به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، در عصر حاضر، امام خمینی (س) توانست علیرغم حمایتهای بیگانگان و پشتیبانی نیروهای عظیم استکباری در همه عرصههای مالی، سیاسی، تبلیغاتی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و جاسوسی به نفع رژیم شاه، انقلاب اسلامی را به پیروزی برساند.
ایشان از آغاز نهضت اسلامی، به منظور رها شدن ملتها و دولتها از زیر بار سلطه مستکبران، آنان را به الهامگیری از مبارزه ملت ایران فرا خواند و میفرمود: «امید است سایر ملل محروم و در بند کشورهای اسلامی نیز بتوانند با الهام گیری از این انقلاب اصیل اسلامی و قوانین حیات بخش اسلام خود را از سلطه شرق و غرب و مزدورانشان نجات بخشند.»
همچنین بر آمریکای جهانخوار یورش برده و از سردمداران آمریکا به عنوان ریشه همه مفاسد عالم یاد کرده و میفرمودند: «ما میگوییم که آن کسی که به مملکت ما خیانت اصلی را کرده، آمریکاست.»
از منظر امام، چهره کریه آمریکا را میتوان در پشت هر فاجعهای که رخ داده و حق مظلومی ضایع شده و فسادی صورت گرفته است، مشاهده کرد.
یکی از این فجایع چراغ سبزی بود که به صدام نشان داده شد تا به بهانه خصومتهای مرزیِ گذشته دو کشور، به ایران اسلامی حمله کند. ماشین جنگی صدام کیلومترها در خاک ایران پیشروی کرد و مناطق وسیعی از پنج استان ایران را اشغال کرد. شهرها و روستاهای موجود در مناطق اشغالی به سرعت تخریب و به تلّی از خاک بدل شدند و صدها هزار تن از خانه و کاشانه خود آواره شدند.
با همه این دشواریها، امام خمینی بدون دغدغه و تردید فرمان مقاومت صادر کرد و طی سخنانی آمریکا را عامل اصلی جنگ و حامی و تحریککننده صدام خواند و با صراحت به مردم اطمینان داد که اگر برای خدا به دفع تجاوز دشمن به عنوان یک تکلیف شرعی بپا خیزند شکست دشمن قطعی است هرچند که همه عوامل ظاهری خلاف آن را ثابت کنند.
امام خمینی با تکیه به خدا و مردم خداجو، با یک سلسله سخنرانیها و پیامهای متوالی مردم را آماده نبردی سخت و طولانی مدت میکرد و با استناد به آیات قرآنی، میفرمود: «ما مدافع اسلام هستیم و مدافع اسلام با جان و مال و عزیزان خودش دفاع می کند و هرگز نخواهد نشست.»
دفاع مردم ایران موجب زمینگیر شدن ارتش عراق شد. این شکست فشارهای سیاسی بر ایران را افزایش داد و تلاش برای تحمیل آتش بس پیشنهادی مجامع بینالمللی شدت گرفت.
امام خمینی عزم خویش و ملت را برای ادامه دفاع تا عقبنشینی متجاوز به مرزهای شناخته شده و جبران خسارات وارده اعلام میداشت؛ اما هیاهوی تبلیغاتی غرب چنان گسترده بود که صدای حقانیت و مظلومیت ملت ایران به گوش کسی نمیرسید. کم کم حقایق را آنچنان وارونه جلوه دادند که ایران چهرهای جنگافروز و صدام صلح طلب معرفی شد. این فشارها و حق کشیها نیز در موضع استوار امام خمینی و مردم ایران تغییری نداد و عملیات آزادسازی مناطق اشغال شده به وسیله رزمندگان اسلام شتاب گرفت و آثار شکست را در جبهه بعثیها نمایان ساخت. این پیروزیها سبب شد تا مزدوران صدام با حمایت آمریکا با بمباران شیمیایی حلبچه و کشتار پنج هزار نفر از مردم این شهر جنایت بزرگی را مرتکب شوند.
جنایت بزرگ صدام در بمباران شیمیایی شهر حلبچه، کشتار بیگناهان در بمبارانهای وسیع مناطق مسکونی ایران و منفجر ساختن هواپیمای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس به وسیله نیروهای نظامی آمریکا نه تنها مورد اعتراض دولتها و سازمانهای مدعی حقوق بشر قرار نگرفت، بلکه کوشیدند تا بر چهره دشمن متجاوز که جنایاتش در تاریخ بیسابقه است نقاب دروغین صلح خواهی بزنند و ملت مظلوم و مقاوم ما را که جز دفع تجاوز هدفی نداشته و ندارد، در افکار عمومی جهانیان حتی مسلمانان، جنگ افروز نشان دهند.
به فرموده امام خمینی «شما می بینید که در حالی که صدام ... آن جرم را مرتکب شد، ما را محکوم کردند به جای اینکه اینها بنشینند با هم و بگویند کسی که روی مسلمین، روی ملت عرب، روی ملت غیر عرب، روی فارس، روی همه، بمبهای شیمیایی میریزد، این محکوم است در دنیا، لکن مجامع دنیا یک کلمه ای میگویند، باز هم می ویند باز معلوم نیست که مال آنجا باشد، معلوم نیست که اینها آن باشد و ما را محکوم میکنند. در مقابلش در عین حالی که سازمان بینالمللی این مسئله را تعقیب دارد میکند، دنبالش بی فاصله ایران را برای نقض حقوق محکوم می کند.
خداوند سبحان در قرآن کریم به صراحت اعلام فرموده است که همه انسانهای این کره خاکی را کرامت ذاتی بخشیده و این کرامت برگرفته از روح الهی و عقل است و برای همه انسانهای جهان از هر نژاد و رنگی به طور مساوی مفروض و مسلّم است و آنچه که انسانها به واسطه راهنمایی انبیا و عقل تحصیل میکنند فضایل ایمانی و مکارم انسانی و اخلاقی است و تنها این فضایل و مکارم است که میتواند موجب برتری افراد، گروهها و جامعهها بر یکدیگر شود. نتیجه منطقی این گزاره این است که هرگونه برتری طلبی بر پایه ملیت، نژاد، رنگ پوست، مال و ثروت و موقعیتهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، قومی و مانند آنها ممنوع و منافی با کرامت ذاتی نوع بشر است.
این اصل که در قرآن و روایات فراوانند، خمیرمایههای اصلی و مبانی فلسفی حقوق بشر به شمار میآیند. در همه فلسفهها و فرهنگها، انسان از آن حیث که انسان است صاحب کرامت است و به واسطه این کرامت حقوق ویژهای دارد.
در فصل اولِ «حقوق بشر در جهان امروز» که از سوی سازمان ملل متحد انتشار یافته، آمده است که اعلامیه جهانی حقوق بشر از دو جنبه اساسی اهمیت دارد: یکی از جهت این که اعضای سازمان ملل متحد که به نمایندگی از چهل و هشت دولت آن زمان گرد هم آمدند، نماینده سلسلهای از ایدئولوژیها، نظامهای سیاسی و مذهبی و فرهنگی بودند و درصدد آن بودند که پیشنویس این اعلامیه بیانگر سنتهای فرهنگی، مذهبی و فلسفی مختلف و ارزشهای مشترک همه نظامهای حقوقی مهم جهان باشد و جهت دیگری که مهمتر است؛ قرار بود این اعلامیه بیان مشترک آرمانهای عمومی برای جهانی عادلانهتر و منصفانهتر باشد.
کوتاه سخن این که در جهان بینی اسلامی همه ذاتاً از حیثیت اجتماعی و حقوق انسانی مساوی برخوردارند و وابستگی های قومی و نژادی و طبقه ای موجب امتیاز و برتری نخواهد شد و حضرت امام خمینی فرمودهاند» «من به همه اقشار ملت ـ به تمام ـ عرض میکنم که در اسلام بین اشخاص غنی و غیر غنی، اشخاص سفید و سیاه، اشخاص [و] گروههای مختلف، سنی و شیعه، عرب و عجم، ترک و غیر ترک ـ به هیچ وجه ـ امتیازی ندارند. قرآن کریم امتیاز را به عدالت و تقوا دانسته است، کسی که تقوا دارد، امتیاز دارد.»
ولی متاسفانه حقوق بشر که یکی از مسائل اساسی و با اهمیت جهان معاصر است و اعلامیههای آن به عنوان یک سند بینالمللی است و باید پاسدار برقراری صلح جهانی و پایدار باشد با دخالت قدرتهای سلطهگر تبدیل به ابزاری برای ضربه زدن به اسلام و مسلمین شده است.
انتهای پیام/ 151