به گزارش خبرنگار دفاعپرس از مشهد، شهید «گلمحمد غزنوى» در دوم فروردين 1335 در روستای «دستجردان»، از توابع شهرستان «چناران» متولد شد
گلمحمد هفت ساله بود كه به همراه خانواده از دستجردان به روستاى نيستان - در نزديكى چناران - نقل مكان كرد. در دبستان توكلى نيستان به تحصيل مشغول شد و در خرداد سال 1347 تحصيلات ابتدايى او به پايان رسيد. بعد از تحصيل به كار مشغول شد.
در جریان حرکتهای مردم علیه رژیم طاغوت گلمحمد نیز نسبت به توزیع اعلامیههای امام خمینی (ره) در روستا نقش ایفا میکرد. او برای حضور در راهپیمایی مردم مشهد از روستاى نيستان - كه در چهل كيلومتری مشهد واقع شده بود شرکت میکرد.
گلمحمد غزنوی در سال 1357 ازدواج كرد و چهار فرزند حاصل هشت سال زندگى مشترك آنها بود. همسر شهید در مورد خصوصيات اخلاقى او میگويد: «هميشه از پدر و مادرش به نيكى ياد میکرد و احترام زيادى برای آنها قائل بود. با آشنايان رابطه بسيار گرم و خوبى داشت و صله رحم را به جا مىآورد و غمخوار همه بود. وقتى عصبانى میشد، سعى میکرد صبر و بردباری را پیشه کار خود کند و با نرمى مسائل را حل میکرد. حسن خلق، تواضع و بذلهگويى مهمترين خصوصيات شهید بود که مىتوان به آن اشاره كرد.»
نورمحمد غزنوى برادر شهيد میگويد: «محمد در مشكلات بسيار بردبار بود و هميشه لبخند بر روى لب داشت. او داراى تواضع عجيبى بود، من هيچگاه نشنيدم كه بگويد: من فرمانده هستم. هميشه میگفت من يك بسيجى هستم.»
مادر شهيد غزنوی در خصوص ارتباط معنوی شهید با حضرت رضا (ع) میگويد: «او پنج شنبه و جمعه را باید حتماً به حرم مىرفت. زيارت عاشورا را خيلى دوست داشت و هميشه آن را زمزمه میکرد.»
محمد ثابت يكى از همرزمان شهید غزنوی- میگويد: «محمدهيچگاه نمیگذاشت نیروها متوجه شوند که چه وقت و كجا نماز شب میخواند. با اينكه من شب سه چهار ساعت بيشتر نمیخوابيدم و اكثر بچهها هم در چادر نماز شب میخواندند، اما من هیچگاه متوجه نشدم كه شهید غزنوی كى و كجا نماز شب میخواند!؟.
شهید غزنوی در خاطرات خود از عمليات والفجر 8 مىنويسد: «در عمليات والفجر 8 با سمت معاونت گردان روحالله شركت داشتم كه در حين عمليات با نارنجك دو تا از سنگرهاى كاليبر عراق را منهدم كردم و يك سنگر ديگر مانده بود كه خاموش كنم. دشمن با حالت ضربدرى اجراى آتش میکرد. آرپىجى را برداشتم و بعد از آنكه شليك كردم، يك خمپاره بغل دستم به زمين خورد. تركش آن به پاى چپ و دست راستم اصابت نمود. نزديكیهاى صبح بود كه مرا به بيمارستان شيراز بردند و از آنجا به تهران و سپس به مشهد منتقل شدم.»
«گلمحمد غزنوى» فرمانده محور عملیاتی لشکر 5 نصر، در ششم بهمن 1365 در عمليات «كربلاى 5» در «شلمچه» بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد.
فرازی از وصیتنامه شهید
«از عموم دوستان و عزیزانی که هر کدام به نحوی با این جانب مراوده داشتند، میخواهم که اگر خواستار این هستند که احترام به خون شهدا بگذارند، راه شهدا را ادامه دهند و جبههها را خالی نکنند و مبادا امام را تنها بگذارند که اگر چنین شود، تمام این زحمات و خونهای پاک هدر رفته است.
پدر و مادر عزیم، امیدوارم که با رفتن من از این دارفانی احساس ضعف نکنید و همچون کون در مقابل مشکلات و نارساییها استوار باشید و در برابر زخمزبان ناآگاهان صبور باشید. از ضجّه و نالههای بیجا جداً پرهیز کنید و هرگز در انظار گریه نکنیدف زیرا هر جا که دوست هست مسلماً دشمن هم وجود دارد مبادا با ناراحتی اساس خوشحالی اینگونه افراد را فراهم کنید.»
انتهای پیام/