شهید «حسن بابایی کوشکی»:

درس را باید در جبهه در دانشگاه عاشقان الله فرا گرفت

شهید «حسن بابایی کوشکی» در بخشی از وصیت‌نامه خود آورده است: دیگر نمی‌توانم درس بخوانم. درس را باید در جبهه در دانشگاه عاشقان الله فرا گرفت.
کد خبر: ۴۰۹۰۷۵
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۱۰ - 04August 2020

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، شهید «حسن بابایی کوشکی» دوازدهم اردیبهشت 1347، در روستای کوشک تابعه شهرستان بافق به دنیا آمد. پدرش باباعلی، کارگر معدن بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند سپس مشغول فراگیری علوم دینی شد.

طلبه بود و به عنوان بسیجی به جبهه رفت. بیست و دوم بهمن 1364، در ام الرصاص عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و هشتم مرداد 1374، پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

در ادامه فرازی از وصیت‌نامه شهید بزرگوار را از نظر می‌گذرانیم.

وصیت‌نامه شهید:

«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون»

همانا کسانیکه در راه خدا کشته شده‌اند مرده نپندارید بلکه زنده‌اند و در برابر خدایشان روزی می‌خورند.

آری ای پدر و مادرم

آن‌کس که خدا را شناخت خدا او را دوست می‌دارد و او را می‌کشد و خون‌بهایش را می‌دهد. پس خون‌بهایش خودش است.

مادرجان

دیگر نمی‌توانم درس بخوانم. درس را باید در جبهه در دانشگاه عاشقان الله فرا گرفت. نمی‌توانم یک لحظه بمانم. دیگر برایم فایده ندارد. دیگر زندگی و مال دنیا برایم ارزشی ندارد. می‌دانم شما برایم زحمت کشیده‌اید. اما کسی که خدا را شناخت جان را چه کند.

مادرم ای کاش هزاران هزار جان در رگم بود و برای دین و اسلامم فدا می‌کردم. آری می‌دانم شما برای بنده حقیر زحمات زیادی کشیده‌اید. شما را دوست می‌دارم ولی اسلام و مکتبم را بیشتر دوست می‌دارم.

می‌دانم در آن نیمه‌های شب در آن هنگام که همه در حال خواب بودند شما بودید که بلند می‌شدی. تا بنده به این سن و سال رسیدم هر لحظه برایم می‌گذشت دلم پرخون‌تر می‌شد و مرغ دلم بسوی کربلا پر‌می‌زد. تا اینکه روانه جبهه نور علیه ظلمت شدم اگر ان‌شاءالله به فیض شهادت نائل آمدم برایم گریه و زاری و سیاپوش نشوید و مرا ببخشید و عفو کنید ان‌شاءالله.

ای پدرم

هرگز ناراحت نباشی که انسان یک مرگ بیشتر ندارد باید بمیرد و اگر کاری برای آخرت کرده‌است خوشا به حالش و اگر کاری برای آخرت نکرده‌است وای به حالش است. پس چه بسا خوشا به حال آن‌کس که این توفیق نصیبش شده و این افتخار نه کوچک بس بسیار بسیار بزرگ نصیب خودش و دوم نصیب شما شده. شما قدر این نعمت را بدانید و خدا را شکر کنید و راهم را ادامه دهید. طبق این جمله: «آن‌کس که مرا شناخت جان را چه کند» پس ای پدرم انشاءالله توفیق نصیبم شد در شهادتم سیاپوش و گریه نکنید زیرا گریه و زاری شما باعث شادی دشمنان اسلام خواهد شد و امیدوارم اگر از اینجانب یک موقعی ناراحتی دیده‌اید مرا حلال کنید و عفو نمائید و شما اولین کاری که برایم می‌کنید طلب آمرزش گناهانم را از خدا بطلبید تا ان شاءالله خدا گناهانم را ببخشد.

ای برادرانم

نکند در رختخواب ذلت بمیرید و به جبهه نیائید به خدا خون شهداء مسئول هستید. ان‌شاءالله بعد از شهادت حقیر اسلحه مرا از زمین بردارید و نگذارید اسلحه‌ام بر روی زمین افتاده باشد و راهم را ادمه دهید و در شهادتم برایم سیاه پوش و گریه نکنید. عوض سیاپوش برای من سفید تن کنید و عوض گریه حالت شادی در خود داشته‌باشید. اگر خدای نخواسته برایم یک قطره اشک از چشمانتان بیرون بیایید راضی نیستم اگر گریه می‌کنید خاطر امام حسین (ع) باشد و اگر از اینجانب بدی دیده‌اید باید مرا ببخشید و مرا عفو کنید.

خواهرانم

سنگر شما حفظ حجاب است اگر حجاب خود را حفظ نکنید به خدا مسئول هستید، خون شهیدان را پایمال کرده‌اید و هیچکس از شما راضی نیست. پس حجاب خود را حفظ کنید و اگر ان‌شاءالله به فیض شهادت نائل آمدم در شهادتم گریه و سیاپوش نشوید زیرا گریه و عزاداری شما باعث شادی دشمنان اسلام می‌شود و شما برای پیروزی رزمندگان دعا کنید تا رزمندگان پیروز شوند و راه کربلا باز شود و می‌دانم در طول 16 سال که با شما بودم اذیت و نافرمانی کرده‌ام ولی از روی کم عقلی خودم بوده و شما باید مرا ببخشید.

ای مردم

شما مدیون خون شهیدان هستید. از ریختم خون شهیدان جلوگیری کنید. ای مردم شهید پرور شما زیاد به مال دنیا تکیه ندهید زیرا آخر یک روزی می‌شود که اینها را باید ول کنیم و برویم لااقل در این چند روزی که زنده هستیم کاری کنیم که برای سفر آخرت چیزی داشته باشیم. در مجالس شهداء در دعاهای کمیل، توسل، ندبه و دیگر مجالس‌ها شرکت و با دعاهای خیر شما مردم حزب الله و شهید پرور رزمندگان به پیروزی نهائی برسند و راه کربلا بازگردد و جلوی فرزندانتان را نگیرید.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار