به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، در وقایع سالهای اول بعد از انقلاب به ویژه در جریان ترورها و بمبگذاریها رد پای اعضای سازمان مجاهدین خلق و دیگر گروههای تندرو و انحرافی به وضوح دیده میشود. اعضای این سازمانها با انحاء مختلف و در قالب افرادی با شکل و ظاهر متدین و متشرع وارد دستگاهها و سازمانهای دولتی میشدند تا از این طریق و با نزدیکی به سوژههای خود، آنان را به قتل رسانده و یا به اقدامات خرابکارانه دست بزنند.
اثبات دست داشتن عوامل منافقین و معاندین در جریانات و حوادث دهه ۶۰ گاه تا سالها طول کشید و باعث شد تا ابعاد جنایات این گروهک و افراد علیه مسوولان و مردم در طول زمان مشخص شود.
واقعه هفتم تیر سال ۱۳۶۰ که منجر به شهادت شهید بهشتی و ۷۲ تن از یاران ایشان در حزب جمهوری شد، نمونهای از نفوذ جریانات و گروههای انحرافی و معاند و اعضای سازمان مجاهدین خلق در دستگاههای کشور است. عامل اصلی ترور اعضای حزب جمهوری اسلامی فردی به عنوان «محمدرضا کلاهی» معرفی شد که به عنوان مهندس فنی و تجهیزات صوتی در حزب جمهوری اسلامی کار میکرد و در روز انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی توانسته بود پیش از انفجار از دفتر بگریزد.
مهمترین نکته درباره افرادی، چون کلاهی، «نفاق» حاصل از ظاهرسازی او بود که باعث شد در گزینش دفتر حزب جمهوری اسلامی از سوی مسوولان گزینش تائید شود. او به خوبی توانسته بود با ظاهری ریاکارانه خود را فردی انقلابی و متعهد جا بزند تا بتواند در حزب بماند و در نهایت نیت شوم خود را عملی کند.
کلاهی در روز حادثه و دقایقی مانده به تشکیل جلسه دفتر حزب، با عجله و شتابزده افرادی که مشغول صحبت در حیاط دفتر حزب بودند را به حضور در جلسه فراخواند و اصرار داشت که شهید بهشتی در تشکیل جلسات و وقتشناسی بسیار منظم است. تا آن زمان روال به این صورت بود که اعضای حزب با دعوتنامه به جلسات حاضر میشدند، اما شب پیش از واقعه کلاهی خود با یکایک اعضا تماس گرفته و ضمن دعوت آنان به جلسه خواسته بود تا افراد ذیصلاح را به جلسه دعوت کنند و حتی از جانب شهید بهشتی با محمد منتظری تماس گرفته و از او خواسته بود در جلسه شرکت کند.
بازماندگان حادثه هفتم تیر کلاهی را دقایقی قبل از انفجار در حال خروج از دفتر حزب با موتور سیکلت دیدند. او به بهانه خرید بستنی برای حضار از ساختمان خارج شد و چند دقیقه بعد ناگهان صدای انفجار فضا را پر کرد.
انتهای پیام/ 141