دکتر حمیدرضا قنبری روایت کرد؛

نقش «شهید مظلوم» اهوازی در تامین گاز جنگ‌زدگان

یک رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: فکر نمی‌کردم کسی که آن روز با لباس عجیب برای ثبت نام جبهه به مسجد آمد روزی شهید مظلوم نام بگیرد و گاز بخشی از مردم اهواز را در کوران جنگ تامین کند.
کد خبر: ۴۰۷۷۴۹
تاریخ انتشار: ۰۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۰:۲۸ - 28July 2020

ماجرای شهید مظلوم با لباس های‌عجیببه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، دکتر حمیدرضا قنبری از آزادگان دوران دفاع مقدس که پس از آزادی از اردوگاه‌های رژیم بعث صدام در رشته پزشکی تحصیل کرد، هم اکنون مشغول طبابت در یکی از بیمارستان‌های کشور است. او در نوشته‌های شخصی خود به بیان خاطراتی از دوران دفاع مقدس پرداخته است. در ادامه روایت وی از یکی از شهدای اهوازی را می‌‎خوانید.

هم زمان با شروع تجاوز بعثی‌ها شهر اهواز تا حدود دو سال یه منطقه جنگی تبدیل شده بود. خانواده‌هایی از ساکنان شهر با عنوان جنگ زده همراه زن‌ها و بچه‌ها در شهر‌های دور از مناطق عملیاتی و شهرک‌های جنگ زدگان، ساکن شدند.

خانواده‌های بسیاری هم ترجیح دادند که در شهر بمانند. آن‌ها باید از خدمات شهری نظیر آب، برق، گاز، تلفن و... بهره مند می‌شدند، اما بیشتر سازمان‌های خدمات شهری تعطیل بودند.

یکی از وظایف بچه‌های پایگاه‌های تازه تأسیس بسیج در اهواز در کنار دفاع شهری تامین کپسول گاز مایع برای شهروندان بود. در منطقه پادادشهر اهواز این وظیفه به عهده‌ی مسجد جوادالائمه (ع) گذاشته شد. فضای مناسبی از مسجد را برا این کار اختصاص دادیم و مسولیت آن بر دوش غلامحسین سیاح گذاشته شد.

روز اول جنگ در اتاق نام نویسی مسجد از سیل جمعیت مشتاق دفاع از ایران و اسلام در برابر تجاوز ثبت نام می‌کردم. اسم غلامحسین سیاح که زیر قلمم لغزید مقابل خودم جوانی با یقه‌ی باز، لباس لی و مو‌های بیتل دیدم و چهره‌اش در خاطرم ماند.

آن روز که اسم غلامحسین سیاح را نوشتم اگه می‌دانستم یک روز اوست که در بین شهدای مسجد جوادالائمه‌ی اهواز لقب «شهید مظلوم» را می‌گیرد از لباس و ظاهرش هرگز تعجب نمی‌کردم.

هر روز یک کامیون کپسول گاز را تخلیه و آن‌ها را در آن فضای پیش بینی شده‌ی مسجد مرتب می‌کرد. خودش جلوی در می‌ایستاد و با اخلاق خوش با مردم روبرو می‌شد مردمی که برای تعویض کپسول گاز خود به مسجد مراجعه می‌کردند.

در یک خانواده فقیر بزرگ شده بود بسیار کم حرف و پرکار بود. در آن سال‌های سخت بی توقع و بدون چشم داشت به مردم خدمت می‌کرد. وصیت نامه‌ی غلامحسین سیاح حاوی نکات فرهنگی جالبی است و البته برای من نوشته بود «من در مسجد، با اسلام و انقلاب آشنا شدم. با سخن امام که گفت مسجد سنگر است سنگر‌ها را باید حفظ کرد به مسجد آمدم. در مسجد بود که خدا را پیدا کردم. این مسجد بود که مرا ساخت.»

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها