به گزارش خبرنگار دفاعپرس از آذربایجانشرقی، شهید «علیرضا شاعری»، 3 فروردینماه 1344 در شهرستان میانه آذربایجانشرقی به دنیا آمد. وی پس از شروع جنگ تحمیلی، در سال 1360 به جبهههای نبرد با دشمن بعثی شتافت و در عملیات آزادسازی بستان شرکت کرد. این شهید والامقام پس از عملیات خیبر به واحد اطلاعات لشکر 31 عاشورا پیوست و در نهایت در عملیات کربلای 4 در 3 دیماه 1365 به جمع یاران شهیدش پیوست.
زندگینامه شهید:
3 فروردینماه 1344 در شهرستان میانه به دنیا آمد. برخورداری از دو نعمت(پدری مومن و مادری سیده)، باعث شد او در کتب حسینی تربیت یابد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در زادگاهش به پایان رساند اما به دلیل احساس تکلیف و حضور مستمر در مناطق عملیاتی، فرصت ادامه تحصیل نیافت. سال 1360 و در 16 سالگی به جبهه رفت و در آزادسازی بستان شرکت کرد. سپس به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
وی به خاطر آمادگی جسمانیاش، مدتی در جمع محافظین شخصیتهای انقلابی از جمله آیتالله ملکوتی، امامجمعه تبریز، حجتالاسلام «حججی»، نماینده مجلس و امامجمعه میانه بود.
پس از عملیات خیبر به واحد اطلاعات لشکر 31 عاشورا پیوست و در شناسایی منطقه زید و طلائیه حضور فعال داشت. بعد از سپری کردن دوره غواصی در عملیات کربلای 4 به جرگه غواصان پیوست.
3 دیماه 1365 هنگام هدایت نیروهای عملکننده از رودخانه اروند و انتقال رزمنده مجروحی از زیرآتش دشمن و آب خروشان اروندرود به ساحل، هدف اصابت ترکش از ناحیه سر و سینه(جزیره بوارین عراق) قرار گرفت و به یاران آسمانیاش پیوست. از علیرضا شاعری فرزند پسری به نام محمدعلی به یادگار مانده است.
خصوصیات بارز شهید:
از همان دوران کودکی، فردی مومن، منظم، متعهد، انقلابی و عدالتخواه بود و به لحاظ شخصیتی فردی متین، بردبار، شجاع و فداکار.
خاطرات، مادر شهید:
همیشه به نماز و درس تاکید میکرد. به خواهرانش میگفت حجابتتان را رعایت کنید. واقعا جوان باغیرتی بود. جنازهاش تا دو ماه بعد از شهادتش داخل آب مانده بود. وقتی آوردنش پیکرش سالم بود. لباس غواصی هنوز تنش بود.
فرازی از وصیتنامه شهید:
خدایا تو خود میدانی آنچه مرا به این جهاد مقدس وا داشت فقط رضای تو بود. عمری را در غفلت دوری از تو به سر بردم. سالیانی نعمت تو را خوردم. اما تو را نشناختم. شکر نعمتهایت را به جا نیاوردم. از تو میخواهم مرا در این راهی که قدم برمیدارم، موفق گردانی.
پروردگارا تنها آرزویی که همیشه در قلبم اوج میگیرد کشته شدن در این راه مقدس و جهاد در راه تو هست. از تو میخواهم این آرزوی مرا برآورده گردانی. تنها شوقی که مرا به این جبهه مقدس دعوت کرده، شوق دیدار تو بود. چه زیباست نوشیدن شربت شهادت.
برادران و خواهران اطاعت از امام، اطاعت از خداست. دعا برای امام و رزمندگان را فراموش نکنید. در نماز جمعه و دعای کمیل شرکت فعالانه داشته و صبر و استقامت به خرج دهید. پدران، راه امامحسین و مادران، راه زینب را بروند تا در آخرت پیش آنها رو سفید و سرافراز باشند.
از شما میخواهم حلالم کنید و حلالیت مرا از تمام دوستان و آشنایان بخواهید تا از عذاب الهی رها شوم. همانطوری که میدانید مال و فرزندان زیبا، زینت حیات دنیاست. اگر خداوند فیض شهادت را به این بنده ضعیفش عنایت کرد، هیچ ناراحت نباشید. خم به ابرو نیاورید که دشمن از این کار شما شاد و خوشحال خواهد شد.
از خداوند بخواهید تا این قربانی را از خانواده شما قبول کند. برادرانم را طوری تربیت کنید که ادامهدهنده راه امامحسین، شهدای اسلام و مسلمین باشند و این انقلاب را به صاحب اصلیش تحویل دهند. خواهرانم با رعایت حجاب اسلامی پیامرسان خون شهدا بر جهانیان بوده و همواره ادامهدهنده راه زینب(س) باشند.
انتهای پیام/