گروه بینالملل دفاعپرس: در ارتباط با دلایل واهمه رژیم صهیونیستی از نزدیکی ایران به چین روسیه میتوان به چند محور مهم اشاره کرد که رژیم صهیونیستی طی چند دهه گذشته یکی از مهمترین محورهای سیاست خارجی خود را بر حفظ فشارها و تحریمها علیه ایران قرار داده است. علیالخصوص در چند سال اخیر، تلآویو با لابی قوی خود در آمریکا به شدت از تحریمهای غیر قانونی و یکجانبه واشنگتن علیه تهران در ارتباط با برنامه هستهای ایران حمایت کرده است. در واقع، صهیونیستها امیدوار هستند که تحریم و فشارهای آمریکا نهایت تهران را در مسیر تسلیم شدن در برابر خواستههای ایران قرار دهد؛ اما هرگونه توافق میان ایران با چین و روسیه در مقطع کنونی میتواند به معنای پایان بخشیدن به این رویای تلآویو باشد.
زمانی این مساله برای آنها قابل توجه تر است که براساس توافق استراتژیک میان تهران و پکن، ایران برای 25 سال آینده نفت در اختیار چین میگذارد و چین نیز برای مدتی مشابه 400 میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری میکند. چین متعهد شده كه حضور خود را در بخش بانكداری و ارتباطات ایران گسترش دهد. در میان دهها پروژه زیر ساختی، چین بنادر و خطوط ریلی تازهای را احداث و به بهره برداری خواهد رساند. پکن همچنین ایران را در توسعه شبکه اینترنت 5جی و سیستم جیپیاس یاری خواهد کرد. پیامدهای این توافق نیز مشخص است، در حال حاضر چین تصمیم به نادیده گرفتن تحریمهای آمریکا علیه ایران گرفته است. این امر مسالهای است که به شدت هراس رژیم صهیونیستی را در پی داشته و دارد. افزون بر این، زمانی که مساله تمدید و نوآوری توافق ایران با روسیه نیز در کنار توافقنامه استراتژیک تهران با پکن قرار بگیرد، تلآویو بیش از همیشه نسبت به عدم کارایی تحریمهای آمریکا آگاهی پیدا میکند. مسکو در دوران توافق پیشین علاوه بر فروش اس 300 به ایران، همچنین با فرازونشیبهایی نهایتاً تعهد خود را در مورد تکمیل نیروگاه هستهای بوشهر عملی کرد. طبیعتاً علاقه به گسترش همکاریهای هستهای تهران و مسکو در توافقات جدید با توجه به مواضع حمایتی مسکو از تهران در برجام، به هیچ وجه خوشایند صهیونیستها نیست.
دومین سطح نگرانی رژیم صهیونیستی از چرخش شرقی ایران را میتوان تأثیرات غیرقابل احتناب این اتحادها بر مناسبات مناسبات تلآویو با پکن و مسکو مورد ارزیابی قرار داد. در شرایط کنونی حاکمان رژیم صهیونیستی به شدت تلاش دارند که علاوه بر آمریکا کشورهای اروپایی، روسیه و چین را در کنار خود داشته باشند و طی سالهای گذشته نیز تلاشهای زیادی را برای نزدیکی به مسکو و پکن داشتهاند. در مقطع کنونی آنها میدانند که تقویت مناسبات تهران با روسیه و پکن، از یک سو، به کمرنگ شدن امید صهیونیستها برای کسب حمایت تمام عیار دو قدرت بینالمللی خواهد شد و از سوی دیگر، موجب تقویت سیاستهای منطقهای تهران خواهد شد. این موضوع بویژه از این بعد حائز اهمیت است که طی سالهای اخیر سیاستهای منطقهای چین و روسیه در غرب آسیا همخوانی بیشتری با سیاستهای منطقهای تهران یافته است که نمونه موفق آن را میتوان در بحران سوریه مشاهده کرد.
در سطح سوم، در پی توافق استراتژیک چین با ایران، اسرائیل چارهای جز لغو قرارداد توسعه بندر حیفا به همراه چند پروژه زیرساختی دیگر و معاملات همکاری علمی و فناوری با این کشور ندارد. همان شرکتهای چینی که قرار است زیرساختهای حیاتی از جمله خطوط ریلی را در اسرائیل را بسازند، اکنون متعهد به ساخت پروژههای مشابه در ایران هستند. در چنین شرایطی، به نظر میرسد نگاه شرقی ایران در عرصه سیاست خارجی بیش از هر زمان دیگری موجبات هراس رژیم صهیونیستی شده است. شاید هیچگاه این رژیم به اندازه مقطع کنونی نسبت به همکاریهای ایران با چین و روسیه نگرانی نداشته است.
انتهای پیام/ 411