به گزارش خبرنگار ساجد، بسیجی شهید «سید کریم سجادی» چهارم بهمن سال ۱۳۴۴، در تهران چشم به جهان گشود. مادرش فاطمه و پدرش سیدجواد فرشفروش بود. تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت و به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و یکم بهمن سال ۱۳۶۶، در «ماووت» عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. همچنین برادر وی، «سید رحیم» نیز شهید شده است.
متن وصیتنامه شهید بسیجی سید کریم سجادی به شرح زیر است:
«بسمه تعالی
بنام الله پاسدار حرمت خون شهدا
اللهم اجعلنی من جندک فان
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ جُنْدِکَ فَإِنَّ جُنْدَکَ هُمُ الْغَالِبُونَ، وَ اجْعَلْنِی مِنْ حِزْبِکَ فَإِنَّ حِزْبَکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ، وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَوْلِیَائِکَ فَإِنَّ أَوْلِیَاءَکَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ
خدایا مرا از سپاه خویش قرار ده، زیرا سپاه تو پیروزند و بگردان مرا از حزب خود، زیرا حزب تو رستگارند و مرا از دوستان خود قرار بده، زیرا که دوستان تو نه بیمی بر آنان است و نه اندوهی.
با سلام و درود بیپایان به روح خدا، پیر جماران، قلب تپنده مستضعفان، حسین زمان خمینی بتشکن و با سلام و درود بی پایان به ارواح پاک شهداء اسلام.
انا الیه راجعون، پس چه بهتر که این بازگشت به سوی او با رضایتی کامل و در راه او باشد. ای خدا مهربان ای فریادرس دردمندان، من اینک برای خوشنودی تو در ستیزم جه در جنگ رودررو با کفار و منافقین و چه در جنگ با خویشتن. آرزویم این است که شهادت در راهت را نصیبم گردانی و مرا از بندگان خاص خودت قرار دهی خداوند بزرگ فریاد این دردمند را بپذیر و بر محمد و آل پاکش درود بیپایان بفرست و آنچنان کن که خونم در راه تو ریزد و تا آخرین نفس زبانم تنها تو را گوید و از تو سخن براند.
خداوندا تا آنجا که میتوانم در راهت گام بر میدارم و جز کلمه لاالهالاالله چیز دیگری بر زبان نخواهم آورد.
و اما امت حزبالله: برادران و خواهران به اسلام فکر کنید و قرآن را برنامه زندگی خود قرار دهید و همیشه، چون گذشته پشت سر امام حرکت کنید و یاران امام را یاور باشید. چون گذشته با امام با روحانیت مبارز، با دولت انقلابی تجدید عهد و پیمان ببندید. محکمتر، مستقیمتر و خللناپذیرتر باشید. از خداوند متعال برای همه شما صبر و استقامت و پشتکار و وحدت در حرف و عمل مسئلت مینمایم؛ و از خداوند غفار طلب یاری برای شما و پیروزی اسلام و مسلمین را خواستارم.
این چند خط را هم مینویسم در حالیکه امشب برای یک عملیات عازم هستیم، چه خوش لحظهای است، لحظه دیدار معشوق و چه زیباست پرواز خونین عاشقانه حضرت دوست در اوج ملکوت، چه گواراست شهد شیرین شهادت نوشیدن، در ضمن از برادران بسیج و همه آشنایان حلالیت میطلبم و از آنها میخواهم که اگر جنازهام آمد و من را خاک کردید سه مرتبه این دعا را بخوانید: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ لَا تُعَذِّبَ هَذَا الْمَیِّتَ و در ضمن هر کس مقداری پول یا چیزی که از من میخواهد وصی من پدرم است.
و اما ای پدر و مادر گرامی: انشاءالله که از من راضی باشید و از شما خیلی ممنونم که مرا بزرگ کردید و روانه جبه کردید و از برادران و خواهران و تمام دوستان و آشنایان طلب بخشش میکنم، پدر جان من یک مقدار نماز و روزه قضا دارم انشاءالله برای من بگیرید و از شما و تمام دوستان و آشنایان میخواهم که اگر خداوند من را لایق دانست و شهادت را نصیبم کرد اصلاً برای من گریه نکنید. فقط برای مظلومیت آقا امام حسین (ع) و اهل بیت او گریه کنید.
۱- در بهشت زهرا (س) خاکم کنید.
۲-دستمال سیاه بر سرم ببندید.
۳-تربت کربلا در قبرم بریزید.
والسلام
امام را دعا کنید
حسین جان یکشنبه ۶۵/۰۲»
انتهای پیام/ 911