به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، حکایت جشنوارههای موضوعی در سینمای ایران هنوز به فصل جمعبندی و ثبات نرسیده و بعد از نزدیک به چهار دهه آزمون و خطا مهمترین سوال در مواجهه با کارنامه یک جشنواره موضوعی پرسش از دلیل وجودی آن است؟ یعنی پیش از اینکه بپرسیم آیا فلان جشنواره توانسته عملکرد موفقی داشته باشد و یا خروجی آن طی دورههای مختلف برگزاری چه بوده و چگونه میتوان به فکر برگزاری کیفیتر و باشکوهتر آن بود؛ با این سوال جدی مواجهیم که اساساً این جشنواره برای چه برگزار میشود و اگر برگزار نمیشد چه چیز را از دست داده بودیم؟!
داستان جشنواره «فیلم مقاومت» هم که به نسبت سایر جشنوارههای متعدد موضوعی سینمای ایران، قدمتی بیشتر دارد و حتی میتوان آن را همزاد جشنواره «فجر» دانست، مستنثنی از این قاعده نیست. جشنوارهای که در سالهای ابتدایی دهه شصت با عنوان «جشنواره فیلم دفاع مقدس» کلید خورد تا همزمان با اوج دوران دفاع مقدس، گونهای از تولیدات سینمای ایران را هویتی مستقل ببخشد، اما امروز به رغم تمام اوج و فرودهایی که پشت سر گذاشته، خود نیازمند باز تعریف و اثبات هویتی مستقل برای خود است!
به همین دلیل هم حالا این سوال جدیتر از قبل پیش روی ما است که «جشنواره فیلم مقاومت» را برای چه میخواهیم و چه اصراری به استمرار برگزاری آن است؟
با همین سوال کلیدی سراغ مهدی عظیمی میرآبادی رفتیم؛ چهرهای شناخته شده در عرصه سینما با سابقه حضور در انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس که حالا و پس از محمد خزاعی، عهدهدار دبیری جشنواره فیلم «مقاومت» در یکی از بحرانیترین و عجیبترین دوران سینمای ایران شده است؛ دورهای که بسیاری از رویدادهای سینمایی را ناگزیر از تعطیلی و یا تغییر در تقویم برگزاری کرده، اما یک جشنواره همچنان در برابر این تغییر «مقاومت» میکند.
گفتوگوی صریح و پرنکته مهدی عظیمیمیرآبادی دبیر شانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم «مقاومت» را در ادامه میخوانید؛
قبل از ورود به مباحث مرتبط با کیفیت برگزاری جشنواره «مقاومت» بهتر است گفتگو را از مهمترین ابهام این روزها درباره اصرار بر برگزاری این رویداد بهرغم تعطیلی اکثر جشنوارهها و رویدادهای سینمایی داخلی و خارجی آغاز کنیم. ماجرای این اصرار چیست و تا کجا قرار است پای آن بایستید؟ احتمال تغییر در سازوکار برگزاری این رویداد وجود دارد؟
این سوال دغدغه بسیاری از افرادی است که به نوعی با ما در ارتباط هستند و این سوال برایشان بهوجود آمده که چرا در ایامی که باید اجتماعات مدیریت شوند، بهدنبال طی کردن مقدمات برگزاری یک جشنواره هستید. واقعیت این است که تا امروز ما اصل را بر برگزاری جشنواره گذاشتهایم، اما اینکه شکل برگزاری به چه صورت باشد همچنان در دست بررسی است؛ ما بر مبنای دو پیشفرض برنامهریزیهایمان را پیگیری میکنیم که این مسئله کمی کار ما را هم دشوار کرده است. یکی از این پیشفرضها امکان برگزاری فیزیکی و معمول جشنواره با رعایت ملاحظات بهداشتی است که طبیعتاً دقتهای لازم در این مورد لحاظ خواهد شد. پیشفرض دیگر، اما برگزاری مجازی جشنواره است و اینکه با توجه به گستردگی بخشهای مختلف جشنواره چگونه میتوانیم در قالب مجازی آن را برگزار کنیم از نکاتی است که در حال بررسی آن هستیم. در مجموع پیگیر هستیم تا انشاءالله بتوانیم در هر یک از این دو صورت حتماً جشنواره را برگزار کنیم.
علت این اصرار بر برگزاری چیست؟
خب جشنواره فیلم مقاومت بهصورت دوسالانه برگزار میشود و این دوره به فاصله دو سال از دوره قبل قرار است برگزار شود. به تعبیری آثاری که در این دو سال منتظر برگزاری جشنواره مقاومت بودهاند، در صورت لغو برگزاری این جشنواره و موکول شدن آن به دوره بعد، یک سال یا دو سال دیگر معطل میمانند و ممکن است نو بودن و تازگی برخی از این آثار تحتتأثیر این تأخیر قرار بگیرد. از سوی دیگر ممکن است با تراکم آثار هم مواجه شویم.
به همین دلیل اصرار اصلی ما بر برگزاری جشنواره است. معتقدیم سیاستهای مرتبط با سینمای مقاومت اهمیت ویژهای دارند و ارجاع این سیاستها به جشنواره مقاومت بهٌصورتی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. نمیتوانیم مثل رویدادهای دیگری که برگزار شدن یا برگزار نشدنشان چندان تفاوتی ندارد با این رویداد مواجه شویم. اصرار ما ریشه در اهمیت جشنواره «مقاومت» دارد چراکه معتقدیم بودونبود این رویداد حائز اهمیت است. بهخصوص با وسعت ملی و بینالمللیای که این رویداد در جهان پیدا کرده است.
توضیحاتتان بهجای خوبی رسید که میتواند زاویه ورودمان به بحث درباره ماهیت جشنواره مقاومت هم باشد؛ معتقدید بودونبود جشنواره «مقاومت» مهم است و حتی هستند فیلمسازانی که منتظر برگزاری این رویداد ماندهاند تا آثارشان را به آن ارائه دهند. این گزارهها لااقل برای من بهعنوان یک خبرنگار سینمایی غریب و دور از واقع است. براساس چه سنجههایی به این تصویر از جشنواره مقاومت رسیدهاید؟ وقتی رویدادی ملی با اعتبار و گستردگی «فجر» وجود دارد که بهخصوص فیلمهای با نگاهی ملی و مرتبط با مفاهیمی همچون «مقاومت» در ویترین آن ضریب میگیرند و به بهترین شکل دیده میشوند، چرا فیلمسازی باید منتظر جشنواره «مقاومت» باشد؟ همین شرایط برای فیلمهای مستند و جشنواره «سینماحقیقت» هم وجود دارد. واقعاً حضور یک فیلم در جشنواره «مقاومت» چه وجه ممیزهای نسبت به رویدادهای ملی دیگر دارد که فیلمسازی بخواهد منتظر آن باشد؟
ممکن است در پاسخ به این سوال مواضعم اندکی انتقادی شود، اما فکر میکنم پرداختن به این موضوعات ضروری است. واقعیت این است که جشنواره «مقاومت» برای فیلمسازان آزاده جهان، تبدیل به یک مرجع و سرپل شدهاست تا در حوزه سینما ارتباط خود را با انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی تعریف و آثار خود را هم مطرح کنند…
یعنی آن انتظار دوسالهای که گفتید ناظر به فیلمسازان داخلی نبود و صرفاً منظورتان همین فیلمسازان آزاده جهان بود؟
درباره آن هم توضیح میدهم. مهم این است که در دنیا چنین نگاه و انتظاری نسبت به جشنواره مقاومت وجود دارد و نمیتوان آن را نادیده گرفت. بهعنوان نمونه زمانی که ما هنوز فراخوان این دوره از جشنواره را منتشر نکرده بودیم و تازه قرار بود متن فراخوان را آماده کنیم و بخشی از آن را هم به فیلمنامه اختصاص دادیم با عنوان «روایت قلم». هنوز تصمیمگیریها در این زمینه نهایی نشده و بود بعضاً برخی خبرهای درگوشی درز کرده بود، ما هشت فیلمنامه از کشورهای عربی داشتیم که از راههای مختلف همچون واتساپ ابراز علاقه کرده بودند بعد از انتشار فراخوان در این رویداد پذیرفته شوند. این نشان میدهد واقعاً خیلیها هستند که منتظر برگزاری این رویداد هستند. دنیای امروز آبستن حوادث بزرگی است و جشنواره مقاومت میتواند در این عرصه نقشهای بیبدیلی ایفا کند.
خب این فیلمسازان آزاده جهان اگر واقعاً بهدنبال ارتباط با جمهوری اسلامی هستند، چرا از فرصتی مانند جشنواره جهانی فجر استفاده نمیکنند؟ البته شاید سؤال درستتر این باشد که آیا نسبت به آن رویداد همچنین انتظار و استقبال را سراغ دارید؟
هرچند ترجیح میدهم درباره برخی موارد حاشیهای سکوت کنم، اما عجالتاً میگویم که خیر، چنین اقبال و ارتباطی نسبت به آن رویداد وجود ندارد. شاید سیاستگذاری آن جشنواره بیشتر ناظر به برگزاری یک رویداد کلاسمند و فاخر سینمایی باشد که تلاش دارد با کسانی ارتباط بگیرد که دارای منش حرفهای فوقالعادهتری در جریان سینمای جهان داشته باشند. به تعبیر دیگر شما در چنین رویدادی باید سراغ چهرهها و فیلمسازانی بروید که قبلاً فیلمساز بودهاند و حتی درجات بالایی را هم در رویدادهای جهانی کسب کرده باشند، بعد بهعنوان یک افتخار برای جشنواره جهانی فجر آنها را به ایران دعوت کنیم. هم کلاس جشنواره چنین نگاهی را میطلبد هم نگاه افرادی که دعوت میشوند.
درباره جشنواره «مقاومت»، اما از آنجا که اساساً با یک رویداد محتوایی مواجه هستیم، چنین موضع سفت و سختی را درباره کلاس سینمایی شاید نداشته باشیم. به همین دلیل در نگاه اول بهنظر میرسد ورود به جشنواره مقاومت راحتتر از جشنواره جهانی فجر است. همین مسئله هم موجب علاقهمندی بیشتر فیلمسازان خارجی به این رویداد شده است. تأکید میکنم که هدفم از طرح این مباحث انتقاد و یا تضعیف جشنواره فجر نیست، صرفاً توصیف دو رویکرد متفاوت است. نکته مهمتر هم درباره تفاوت این دو رویداد این است که جشنواره جهانی فجر صرفاً جشنوارهای سینمایی است و در حوزههای دیگر مانند مستند، کوتاه، پویانمایی و ... کمتر ورود پیدا میکند. اما همه این حوزهها در جشنواره فیلم مقاومت موردتوجه است.
* تفاوتی که بهصورت ضمنی اشاره کردید میان کلاس برگزاری و رویکرد جشنواره جهانی فجر با جشنواره مقاومت وجود دارد، فکر نمیکنید ریشه یکی از انتقادات قدیمی نسبت به رویدادهای موضوعی در سینمای ایران از جنس جشنواره دفاع مقدس سابق و مقاومت فعلی است؛ اینکه منتقدان این رویدادها آن را بیشازاندازه «محتوازده» میدانند و به همین دلیل معتقدند نگاه حرفهای و سینمایی کمتر بر آنها حاکم است؟ جالب است که به نظر میرسد شما مفتخر به این رویکرد در جشنواره مقاومت هستید، اما از بیرون نگاهی انتقادی نسبت به آن وجود دارد.
کلی صحبت کردن ما را به نتیجه نمیرساند. میتوان همین ایراد را به هر رویداد دیگری هم گرفت و آن را متهم به بیتوجهی به کیفیت و ساختار آثار کرد. اگر بخواهیم مصداقی صحبت کنیم، باید بگوییم فلان فیلم در جشنواره «مقاومت» جایزهای گرفته است که کلاس حرفهای لازم را نداشته و یا برعکس اثر باکیفیتی مثلاً در جشنواره فجر قدر دیده، اما در «مقاومت» دیده نشده است! پس نقد کلی نمیتوان مطرح کرد…
البته سؤال من ناظر به توصیف خود شما بود که توجه به محتوا نسبت به کلاس سینمایی را بهعنوان وجه تمایز جشنواره مقاومت در قیاس با جشنواره جهانی فجر مطرح کردید...
بله. مگر توجه داشتن به موضوع و محتوا الزاماً منافاتی با نگاهی تخصصی در فرآیند ارزیابی آثار دارد؟ آنچه ما در جشنواره مقاومت مدنظر داریم و من هم به آن اشاره کردم، توجه به موضوع محوری تعریفشده برای این جشنواره است، مثل مثلاً جشنواره فیلم «پلیس» که طبیعتاً آثار مرتبط با نیروی انتظامی در آن اولویت پیدا میکند. پس ما برای ورود آثار به بخش مسابقه، حتماً نگاه موضوعی به آثار داریم که ببینیم آیا اثر متناسب با موضوع محوری جشنواره هست یا خیر و آیا منطبق با اهداف ما هست؟ بعد از آن از نظر فنی و حرفهای آثار موردارزیابی قرار میگیرد…
به تعبیری میتوان گفت شما برای پذیرش فیلمها و ورودشان به جشنواره سختگیری چندانی از نظر سینمایی ندارید، اما برای داوری و قضاوت استانداردهای سینمایی برایتان اولویت دارد؟
قطعاً همینطور است. البته در آن مرحله انتخاب آثار و ورودیه هم بالاخره نیمنگاهی به کیفیت آثار میشود، یعنی آثاری که از نظر محتوایی همراستا با اهداف و مضامین مدنظر ما باشند، اما از نظر فن سینما قابلاعتنا نباشد، حتماً این اثر پذیرفته نمیشود. اینگونه نیست که هر اثری صرفاً به دلیل مضمون و محتوا پذیرفته شود. در مرحله داوری و اهدای جایزه، اما این نگاه از سه منظر تکمیل میشود؛ یکی از منظر محتوا، یکی از منظر فن سینما و دیگری بحث جذابیت و ارتباط با مخاطب. طبیعتاً بر اساس این سه شاخص هر اثری بیشترین امتیاز را کسب کند، برگزیده میشود. پس اینکه برخی به دلیل پذیرفته نشدن و یا برگزیده نشدن آثارشان، بخواهند جشنواره مقاومت را رویکرد محتوازده، غیرتخصصی و سلیقهای متهم کنند، قابل پذیرش نیست.
در منطق سینمایی، تولد یک جشنواره معمولاً نقطه پایان یک فرآیند طبیعی است؛ به این معنا که در موضوعی خاص تولیدات سینمایی به کمیت قابلتوجهی میرسند و از جایی به بعد احساس میشود برای ارزیابی این آثار نیاز به یک ویترین موضوعی اختصاصی است. کمااینکه جشنواره فیلم دفاع مقدس در سالهای ابتدایی دهه ۶۰ زمانی متولد شد که تعداد فیلمهای سینمای ایران در این فضا به شمار قابلتوجهی رسید و نمیشد آنها را نادیده گرفت. امروز و برمبنای ترکیب کمی تولیدات سینمای ایران فکر نمیکنید منطق اولیه برگزاری جشنواره مقاومت، نقض شده و دیگر این تعدد و تنوع در تولیدات مرتبط با مضامین مقاومتی را در سینمای ایران نداریم که ما برای ارزیابی آن نیاز به جشنوارهای مستقل باشد. این تناقض را چگونه میتوان پاسخ داد؟ بهخصوص وقتی جشنواره مرجعی با اعتبار و تأثیرگذاری «فجر» همچنان به قدرت در حال برگزاری است؟
سؤال شما مبتنیبر یک پیشفرض است که باید ببینیم آیا صادق است یا خیر؟ اینکه واقعاً چنین تناقضی وجود دارد یا خیر، محل سؤال است. به نظر شخص بنده این تناقض وجود ندارد. وقتی ما جشنواره «مقاومت» را با جشنواره «فجر» قیاس میکنیم در واقع داریم یک بخش از جشنواره مقاومت را با کلیت یک رویداد دیگر مقایسه میکنیم. در جشنواره مقاومت ما مستند، فیلم کوتاه، پویانمایی و فیلم سینمایی را داریم که در کنار یکدیگر رنگینکمانی از آثار را شکل میدهند. جشنواره مقاومت در تولیدات سینمایی خلاصه نمیشود. همه آثار مرتبط با انقلاب، دفاع مقدس و مقاومت در حوزه صدا و تصویر میتوانند در این رویداد حضور داشته باشند. پس این قیاس از اساس غلط است.
مثل این است که بگوییم ما جشنواره بزرگی مثل «سینماحقیقت» را داریم، پس چرا جشنواره «فجر» هم بخش مستند دارد؟ اتفاقاً آنجا شاید این ایراد قابل طرح باشد چرا که در هر دو رویداد موضوع آزاد است و اولویت موضوعی مطرح نیست، اما در جشنواره «مقاومت» محل ارزیابی آثاری است که محور مشترک آنها مضمون «مقاومت» است؛ در تمامی حوزهها.
حالا برسیم به بخش دیگر سؤال شما که در حوزه سینما مگر ما چند اثر مرتبط با مقاومت تولید میکنیم که بخواهیم برایش جشنواره داشته باشیم؛ من از شما میپرسم اگر چه تعداد اثر داشته باشیم مجاز به برگزاری جشنوارهایم؟ یعنی اگر جشنوارهای مثل فجر در هر سال ۸۰ تا ۱۰۰ فیلم متقاضی حضور در آن باشند برگزاریاش منطقی است، اما جشنوارهای مثل مقاومت که تنها در یک بخش ۴۰ اثر متقاضی دارد غیرمنطقی است؟!
اینها همه بحثهایی است که میتوان بهصورت مصداقی درباره آنها صحبت کنیم. گاهی ایرادی نسبت به جشنواره مقاومت مطرح میشود که خیلی پشتوانه علمی جدی ندارد و به نظر بیشتر بهصورت احساسی مطرح میشود...
شاید هم این احساس در فرآیند برگزاری جشنواره شکل گرفتهاست؛ بالاخره جشنواره «مقاومت» در آستانه شانزدهمین دوره است و تا امروز ۱۵ دوره برگزاری آن را شاهد بودیم. چرا در این ۱۵ دوره هیچگاه شاهد تولد یک پدیده مؤثر و جریانساز در این رویداد نبودهایم؟ چرا هیچ فیلم و استعدادی برای اولین بار در این رویداد معرفی نشده است؟ چرا همیشه زیر سایه رویدادهای دیگری همچون فجر، سینماحقیقت و این اواخر حتی جشنواره فیلم عمار بوده است؟ صریحتر بخواهیم صحبت کنیم میتوان گفت از همین امروز برگزیدگان احتمالی بخش سینمایی جشنواره مقاومت با توجه به فیلمهای رونمایی شده در جشنواره دو سال اخیر فجر، قابل پیشبینی است!
غیر از جشنواره فجر میتوانید یک رویداد سینمایی دیگر نام ببرید که چنین ویژگیای داشته باشد و فیلمها برای اولینبار در آنها کشف شوند؟
هم جشنواره فیلم کوتاه تهران هم جشنواره سینما حقیقت در حوزههای تخصصی خود حتماً این امتیاز را دارند…
یعنی فیلمسازان فیلم کوتاهی داریم که آثارشان را نگه میدارند تا در جشنواره فیلم کوتاه تهران رونمایی شود و به جشنواره دیگری نمیدهند؟!
بله ویترین جشنواره فیلم کوتاه تهران این اعتبار را در میان فعالان سینمای کوتاه دارد؟
بحث من اعتبار نیست. بحث من این است که در رویدادهای سینمایی کشور تنها جشنوارهای که شرط اکران برای اولینبار را برای آثار دارد، جشنواره فجر است که اتفاقاً شرط بسیار درستی هم برای این رویداد است. باقی جشنوارهها مطلقاً چنین ویژگیای ندارند...
شرط که نیست، اما مثلاً در میان جشنوارههای موضوعی، جشنواره فیلمهای کودک و نوجوان در چند سال اخیر رونمایی از فیلم و معرفی پدیدههای جدید هم داشته است...
داستان جشنواره کودک متفاوت است. ما در جشنواره فیلم مقاومت تنها یک زیر بخش داریم که مربوط به آثار سینمایی است، اما در اولویتبندی ما مشخص است این بخش در اولویت اصلی ما نیست. با این حال میخواهم بگویم در همین جشنواره پیش رو ما فیلمهایی هم خواهیم داشت که برای نخستین بار نمایش داده میشوند و اینگونه نیست که هیچگاه چنین اتفاقی را شاهد نباشیم…
این خبر خوبی است...
حتی در میان فیلمهای متقاضی خارج از کشور همچنین آثاری داریم که برای اولین بار در جشنواره مقاومت به نمایش در میآیند، اما واقعیت این است که از نگاه خود ما این ویژگی نمیتواند ارزش ویژهای داشته باشد. صرفاً بازار جشنواره را گرمتر میکند. در مجموع نگاه ما این است که جشنواره «مقاومت» در شرایطی برگزار شود که تعداد قابلتوجهی اثر قابل بررسی در حوزه مقاومت وجود داشته باشد، کمااینکه امسال اینگونه است. آثار حاضر در این دوره از جشنواره «مقاومت» هم متنوع و متعدد هستند و هم مهم. برای برخی از دوستان حضور در این جشنواره آنقدر حائز اهمیت شده است که وقتی سراغ یکی از دوستان رفتیم برای قبول مسئولیت در جشنواره این مسئولیت را نپذیرفت صرفاً به این دلیل که بتواند آثارش را در جشنواره ارائه دهد. مطمئن باشید در این دوره از جشنواره اتفاقات خوبی رقم خواهد خورد که نگاهها نسبت به این رویداد را تغییر میدهد.
اجازه دهید کمی زاویه بحث را تغییر دهیم. فرض کنید دبیر جشنواره مقاومت نیستید و بهعنوان سینماگر باسابقهای که ۱۵ دوره مخاطب این رویداد بودهاید با هم صحبت میکنیم. از این منظر بزرگترین نقطهضعف و آسیبی که متوجه این رویداد میدانید چیست؟
(بعد از دقایقی مکث و سکوت همراه با لبخند) شما همین امروز اگر جستجویی درباره نظرات و گفتههای سابق من در تمام این سالها داشته باشید خواهید دید که شاید در برخی موضوعات جدی و صریح صحبت کردهام، اما نسبت به جشنواره «مقاومت» همواره بیانی لین و مهربان داشتهام؛ چرا؟ چون احساس میکنم جشنواره مقاومت همواره در موقعیتی بوده که نباید بهعنوان یک دوست به آن چوب میزدیم. جشنواره «مقاومت» در تمام این سالها باید تبدیل به مرکزی برای جریانسازی تولید فیلم با مضمون مقاومت میشد، اما این موقعیتی است که بهمرور از دست رفت. نگاه ما در دوره جدید مدیریت انجمن این است که جشنواره مقاومت باید به این جایگاه بازگردد.
این البته چیزی از ارزشهای دوستان سابق مسئول در این رویداد کم نمیکند. برادرم جناب آقای خزاعی انصافاً جشنواره مقاومت را احیا کردند. اما در سیاستگذاریهای کلان جشنواره مقاومت نتوانست در جایگاهی که باشد قرار بگیرد. بهعنوان مثال در جشنواره مقاومت همواره گویی ما به گونهای عمل میکردیم که دیگران ما را تأیید کنند و خودمان حواسمان به رسمیت داشتن خودمان نبود. این انتظار برای آفرین گفتن دیگران سبب شد دیگران هم در ارتباط با جشنواره کاسبی خودشان را داشته باشند! ما این نگاه را کنار گذاشتهایم و اساساً دیگر نیازی به تعریف و تمجیدهای دیگران نداریم.
این «دیگران» را ناظر به نهادها، ارگانها و اشخاص داخلی به کار میبرید یا منظورتان کشورهای دیگر است؟
هم بیرون و هم داخل. حتی آدمها. اتفاقاً در مختصات داخلی ما مشکل چندانی با نهادها نداشتهایم و بیشتر اشخاص بودهاند که احساس میکردند اگر یک جریان انقلابی در سینما رشد کند، جای آنها تنگ میشود! اگر بخواهیم معطل تعریف چنین افرادی باشیم مشخص است چه سرنوشتی پیدا میکنیم.
آدرسی که میدهید منظورتان به گروهی از سینماگران انقلاب و دفاع مقدس است که نسبت به شکلگیری یک جریان جدید حساسیت نشان میدهد؟!
نه الزاماً. در کلیت سینمای ایران افرادی هستند که منافعشان در تعارض با شکلگیری جریانهای انقلابی است. این افراد سینما را یک پرانتز میبینند که اگر کسی بخواهد در قالب آن به انقلاب و دفاع مقدس بپردازد، جای آنها تنگ میشود. این نگاه البته از اساس غلط است، اما در واقع این نگاه هم وجود داشت و هم کماکان وجود دارد. تلاش ما این است که در جشنواره مقاومت از تمام افرادی که دستی بر آتش سینمای مقاومت داشتهاند، بهصورت تکبهتک درخواست همکاری و همراهی کنیم. ذهنیت شاید این باشد که محفلی شکل گرفته برای یک گروه خاص، اما این جشنواره یک محفل عام است. سینمای انقلاب و دفاع مقدس اساساً یک ظرفیت استراتژیک است. چرا نباید از این ظرفیت استفاده کنیم. این یکی از مواردی است که شاید من نسبت به دورههای قبل جشنواره انتقاداتی داشته باشم. این نگاه البته در همه دورهها وجود داشته، اما به نظر من کمرنگ بوده است. اینکه بخواهیم منتظر تعریف اسرائیل از خودمان باشیم و وقتی تعریف کردند بابت آن خوشحالی کنیم چندان درست نیست. ما باید فارغ از این مسائل کار خودمان را انجام دهیم.
وقتی صحبت از سینمای انقلاب و دفاع مقدس در چهاردهه گذشته میشود چهرههای شاخصی به ذهن میآیند که از فیلمسازان باسابقه و شناختهشده سینمای ایران هستند. از ابراهیم حاتمیکیا و کمال تبریزی گرفته تا احمدرضا درویش و غیره. جشنواره «مقاومت» امروز چه نسبتی با این چهرهها دارد. چرا گاهی احساس میشود حضورشان در فرآیند این رویداد حداقلی است…
لطفاً اجازه دهید (آلبوم برگزاری دوره گذشته جشنواره را ورق میزند و تصاویری از حضور سینماگران در این مراسم نشان میدهد) اتفاقاً در همین دوره گذشته ابراهیم حاتمیکیا در جشنواره حضور داشتند. از چهرههای پیشکسوتتر استاد علی نصیریان و مجید مجیدی عضو هیئتداوران بودند. پس این تعامل و ارتباط همچنان وجود دارد و این طیف همواره همراه با جشنواره «مقاومت» بودهاند. اما باز هم جای تأکید دارد که بگویم جشنواره «مقاومت»، ۸ بخش مختلف دارد که تنها یکی از آنها سینمای داستانی است. پس طبیعتاً چهرههای سینمایی به همین اندازه میتوانند از ویترین جشنواره سهم داشته باشند.
رویکرد ما در این دوره از جشنواره اتفاقاً محدودتر کردن این چهرهمحوری است برای همین هم مثلاً جایزه بازیگری را حذف کردهایم و در بخش سینمایی تنها سه جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اهدا خواهد شد. برای ما فکری که پشت یک کار وجود دارد حائز اهمیت است. به همین دلیل جهتگیری غالب ما در این دوره از جشنواره توجه به «فیلمنامه» است و به همین دلیل یک بخش مستقل به فیلمنامه اختصاص پیدا کرده است. برگبرنده ویژهای هم برای فیلمنامه برگزیده خواهیم داشت که در آیین اختتامیه متوجه آن خواهید شد.
بسیار خب، درباره قدیمیترها توضیح دادید، اما اتفاقی که در چند سال اخیر در سینمای مقاومت شاهد بودهایم ورود چهرههای جوانتر به میدان انقلاب و دفاع مقدس است؛ از محمدحسین مهدویان و بهرام توکلی تا سعید ملکان. نگاهتان به این طیف تازهنفس چیست؟
بسیجیها اصطلاحی دارند که میگویند ما هم فرآیند «جذب» داریم هم فرآیند «حفظ و انسجام». آنها که در درون طیف فیلمسازان انقلاب و دفاع مقدس تعریف میشوند، چه تازهوارد باشند و چه پیشکسوت، مشمول همان قاعده حفظ و انسجام میشوند. فرآیند جذب، اما منطقاً متوجه فیلمسازانی است که در شرایط عادی جزو این جریان محسوب نمیشوند. ما قطعاً به این گروه هم فکر میکنیم. ورود این افراد به این میدان باید با اثر اتفاق بیفتد. شاید از طریق فضاسازی برای تولید آثار مرتبط با این فضا، توانیم فرآیندی ایجاد کنیم که افراد با ماندگاری بالا وارد این فضا شوند و اینگونه نباشد که بیایند، یک فیلم بسازند و بروند دنبال کارشان. به همه این مباحث فکر میکنیم.
یکی دیگر از نکات جالب در فراخوان این دوره که در دو بخش مورد اشاره قرار گرفته است، تمرکز روی فیلمسازان بسیجی است. در این بخشها بهدنبال استعدادیابی و یا کشف چهرههای تازه برای جریان سینمای مقاومت هستید؟
بله. بحث ما در این بخش این است که افرادی که توانستهاند آثاری را با استانداردهایی تولید کنند که بعد از عبور از چند فیلتر به ویترین جشنواره راه پیدا کرده است، حتماً روی این افراد سرمایهگذاری خواهیم کرد. این غربالگری حتماً کمک میکند که دانههای درشت و قیمتی کشف شوند. فیلمسازان بسیجی یکی از هدفگذاریهای جدی جشنواره مقاومت است که امسال در دو بخش ملی و استانی برگزاری میکنیم. در مرحله اول هر استان استعدادهای خود را ارزیابی میکند و برگزیدههای استانی وارد مرحله داوری در سطح ملی میشوند.
رابطهتان با وزارت ارشاد و مشخصاً سازمان سینمایی در حال حاضر چگونه است؟
در جلسهای که با آقای انتظامی داشتم به این نکته اشاره کردم. یک نگاه هست که سینمای انقلاب و دفاع مقدس را کلیت سینمای ایران میداند و معتقد است همه تولید سینمای ایران مشمول این تعریف میشود. تعریف دیگری هم هست که میگوید سینمای انقلاب و دفاع مقدس تنها بخشی از سینمای ایران است. نگاه سومی هم هست که میگوید سینمای جمهوری اسلامی باید بخشی از سینمای مقاومت باشد. کاری به درست و غلط این نگاهها ندارم. به رئیس سازمان سینمایی عرض کردم که در هر حالتی که این نسبت را تعریف کنیم، در هر حال مسئول سینمای کشور سازمان سینمایی است و ما در یک بخش موضوعی مشخص داریم به سازمان سینمایی کمک میکنیم. چقدر خوب است که سازمان سینمایی قدر این کمک را بداند.
اینکه شد یک آرزوی برای آینده. سؤالم این بود که امروز سطح تعاملتان بهچه صورت است؟
خدا را شکر خوب است. اما انتظار داریم بهتر شود.
نهادها و ارگانهایی همچون سازمان اوج و حوزه هنری هم هستند که به نظر شرح وظایف معینی برای تولید اثر در حوزه انقلاب و دفاع مقدس دارند؛ تعامل جشنواره مقاومت با این نهادها به چه صورت است؟
اتفاقاً، هم آقای محمدحسنی جلسه داشتهام و هم با آقای مؤمنی شریف پیش از انتصاب آقای دادمان. برای آقای دادمان هم پیام تبریکی ارسال کردهام که البته هنوز فرصت پاسخ پیدا نکردهاند. در مجموع در گفتگوی مستقیمی که با مدیران هر دو نهاد داشتیم، اعلام آمادگی صددرصدی برای تعامل و کمک کردند. امکاناتی که از مراکز در اختیار دارند به بهبود برگزاری جشنواره کمک خواهد کرد. این تعامل را با مراکز دیگر مثل خانه سینما هم داریم. همانطور که اشاره کردم نگاه ما نسبت به جشنواره مقاومت یک نگاه عام است و فکر میکنیم هیچ حوزهای نیست که با مضمون مقاومت ارتباط نداشته باشد.
بهعنوان سؤال پایانی گزارشی از وضعیت بودجهای جشنواره شانزدهم «مقاومت» میدهید؟
اعداد و ارقام که بعد از برگزاری جشنواره و در راستای قانون شفافیت بهصورت رسمی اعلام میشود. اما در کل بخواهم بگویم بودجه جشنواره از نظر رقم نسبت به دوره قبل بیشتر شده است، اما از نظر کیفی با توجه به افزایش قیمت دلار واقعاً افت کیفیت بودجهای داشتهایم. از این منظر میتوان گفت بودجه جشنواره امسال یک سوم یا لااقل یک دوم بودجه جشنواره دوره قبل شده است. البته باید بگویم منابع دیگری برای تأمین بودجه در نظر گرفتهایم. یکی از این منابع که فکر میکنم فضای جشنواره ما را تحتتأثیر قرار خواهد داد، «نذر برای شهدا» است. جمله معروف حضرت آقا که میفرمایند کار کردن برای شهدا، کمتر از شهادت نیست، انگیزهای برای افراد عادی شده تا با نیت «نذر برای شهدا» بخشی از بودجه جشنواره را تقبل کنند. این برای اولین دوره جشنواره است که این اتفاق رخ میدهد و بخشی از کمبود بودجه جشنواره هم از طریق همین نذرها جبران شده است.
منبع: مهر
انتهای پیام/ 341