی متلاطم و نیازمند مردانی با اخلاص برای خدمت جهادی در عرصه‌هایی سخت‌تر از همیشه. حضور در مجلس و دولت و تلاش برای استقرار حکومتی نوپا با اهدافی که امام تبیین کرده بود و خود بی‌قرار آن بود را تکلیف دید و مردانه یا علی گفت.

ولی مگر مثل چمران چند مرد را می‌شد پیدا کرد. یاوران واقعی امام رحمت الله علیه کم بودند خیلی کمتر از آن که تاریخ نوشت و خواهد نوشت.

و اما استکبار بیکار ننشست، بدخواهان کردند آنچه در توان داشتند و شد آنچه نباید می‌شد.

اولویت خدمت و جهاد تغییر کرد و تکلیف چمران این بار حضور در کردستان به مصیبت کشانده شده و خوزستان به جنگ کشانده شده بود.

شهرها، روستاها و مناطق بحران زده، جولانگاه عشق‌بازی چمران و یارانش شد و رفت تا دهلاویه و روزی رسید، در آن کارزار سخت؛ در روز آخرین خرداد ۶۰،  چمران رفت تا جان به عاریت سپرده شده دوست را، با دیدن رختش تقدیم نماید و کرد.

و آخر الامر کارش و نتیجه یک عمر جهادش مصداق حدیث نبوی شد که: فَوقُ كُلِّ ذِی‌بِرّ‍ٍ بِرٌّ حتّی یُقتلَ الرّجُلُ شهیداً فی سبیلِ الله و مصطفای خدا، رستگار دو سرای شد.

پیکر مطهر او را میلیون‌ها تن عاشقانه، با چشم گریان، پیاده نزدیک به سی کیلومتر در گرمای تیر ماه، از مجلس تا گلزار بهشت زهرا سلام الله علیها و تا بهشت مشایعت کردند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار