به گزارش خبرنگار دفاعپرس از هرمزگان، «علی چرزه» یکم بهمن سال 1340 در بندرعباس متولد شد. وی مقطع ابتدایی را در دبستان حافظ و راهنمایی را در مدرسه 28 مرداد و مقطع متوسطه را در دبیرستان فروغی شهر بندرعباس گذراند.
در روزهای اوج مبارزات مردمی علیه رژیم طاغوت، علی نیز به همراه دوستانش در اجتماعات و مراسم شرکت میکرد و خشم خود را نسبت به دستگاه پهلوی ابراز میداشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی علی به همراه دوستان خود، شهید حسین دامن باغ و شهید احمد مجرد، در تشکیلات دادسرای انقلاب و همچنین ستاد مبارزه با موادمخدر آن روزها به فعالیت مشغول شد.
محل استقرار و فعالیتهای فرهنگی و انقلابی علی، مسجد حضرت ابوالفضل(ع) محله الشهدا شهر بندرعباس بود.
مبارزه با منافقین و گروهکها از دیگر اقدامات او در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی بود. وی خدمت مقدس سربازی را در دفتر نماینده ولی فقیه ستاد مشترک نیروهای مسلح، واقع در تهران گذراند.
پس از سربازی به عنوان کارمند صندوق قرض الحسنه امام خمینی (ره)، مشغول به کار شد که پس از مدتی انصراف داد و مدتی بعد به عنوان حسابدار بنیاد پانزده خرداد مشغول شد.
برادرش میگوید: «صادق، مؤمن و متدین بود. بسیار به حق الناس اهمیت میداد. وقتی کارمند صندوق قرض الحسنه حضرت امام شد، چون حس میکرد که شاید حقی از مردم بر گردنش بماند، از ادامه کار انصراف داد و جالب این بود که مدتی بعد شغل حسابداری در بنیاد پانزده خرداد به وی پیشنهاد شد که این بار آن را تقدیر الهی نامید و به کار مشغول شد».
علی سال 1361 ازدواج کرد. بسیار خانواده دوست بود و نسبت به دیگر اعضای خانواده بی تفاوت نبود. برادرش می گوید: «علی توجه خاصی به درس و مشق ما داشت. هر شب که به منزل ما می آمد از تکالیف مان سؤال می کرد.
عضو تیم فوتبال قائم بندرعباس بود. روحیه ورزشکاری و تدین او در عرصه ورزش، برای دوستانش خاطره شد. او هنگام حضور در زمین فوتبال، ابتدا دعای سلامتی امام زمان را قرائت می کرد.
سال 1365 علی به فرمان حضرت امام خمینی (ره) داوطلبانه از طریق بسیج عازم نبرد با دشمن بعثی شد.
غواص و آرپیجیزن و همسنگر شهید علی بنوبندی رضایی بود. وقتی در عملیات کربلای 5 حضور یافت، از خود رشادت فراوانی نشان داد.
همرزمش میگوید: «وقتی آرپیجی میزد خیلی دقت میکرد تا گلوله به هدف اصابت کند. از او پرسیدم چرا این همه دقت میکنی؟ و او در پاسخ گفت نباید هیچ گلولهای به هدر برود؛ چون بیت المال است.
بار آخری که می خواست روانه جبهه شود، پیش مادر رفت و از او خداحافظی کرد. مادر میگوید: «بعد از خداحافظی، وقتی از درب منزل دور شد، تا انتهای کوچه با نگاهم او را بدرقه کردم. به نظرم انگار پرنده ای بود که داشت پرواز می کرد. همان لحظه به دلم افتاد که دیگر برنخواهد گشت. پس، او را به علی اصغر امام حسین (ع) بخشیدم».
سرانجام علی چرزه پس از شرکت در عملیات کربلای 5 و در منطقه شلمچه به همراه دوست همیشگیاش علی بنوبندی رضایی، عاشقانه دعوت حق را لبیک گفت و به جمع شهدای مکتب حسینی پیوست.
پیكر این شهید نزدیک به 13 سال در همان منطقه باقی ماند و سال 78 پس از عملیات جستجو شناسایی شد و به زادگاهش بازگشت.
بخشی از وصیتنامه شهید علی چرزه
«من به عنوان یک فرد کوچک و حقیر به شما امت حزبالله سفارش دارم که همیشه و در هر حالی در خط اسلام و انقلاب و امام باشید و تا خون در رگهایتان جاری است پشتیبان و یار امام باشید که اگر امام را تنها بگذاریم مثل این است که اسلام را تنها گذاشتهایم.
همه کارهایتان را با نام الله آغاز کنید که همان خدای توانا راهنما، یار و نگهدار همه ماست. امت حزب الله و همیشه در صحنه، برای نماز جمعه و دعای کمیل و راهپیمایی ها و جلسات مذهبی اهمیت خاصی قائل شوید و شرکت نمایید که حضور شما امت حزب الله در چنین صحنه ها، باعث کوری چشم دشمنان اسلام و قرآن می شود.
تنها سفارشی که به خواهران حزب الله خودم دارم؛ به حفظ حجاب خود اهمیت بسیار دهید؛ چون حجاب شما کوبندهتر از خون شهید است.
و به دوستان عزیزم سفارشی دارم که ادامه دهنده راهمان باشید و همیشه در سنگر ایمان و عبادت و ایثار باشید.
دیگر سفارشم اینکه سنگر نماز جمعه و مساجد را خالی نگذارید که حضور شما باعث نابودی دشمنان اسلام می شود».
انتهای پیام/