به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، رضا اسماعیلی از شاعران کشورمان به مناسبت فرا رسیدن عید سعید غدیر خم یادداشتی با عنوان «نهج البلاغه، مرامنامه شعر اصیل آیینی» را برای انتشار در اختیار خبرگزاری فارس قرار داد.
«اهمیت نهجالبلاغه ترسیم شخصیت امیرالمؤمنین علیهالصلاة والسلام است، چیزی که ما امروز به آن کمال احتیاج را داریم. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام این چهرهی ناشناخته، این انسان والا، این نمونه کامل مسلمانی که اسلام میخواهد انسان ها همه آنچنان ساخته بشوند در لابلای اوراق و سطور نهجالبلاغه کاملا شناسایی میشود و تعریف میشود.
نهجالبلاغه در حقیقت کتاب معرفی علیبنابیطالب است؛ چگونه ممکن است به دنیاهای اسرارآمیز و شگفتآور و وادی های گوناگون معرفتی که در نهجالبلاغه هست کسی سر نزده باشد و بتواند آنها را اینجور زیبا و جالب ترسیم و توصیف کند؟ و در نهجالبلاغه همه ابعاد یک شخصیت والای انسانی وجود دارد. چهره علیبنابیطالب در هیچ جا مانند نهجالبلاغه آشکار نمیشود.»
(مقام معظم رهبری، سخنرانی در کنگره بینالمللی نهجالبلاغه ۲۶/۰۱/۱۳۶۳)
«شما امروز میفهمید که ما به نهجالبلاغه چقدر احتیاج داریم. نهجالبلاغه در حقیقت شخصیت خطی و رسمی امیرالمؤمنین است؛ یعنی خود علی نهجالبلاغهی مجسم است و این یکی دیگر از خصوصیات امیر مؤمنان است که آنچه میگوید عمل میکند. آنچه میخواهد در زندگی خود هم آن را پیاده میکند. امیرالمؤمنین شخصیت خودش و زندگی خودش، کلمه کلمه و سطربه سطر، تفسیر نهجالبلاغه و تفسیر قرآن است. و لذا شما وقتی نهجالبلاغه را بخوانید هم تاریخ زندگی علی را دانستید، هم اسلام را شناختید.»
(مقام معظم رهبری، پرتویی از نهجالبلاغه با عنوان «علی و نهجالبلاغه»)
توسط پیران و پیشکسوتان شعر آیینی بارها و بارها بر این دقیقه تاکید شده است که اگر ادعای دوستی علی(ع) را داریم و می خواهیم در شمار محبان واقعی آن حضرت باشیم، باید در شعر علوی در کنار محبت، به «معرفت علوی» هم بپردازیم. این که علی که بود، چه کرد و چه می خواست؟ برای تحقق این مهم، سیمای راستین علی را نه در آیینه غبار گرفته «غرض ورزی معاندان» و نه در باورهای خرافی غالی گران، بلکه در آیینه بی غبار قرآن و نهج البلاغه باید به تماشا بنشینیم.
تهیدست بودن شعر علوی، به خاطر دوری و مهجوری نهجالبلاغه است. یکی از بزرگترین کاستیهای شعر علوی، عدم توجه به «نهج البلاغه» است که از آن میتوان به عنوان برادر قرآن نام برد. کتابی که به راستی و درستی دایره المعارفی غنی از فرهنگ اسلامی و گنجینهای ماندگار از پند و حکمت است.
بی هیچ اغراقی نهج البلاغه در شعر علوی روزگار ما غایب است. صحیفه اصیل و ارجمندی که باید مرامنامه شعر علوی باشد، ولی نیست! در حالی که پیش از این، شاعران بزرگی همچون فردوسی، ناصر خسرو، سنایی، عطار، مولوی، سعدی، حافظ، اقبال لاهوری و... در سرودن شعر از این گنجینه بی بدیل بهرههای فراوانی بردهاند.
خطبهها، نامهها و سخنان امام علی(ع) مستندترین منبع برای به تصویر کشیدن سیمای راستین آن امام همام است. ولی متاسفانه شعر علوی روزگار ما هنوز به ملکوت نهج البلاغه عروج نکرده و به درک عظمت این کتاب معنوی نرسیده است.
از هزاران هزار شعری که پیشانی نوشت شعر علوی دارند، کمتر میتوان نشانی قابل تامل و عمیق از نهج البلاغه گرفت. در حالی که تبیین سیره عملی امام علی(ع) بدون جرعه نوشی از زمزم نهج البلاغه غیر ممکن است.
با عنایت به مطالب گفته شده، باید از این پس با اهتمامی جدی به بازنگری کارنامه شعر علوی بپردازیم ، تا به پاسخ این سوال که «شعر علوی چقدر از علی(ع) فاصله دارد؟» برسیم و برای شبیه شدن به علی تلاش کنیم. زیرا عاشق واقعی کسی است که در پندار و گفتار و کردار به معشوق و محبوب خویش شبیه باشد.
برای تحقق این مهم، شعر علوی باید با بازگشت به نهج البلاغه و بهره گیری از گوهرهای بی بدیل این اقیانوس کرانه ناپدید، از منزل مدح و منقبت، به منزل شناخت و معرفت صعود کند. یعنی از بت گری به خدامحوری و از صورتگری به سیرتگری. شاعر علوی اگر می خواهد پای خود را جای پای شاعران بزرگی چون دعبل و کمیت و فرزدق بگذارد، از این پس به جای بازی در نقش«عاشق دلباخته»، باید نقش «عاشقِ عاقل معرفت ساخته» را بازی کند.عاشقی که «عشق» چشم عقلش را کور نکرده، بلکه به نور معرفت بینا کرده است.
برای تحقق این مهم، ضرورت دارد که شعر علوی به اصل خود که «قرآن» و «نهج البلاغه» است بازگردد و به صورت هنرمندانه به تبیین و تحلیل این مهم بپردازد که دوستدار واقعی علی چه کسی است؟ بر اساس خطبه های نهج البلاغه محب واقعی علی کسی است که همچون «عمار» و «سلمان» آن حضرت را اسوه و الگوی زندگی خویش قرار دهد و سبک زندگی علوی و سیره عملی آن حضرت را که بر پایه توحید، یکتاپرستی و بندگی استوار است برای خود برگزیند. مقام معظم رهبری نیز به عنوان عالمی دین آگاه و روشن اندیش همواره اصحاب فکر و فرهنگ را به هم نشینی و هم نفسی با نهج البلاغه و توشه برگرفتن از کلام مولا برای خلق و آفرینش ادبی فراخواندهاند:
«سخن امیرالمومین نهجالبلاغه است؛ فصیح ترین کلام آدمی در میان عرب. «نهج البلاغه» اوج هنر و اوج زیبایی است؛ زیبایی لفظ و زیبایی معناست. انسان مبهوت میماند! هیچ شاعر بزرگ عرب، هیچ نویسنده هنرمند عرب، نتوانسته بگوید که من از مراجعه به نهجالبلاغه بینیازم.»
(بیانات رهبری در خطبههای نماز جمعهی تهران 10/10/1378)
جان کلام آن که نهج البلاغه باید مرامنامه اعتقادی شاعران روزگار ما باشد. شاعران آیینی باید از این دو منبع معنوی و بی بدیل که آیینه تمام نمای اسلام ناب محمدیاند، در تبیین و ترویج آموزههای اصیل دینی بهرههای فراوان ببرند. البته منظور ار بهره برداری، به نظم کشیدن و ترجمه تحت اللفظی آیات قرآن و خطبهها و نامههای نهج البلاغه نیست، بلکه بیشتر راه بردن به جان و جهان، سیرت و حقیقت، و مغز و باطن این دو منظومه الهی است، آن چنان که به در راه ماندگان وادی حیرت و گمراهی، صراط مستقیم توحید و رستگاری را بنمایاند و برای شب زدگان، چلچراغ هدایت و عنایت باشد.
با آرزوی رسیدن روزی که بین شعر علوی و علی(ع) فاصلهای نباشد، با آرزوی رسیدن روزی که بین شعر علوی و علی(ع) فاصلهای نباشد، خاتمه این نوشتار را به شعر قابل تاملی که استاد علی موسوی گرمارودی در ستایش نهج البلاغه سروده است اختصاص میدهم:
چنین است گویی:
که با جامی خالی،
بر ساحلی صخرهای،
پیش روی امواج
ایستادهام
واپاش ساحل کوب موجها
صخره زیر پایم را میشوید
و من هر بار
که موجی در میرسد
اقیانوس
جام بر کف،
خم میشوم
به بوی سهمی
کز کاکل موج بر میگیرم
اما از آن پیش
موج در خود واشکسته است
و من، عزمی دوباره را
چون پرچمی،
بر صخره واپس میایستم
دگر باره چون موجی پیش میرسد
جام را چون داسی قوس میدهم
تا از سر خوشه آب
دستهای واچینم
اما باز، جام خالی ست
و دریا در موج
و فاصله، به درازای یک دست
و به دوری یک تاریخ!
شتک خیزاب امواج،
تنها یک دو قطره
بر دیواره شفاف جام میچکاند
و عطارد، در جام من است
نهج البلاغه را میبندم.
(علی موسوی گرمارودی، گوشواره عرش، تهران، سوره مهر، چاپ سوم، ۱۳۹۰، صص ۱۳۹ و ۱۴۰)
منع: فارس
انتهای پیام/ 121