گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: در دوران مبارزات ملت ایران با رژیم پهلوی و بهویژه دوران دفاع مقدس، برخی افراد با اینکه از جایگاه مناسبی در جامعه به لحاظ رشته تحصیلی برخوردار بودند، اما با بصیرت کامل و وقتشناسی، آینده کشور و تلاش برای رسیدن به اهدافی که امام خمینی (ره) ترسیم کرده بودند را مقدم بر آرزوهای دنیایی خود قرار دادند. یکی از افراد شاخص این قشر، شهید مصطفی چمران بود و با اینکه در بهترین دانشگاه آمریکا مشغول درس خواندن بود، اما به ندای امامش لبیک گفت و درس را رها کرد و برای دفاع از اسلام به لبنان و بعدها نیز به جبهه رفت و در این راه هم به شهادت رسید.
بنابراین تنها دغدغه افراد و بهویژه رزمندگان در آن دوران اطاعت از ولایت فقیه و تلاش برای رسیدن به اهدافی بود که امام راحل برای آینده جامعه اسلامی ترسیم کرده بود؛ بنابراین پرداختن به جایگاه و شخصیت رزمندگان در آن دوران در قالب یک گزارش نمیگنجد، اما از آنجا که پنجم مرداد سالروز شهادت سردار سپاه اسلام «سیدباقر طباطبایینژاد« است، نگاهی اجمالی به شخصیت و زندگینامه این شهید والامقام انداختهایم.
سیدباقر طباطبایینژاد یکم مرداد ماه سال ۱۳۴۱ در یکی از محلههای جنوب تهران در خانوادهای مذهبی و روحانی چشم به جهان گشود. پدرش حاج سیدعباس طباطبایینژاد و اجداد بزرگوارش از طرف پدر، مرحوم حجتالاسلام حاج میرزاعلی طباطبایی و از طرف مادر مرحوم حجتالاسلام حاج شیخ علی مهدوی ظفرقندی، هر دو از علما و فضلای بنام منطقه اردستان و زواره هستند و بهدلیل اینکه در خانوادهای کاملاً مذهبی رشد پیدا کرده بود، از همان ابتدا به فرا گرفتن علوم قرآنی و احادیث و مطالعه سیره ائمه اطهار (ع) پرداخت.
پس از گذراندن دوران ابتدایی و زمانی که به سن نوجوانی رسیده بود، موضوع فساد در جامعه بهشدت فراگیر شده بود، اما سیدباقر بهدلیل همان سبقه مذهبی که داشت و عاقبت به خیر شدن را در ادامه راه خدا میدانست، به هیچ کدام از راههای خطا کشیده نشد. از طرفی در کنار فراگرفتن علوم قرآنی در مدرسه، به جلسات تفسیر قرآن که در آن زمان در مجموعهای در حوالی میدان خراسان برگزار میشد، میرفت و یکی از ویژگیهای سیدباقر یاد دادن علوم قرآنی و نحوه زندگی ائمه اطهار (ع) به دوستانش بود.
این شهید والامقام بهدلیل غنی شدن درخصوص علوم دینی، به سهم خودش در ترویج ارزشهای اسلام در جامعه و بهویژه در بین دوستانش تلاش میکرد. سیدباقر با اینکه در رشته علوم اقتصادی دیپلم گرفته بود و به لحاظ هوش و ذکاوتی که داشت، آماده ورود به دانشگاه بود، اما همزمانی این دوران با اوجگیری نهضت امام خمینی (ره) موجب شد تا سیدباقر درس را رها کرده و به مبارزه جدی با رژیم پهلوی و همچنین تلاش برای آگاه کردن مردم از اقدامات ظالمانه محمدرضاشاه و دوستانش پرداخت. بیشتر اقدامات تیم سیدباقر در حوزه پخش اعلامیه، نوار، بروشور و... با موضوعات ضد استکباری و علیه رژیم پهلوی بود.
پدرش نقل میکند: در سال ۱۳۵۷، نیمه شبی که سیدباقر خسته و کوفته از تظاهرات برگشته و از فرط خستگی تاب نداشت، دراز کشید و همانطور خوابش برد. مدتی بعد به آرامی بلند شدم و خواستم زیر سرش بالش بگذارم که یک مرتبه بلند شد و بالش را به کنار گذاشت. وقتی دلیل آن را پرسیدم گفت: «این راهی که ما آن را شروع کردهایم از این سختیها زیاد دارد و باید از حالا به این چیزها عادت کنیم.»
صحبت شهید نشان از این داشت که آنها به ولی فقیه خود اعتماد قلبی داشتند و خود را مطیع امام خمینی (ره) میدانستند، لذا کارهای برنامه ریزی شده را تا حصول نتایج رها نمیکردند.
سیدباقر با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل کمیته انقلاب به عضویت این نهاد انقلابی درآمد و از آنجا که خود را وقف نظام جمهوری اسلامی ایران کرده بود، از هیچ تلاشی برای ارتقاء نظام در زمینههای مختلف دریغ نمیکرد. حضور سید باقر در بین سپاهیان از ویژگیهای بسیاری برخوردار بود، چراکه سیدباقر به جهت آشنایی با علوم قرآنی، علاوه بر پرداختن به موضوعات نظامی، به تدریس آن علوم و آگاه کردن مابقی سپاهیان و اعضای کمیته با ارزشهای اسلام میپرداخت.
افراد پیرو خط امام خمینی (ره) که شامل سید باقر و سید باقرها میشد، با تلاش فراوان در پی تقویت نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران بودند که دشمن بعثی با حمایت بیش از ۸۰ کشور دنیا به سمت مرزهای کشور لشکرکشی کرد؛ لذا سید باقر و دوستانش که تنها به فکر حراست از نظامی مبتنی بر ارزشهای اسلامی بودند، با شنیدن اولین صدای توپ و تانک، به مناطق غربی کشور و در محدوده کردستان رفتند تا مانعی بزرگ و مستحکم در برابر دشمن بعثی باشند. در آن دوران، دشمن بعثی از ضد انقلاب و گروههای معاند در کردستان برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران استفاده میکرد، بنابراین سید باقر که تقریباً دو هفتهای میشد که به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمده بود، برنامه جدی برای پاکسازی کردستان از لوث وجود ضد انقلاب طراحی کرد.
ایشان در مدت هشت سال مبارزه خستگیناپذیر در محورهای غرب کشور، با مسئولیتهای متفاوت مانند مسئولیت پرسنلی ستاد غرب، فرماندهی سپاه سقز، فرماندهی سپاه باختران، فرماندهی سپاه پاوه و فرماندهی قرارگاه تاکتیکی نصر، به دفاع از آرمانهای والای جمهوری اسلامی ایران پرداخت. اقدامات سید باقر در مناطق غربی کشور در حوزه مقابله با گروههای معاند زبانزد خاص و عام بود، اما اقداماتی که سیدباقر و نیروهایش در قرارگاه تاکتیکی نصر انجام میدادند که در نهایت به موفقیت و غلبه بر دشمن در عملیاتهای مختلف انجامید، موجب برانگیخته شدن همگان میشد.
البته اکثر فرماندهان در دوران دفاع مقدس جوان بودند، اما بهدلیل پختگی که داشتند دست به اقدامات بزرگ میزدند، لذا سیدباقر نیز از این غائله مستثنا نبود، چراکه ضد انقلاب در غرب کشور تدارک بسیاری برای وارد کردن ضربه سنگین به ایران ترتیب داده بود که خوشبختانه و با رشادت سیدباقرها به نتیجه نرسید.
بعد از پاکسازی کردستان از لوث وجود ضد انقلاب، سید باقر برای مقابله با دشمن بعثی، در یکی از گشتهایش در منطقه پنجوین کشور عراق در پنجم مرداد سال ۱۳۶۷ در کمین نیروهای دشمن بعثی گرفتار شد و بعد از درگیری شدیدی که با آنها داشت، در نهایت بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار این شهید والامقام هماکنون در بهشت زهرای تهران واقع است.
یکی از ویژگیهای اصلی سید باقر طباطبایینژاد تلاش برای شناساندن چهره منحوس آمریکا به جهانیان بود و به استکبارستیزی اهمیت ویژهای میداد. برای مثال وقتی به همراه دوستانش در سال ۱۳۶۱ برای زیارت خانه خدا به کشور عربستان سعودی رفته بود، با اینکه مزدوران آل سعود حواسشان به اقدامات احتمالی سیاسی بود، ولی سید باقر شبها تا صبح در خیابان مشغول نوشتن شعارهای ضداستکباری به زبان عربی بود. سید باقر به امام خمینی (ره) عشق میورزید، بهطوری که یک روز یکی از مزدوران آل سعود وارد محل اقامت آنها در مکه شد و زمانی که با پوستر امام خمینی (ره) روی دیوار مواجه شد، اقدام به پاره کردن آن کرد. سید باقر وقتی این اقدام را مشاهده کرد، یقه این فرد را گرفت و کاری کرد که همان فرد بارها عکس و پوستر امام راحل را ببوسد و دوباره بر دیوار نصبش کند.
توجه به محرومان، تواضع، فروتنی، اخلاص در کار، ایثار، شجاعت، مأنوس بودن با قرآن، محبوب بودن بین رزمندگان و... از جمله ویژگیهای این سردار سپاه اسلام بود که همرزمانش درباره وی اینطور نقل کردهاند که سیدباقر هیچگاه با اقدامات و حرفهایش موجب آزار و اذیت افراد نمیشد و نوع رفتارش با اطرافیان طوری بود که به فردی محبوب در جبهههای غرب کشور تبدیل شده بود.
وقتی برای نگارش این گزارش مشغول مطالعه شخصیت و ویژگیهای سید باقر طباطبایینژاد بودم، ناگهان یاد این سخن از سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی افتادم که گفته بودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمیشود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش میشود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند»؛ بنابراین سید باقر طباطبایینژاد به لحاظ اینکه دائم به دنبال شهادت و فداکاری در راه خدا بود، با اینکه جنگ هشت ساله دفاع مقدس به اتمام رسیده بود، اما همانطور که گفته شد در تاریخ پنجم مرداد سال ۱۳۶۷ در کمین بعثیها افتاد و به شهادت رسید.
در ادامه قسمتی از وصیتنامه شهید طباطبایینژاد را از نظر میگذرانید: «لحظهای غفلت نکنید که دشمنان اسلام در کمین هستند. به تبعیت از فرمان امام در صحنه بوده و همیشه تابع و مطیع فرمان ولایت فقیه باشید تا از لغزشها و ضربات و لطمات مصون بمانید؛ وای بر ما! اگر این نعمت الهی (جمهوری اسلامی) را شکرگزار نبوده و لیاقت استقرار حکومت جهانی اسلام را نیابیم. شما در برابر خون پرجوش و خروش شهیدان مدیون و مسئولید. وای بر ما! چگونه میخواهیم فردای قیامت در جلو رسول خدا حاضر شویم. بکوشید قلم و قدم و تلاش و کلام و همه اعمالمان در جهت رضای خدا و استحکام جمهوری اسلامی و پیشرفت انقلاب اسلامی باشد».
با اینکه شهدا در انجام کارهایشان هیچ دغدغهای جز رضایت خدا نداشتند، اما وظیفه امروز ما زنده نگه داشتن یاد و خاطره این عزیزانی است که با فداکاری خود موجب تأمین امنیت ملت و کشور شدند.
گزارش از احسان یعقوبی
انتهای پیام/ 117