به گزارش خبرنگار دفاعپرس از بوشهر، شهید «مظفر امیر جاودان» در ۱۳۳۸/۰۵/۰۱ در گناوه دیه به جهان گشود و در یکم اسفندماه سال ۱۳۶۰ در چزابه به شهادت رسید و پیکر پاکش در روستای «کره بند» شهرستان دشتستان به خاک سپرده شد.
وصیتنامه شهیدبسم رب الشهداء و الصدیقینسلام بر مهدی موعود (عج) و بر خمینی روح خدا و بر پدر و مادر عزیزم عرض میکنمای خانواده گرامی چند کلمهای با شما درد و دل میکنم و من شرمنده هستم که نتوانسته ام محبتهای شما را جبران کنم. پدر گرامی امیدوارم که این راهی را که انتخاب کردم بر خود بالیدن کنید، چون دست پرورده خود را در راه امام حسین (ع) قربانی داده اید، چون ابراهیم اسماعیلش را به قربانگاه برد و در راه خدا هدیه کرد. ولی اما مادرم، شیری را که به من دادهای آن را حلال کنید، حضرت زینب (س) که امام حسین (ع) را دید در راه خدا که شجاعانه شمشیر میزند و او هم راه برادرش را ادامه داده این را از شما میخواهم که زینب وار راه امام را با قدمهای استوار و محکم یاری کنید؛ و هیچ تزلزلی در شما پیش نیاید و شما یک الگو برای فرزندان و مردم باشید فقط این را از شما میخواهم که مرا یاری کنید.
و، اما خواهرم؛ میدانم نمیتوانی بشنوی که برادرت شهید شده است، اما من دوست دارم که شما هم، چون حضرت زینب (س) راه امامان، امام حسین (ع) را ادامه دهید و با گامهای استوارت این نهضت حسینی را به پایان برسانید و به انقلاب بزرگتر که انقلاب مهدی (عج) است برسانید و شما باید فرزندانی، چون حسین (ع) تربیت کنید و به جبهههای نبرد بفرستید.
و، اما برادرانم که سالها از من کوچکتر هستید امیدوارم که من را ببخشید که نتوانسته ام در این ایام طول عمر زحمات شما را جبران کنم و یک وصیت دارم که اگر کسی طلب پول کرد به او بدهید که فردای قیامت من را باز خواست نکنند؛ و یک پیام برای ملت شهید پرور ایران دارم و آن این است که مبادا پشت امام را خالی کنید، از شما دوستان و آشنایان حلالیت میطلبم، شبهای جمعه من را فراموش نکنید.
و، اما پدر و مادرجان، اگر به مکه یا مشهد مقدس مشرف شدید و امام زمان (عج) را دیدید بگوئید که یک پسر در بیابانهای گرم جنوب غرب در جبهههای نبرد به دنبالت میگردد و سلام من را به او برسانید از همه دوستان التماس دعا دارم.
در آخر خداحافظ، اما بهرم نکنید زاری و تا سر حد امکان مرا در ده خودمان بخاک بسپارید.
شیون مکـن مادر در مـرگ خونبارم
بگذر زمـن دیگـر شــوق خدا دارم
رخت حسین برکن عــزم سفر دارم
یک خواهشی دیگر مادر زتـــو دارم
گر کشته گـردیدم در جبههای مادر
بهرم مکـن شیون بهــرم مزن بر سر
یک پرچم سبـزی در خانه زن مـادر
بهـرم چراغان کـن شــوق خدا دارم
شیون مکـن مادر در مـرگ خونبارم
بگـذر زمــن مادر شـوری بسر دارم
انتهای پیام/