توصیه شهید قاسم سلیمانی به «سفیرانِ در قصرهای مجلل نشسته»

سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی در نامه‌ای خطاب به نویسنده کتاب «آن بیست و سه نفر»، در واکنش به مقاومت سرسختانه اسرای ایرانی در برابر بعثی‌ها، نوشته است: ای‌کاش سفیرانِ در قصرهای مجلل نشسته کشورمان، این سفیران در قفس گرفتار شده را ببینند و چگونه سفیر بودن را بیاموزند.
کد خبر: ۴۰۷۲۱۱
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۴:۳۵ - 24July 2020

توصیه شهید قاسم سلمیانی به «سفیرانِ در قصرهای مجلل نشسته»به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار سپهبد شهید «قاسم سلیمانی» پس از خواندن کتاب «آن بیست و سه نفر»، در نامه‌ای خطاب به «احمد یوسف‌زاده» نویسنده این کتاب، نوشت: «...ای‌کاش سفیرانِ در قصرهای مجلل نشسته کشورمان، این سفیران در قفس گرفتار شده را ببینند و چگونه سفیر بودن را بیاموزند. احمد عزیز؛ وقتی کتابت را خواندم، ناخودآگاه صحنه اسارتی در مقابل دیدگانم مجسم شد و به‌یاد آن اسیر، بر کتاب این اسیر، اشک ریختم، یاد قهرمان اسارت که اسارت را به اسیری گرفت...».

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

«احمد عزیزم؛ تقریظ و تحسین رهبر عزیزمان، مرا تشویق به خواندن کتابت کرد و پس از قرائت آن، به مقامت غبطه خوردم و افسوس، که در کارنامه‌ام یک شب از آن شب‌ها و یک روز از آن روزهای گرفتار در قفس را ندارم. شماها عارفان حقیقی و عابدان به عبودیت رسیده‌ای هستید که به عرش رسیدید، ای‌کاش در همان بالا بمانید. چه افتخارآمیز است ربانیون بر منبر نشسته، تربیت‌یافتگان منابر خود را به تماشا بنشینند. چه زیباست جوانان جویای کمال، کودکانِ کمال‌یافته در قفس دشمن را ببینند.

ای‌کاش سفیرانِ در قصرهای مجلل نشسته کشورمان، این سفیران در قفس گرفتار شده را ببینند و چگونه سفیر بودن را بیاموزند. احمد عزیز؛ وقتی کتابت را خواندم، ناخودآگاه صحنه اسارتی در مقابل دیدگانم مجسم شد و به‌یاد آن اسیر، بر کتاب این اسیر، اشک ریختم، یاد قهرمان اسارت که اسارت را به اسیری گرفت....

بانوی معظمه خسته‌ای که با مجروحیت دل و جسم، در حالی که سر برادران، برادرزاده‌ها و فرزندان خود را بالای نی جلوی چشم داشت و ده‌ها زن و کودکِ اسیرِ هرروز کتک‌خورده را در طول هزاران کیلومتر پیاده و یا بر شتر برهنه نشسته، سرپرستی می‌کرد، در عمق قرارگاه دشمن بر هیبت او شلاق زد و با بیانی که خاطره پدرش علی(ع) را در یادها زنده کرد، همانند شمشیر برنده برادرش عباس بر قلب دشمن فرود آورد و با جمله «مارأیت الّا جمیلاً» عرش را گریاند و بشریت را تا ابد متحیر عظمت خود ساخت.

به کرمانی بودنم افتخار می‌کنم، از داشتن گوهرهایی همچون «شهسواری» که فریاد «مرگ بر صدام، ضد اسلام» را در چنگال دشمن سر داد و نشان داد به‌خوبی درس خود را از مکتب امام سجاد (ع) آموخته است و «امیر شاه‌پسندی» که بر گوشت‌هایِ بر اثر شلاق فروریخته او اطو کشیدند و «احمد یوسف‌زاده»، «زادخوش»، «مستقیمی»، «حسنی» و ... که از اسارت عظمت آفریدند؛

در پایان درود می‌فرستم برمردی که به‌احترام شما و همه مجاهدین و شهدا، قریب سی سال چفیه یادگار آن روزها را به گردن آویخته تا عشق به این راه و مرام و فرهنگ را به همه یادآوری کند و بر هر نوشته شما بوسه می‌زند و در بالاترین جایگاه فقاهت، حکمت و اندیشه، زیباترین کلمات را نثارتان می‌کند. چقدر مدیون این مردیم و بدون او تاریکیم. خداوندا؛ وجودش را برای ایران و اسلام حفظ بفرما».

به گزارش دفاع‌پرس؛ کتاب «آن بیست و سه نفر» نوشته «احمد یوسف‌زاده»، خاطرات بیست و سه اسیر نوجوان ایرانی را روایت می‌کند که در عملیات «بیت‌المقدس» به اسارت درآمدند که «صدام» سعی می‌کند تا از این نوجوانان در ازای آزادی آن‌ها، از این اسرا برای ایجاد جنگ روانی علیه ایران استفاده کند؛ اما نوجوانان ایرانی این موضوع را رد کرده و بر باقی ماندن در کنار سایر اسرا پافشاری می‌کنند.

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار