به گزارش خبرنگار دفاعپرس از بوشهر، شعر الطافی از آرامش درونی شاعر است که با تخیل و اندیشه خود آن را در ذهن می پرواند و از زبان دل جاری می کند و شعر دفاع مقدس ابزاری برای بیان ارزش های هشت فصل عاشقی رزمندگانی است که قدم در راه مقدسی نهادند تا از کیان این مرز و بوم دفاع کنند.
به مناسبت هفته قلم فرصت را غنیمت شمرده و اشعاری از شاعران استان بوشهر با موضوع دفاع مقدس را با هم نجوا می کنیم.
پریشان هیچکس (رضا معتمد)
دیگر به عشق تازه نشد جان هیچکس
بالى نزد کبوتر ایمان هیچکس
گفتیم بذل عشق شود جان ولى نشد
حتى فداى عشق نشد نان هیجکس
چندان شدیم سست که انکار از نخست
محکم نبود رشته ى پیمان هیچکس
از لطف ابرهاى کریمى که داشتیم !
باران ندید چشم . زمستان هیچکس
از سینه ها بپرس : پریشان کیستید؟
آواز مى دهند: پریشان هیجکس
اى دل بیا از این همه زردى سفرکنیم
دیگر مباش مرغ غزلخوان هیچکس
همسفرها (رضا معتمد)
چندان فرو بردیم سر در زیر پرها
تا پر زدیم از یادتان اى همسفرها
جا داشت اى آسوده خاطرها بپرسید
یکبار هم از حال ما خونین جگرها
لب تشنگانى مانده در بهت کویریم
یا آهوانى خسته درکوه وکمرها
اینجاست پیرامونمان صف هاى آتش
آنجاست پیشاپیشمان سیل خطرها
دلهایمان خالى است از شوق سرودن
ما را تهى کردند از آن شور و شرها
اى کاش دل را باز دریابد دعایى
از سینه عطر عشق برخیزد سحرها
با خویش میگویم اگر مى شد... چه مى شد
امروز بسیارند اما این "اگر"ها
ققنوس راز ( سید محمود هاشمی فرد)
سربازم و بنیان کن بیدادگر، من
آواز سرخ آهنگ در خون سحر، من
نبض امیدم , پاسدار مژده دادن
غوغاى روح شعله ى فریادگر، من
آتشفشان خشم دل , آشوب نورم
در جنگ دشمن سرفراز شعله ور، من
روح شعورم در شعار سبز هستى
راز دمیدن در رگان باغ و بر، من
پرواز سرخ نور در عرش شرافت
سر تا به پای پروانه ى گل بال و پر. من
چون آذرخشى در خس وخاشاک وحشى
در خرمن طغیانگرى خشم و شرر، من
با سوز دل مى خوانم اکنون شعر رفتن
تا مرقد مولاى خونین جسم وسر، من
با بال هاى آتشین ققنوس رازم
برکوهسارخاک تا قاف دگر، من
انتهای پیام/