به گزارش دفاعپرس از هرمزگان، هفتمین روز از نوروز سال 1335 خداوند هدیه ای ویژه به اسماعیل و رقیه داد. چهارمین فرزند اسماعیل انگار قرار بود خاص ترین فرزندش باشد.
یوسف به دنیا آمد و در روزگار سختی که خاندان منحوس پهلوی برای مردم رقم زده بودند، تولد یوسف، نگاه یوسف، لبخند یوسف و محبت یوسف تحمل سختی ها را برای اسماعیل و رقیه و دیگر فرزندانشان ممکن می ساخت. از همان کودکی همه اطرافیان و بستگان را شیفته مهر و محبت خود کرده بود و چه زیبا و به جا اسماعیل فرزندش را یوسف نام نهاد، زیبایی ظاهر و صلابت درونی اش، یوسف را شایسته نام زیبای یوسف ساخت.
فروردین ماه سال شصت و یک یوسف به عنوان اولین رزمنده روستای قلعه کمیز بندهای پوتین اش را محکم بست و عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد.
یوسف در لحظه سال تحویل، ذکر یا مقلب القلوب و الابصار را چگونه و با چه نیتی خواند که چهل روز نشده، آسمانی شد و عجب اسراری دارد عدد چهل،یا محول الحال و الاحوال را چگونه زمزمه کرد که بهترین حال یعنی شهادت در راه خدا و در میدان نبرد حق علیه باطل نصیب و بهره اش شد.
در فرازی از وصیت نامه « شهید یوسف بلالی» می خوانیم:
خدا و مرگ را فراموش نکنید ، واجبات دین اسلام را به جا آورید ، صله رحم را فراموش نکنید ، مخصوصا نماز را با حضور قلب بخوانید.
همان وصیت نامه ای که یوسف دل های دیار بهشت جنوب در بخش های دیگر آن به مادر، همسر و فرزندانش می گوید: اگر شهادت نصیبم شد سجده شکر به جا بیاورید که چنین همسر و فرزندی داشتید و مبادا کوچک ترین ناراحتی به خود راه دهید.
و شهادتش چه عاشقانه می شود ، وقتی یوسف در راه رسیدن به کنعان در اولین روز عملیات بیت المقدس در نجواهایی عارفانه و عاشقانه معشوق را صدا می زند و خداوند باری تعالی یوسف رعنای 26 ساله را همچون سرور سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بی سر به آغوش می پذیرد.
شهید یوسف بلالی در روز دهم اردیبهشت ماه سال1361 بر اثر اصابت مستقیم خمپاره در منطقه سوسنگرد آسمانی شد.
انتهای پیام/