گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: پاوه تنها یک نام نیست که جلوههای زیبا و بکر یک شهر تاریخی و کوهستانی را تداعی کند، بلکه بخشی از هویت حماسی این مرز و بوم است. در روزگاری این شهر آماج حملات دشمنان و بدخواهان این ملت و مملکت قرار گرفت و تا آستانه سقوط پیش رفت، اما به همت یاران خمینی (ره) آن را از کام دشمن بیرون کشیدند و مزدوران بیگانهپرست را ناکام گذاشتند.
نام سردار شهید وصالی با پاوه گره خورده است. او در پاوه رشادتهای زیادی از خود نشان داد. قبلتر و در سال ۵۹ اسماعیل برادرش در سرپل ذهاب به شهادت رسید. امیر وصالی برادر دیگر اصغر وصالی پیش از انقلاب فعالیتهایش را با شهید علیه رژیم پهلوی آغاز کرد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز فعالیتهایش را در سنگر دیگری ادامه داد تا انقلاب اسلامی پابرجا بماند. برای آشنایی بیشتر با فعالیتهای اصغر وصالی به سراغ برادرش رفتیم تا فعالیتهای شهید برایمان بگوید. در ادامه متن گفتوگوی خبرنگار ما با امیر وصالی را میخوانید.
انجام فعالیتهای سیاسی در قالب هیات
در دوران خفقان طاغوت، گروههایی به نام فراماسونی فعال بودند. تفکر این گروههای انحرافی این بود که مردم هیچ وقت علیه نظام سلطه و حاکمیت ظلم قیام نکنند. آنها معتقد بودند که باید ظلم بیشتر شود تا امام زمان (عج) ظهور کنند. در این دوران لزوم مبارزه سیاسی در جامعه احساس میشد. اصغر نیز از جمله کسانی بود که علیه این گروهها به مبارزه پرداخت.
از جمله فعالیتهای اصغر علیه رژیم پهلوی میتوان برهم زدن جلسات روحانیان وابسته به شاه، ترور طاهری رئیس سازمان امنیت ضدخرابکاری، آتش زدن مرکز آبجوسازی مجیدیه نام برد. در پی فعالیتهای وی، ساواک منزل اصغر را زیر نظر گرفت تا اینکه پس از ۲ ماه وی را دستگیر کردند. آنها ابتدا برای اصغر حکم اعدام صادر کردند، اما مدتی بعد حکم آن را به ۱۵ سال حبس تغییر دادند. اصغر در زندان شکنجههای زیادی میشد، اما با این حال او حتی در زندان هم فعالیتهای انقلابی میکرد. او برای اینکه دوستانش شکنجه نشوند، بسیاری از کارها را گردن میگرفت. اصغر معتقد بود که مدیریت یعنی حکومت بر قلبها.
اصغر پس از آزادی شکنجهگران را شناسایی و دستگیر کرد
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اصغر از زندان آزاد شد و با توجه به مسئولیت زندان قصر که عهده دار شد، گروه اطلاعات و شناسایی راه انداخت تا تمام شکنجهگران ساواک را پیدا و دستگیر کند. مدتی بعد از پیروزی انقلاب، فتنههایی در گنبد کاووس و گرگان رخ داد، اصغر به همراه نیروهایش اولین گروهی بودند که وارد آنجا شدند، عاملان این فتنه را شناسایی و متلاشی کردند.
پس از غائله گنبد کاووس و گرگان، نیروهای ضدانقلاب به کردستان هجوم آوردند. آنها تصمیم داشتند تا کردستان را از خاک ایران جدا کنند. از آنجا تعداد نیروهای اصغر کم بودند، او به همراه ابوشریف فرمانده سپاه، یک گروه تشکیل دادند. این گروه دومین گروهی بود که وارد کردستان و سنندج شد. نیروهای مردمی هم با این گروه همراه شدند تا مقابل نیروهای ضدانقلاب بایستند. اصغر در ابتدا نیروها را به سنندج برد و شهر را محاصره کرد. اینگونه امنیت به سنندج بازگشت.
قابل ذکر است که در کردستان و سنندج گروههای مخالف نظام نظیر حزب دموکرات به رهبری قاسملو، حزب توده به رهبری سرگرد عباسی و شاخه حزب دموکرات کومله به رهبری اشرف دهقان که از چریکهای فدایی و از زندانیان سیاسی زمان شاه بود، حضور داشتند. قاسملو در زندان با اصغر آشنا شده بود و او را میشناخت.
گروه وصالی ابداع کننده پیشانیبند منقش به نام ائمه هستند
مریوان دومین شهری بود که اصغر ماموریت یافت تا امنیت آنجا را تامین کند. او و نیروهایش در اردوگاهی مستقر شدند. در آنجا به دلیل اینکه نمیشد نیروهای خودی را از غیرخودی تشخیص داد، دستمالهای سرخی بر گردن میبستند تا از این راه نیروها را شناسایی کنند. اسم این گروه «دستمال سرخها» معروف شد. بعدها بر روی این دستمال یا حسین و یا زهرا نوشتند و کم کم به شکل پیشانیهای رزمندگان درآمد.
اصغر برای ایجاد امنیت در مریوان، عملیات چریکی انجام داد. او با وجود امکانات ضعیف، شهر مریوان را از لوث وجود ضدانقلاب پاک شد. بعد از ۲۰ روز استقرار نیروها در پادگان مریوان، ابوشریف و شهید چمران وارد پادگان شدند. ابوشریف به اصغر ماموریت داد تا امنیت پاوه را نیز تامین کند. از سوی دیگر نیروهای ضدانقلاب که در سنندج، کامیاران و مریوان شکست خورده بودند، به پاوه رفتند و آنجا را محاصره کردند. مردم پاوه از اصغر وصالی درخواست کرده بودند که به کمکشان برود. اصغر و نیروهایش که معروف به دستمال سرخها بودند، وقتی وارد پاوه شدند، تعدادی از نیروهای ضدانقلاب از ترس پا به فرار گذاشتند. اصغر در آنجا دست به عملیات زد. تعدادی از نیروها به شهادت رسیدند، اما سرانجام پاوه آزاد شد.
پس از آزادی پاوه، اصغر ماموریت یافت تا با حزب کومله، توده و ضدانقلاب در مهاباد کردستان مقابله کند. درگیریهای زیادی میان نیروهای اصغر و گروههای ضدانقلاب رخ داد، اما سرانجام توانستند فرمانده نظامی کردها را اسیر کنند. وی پس از گفتوگو با اصغر از شاخه نظامی حزب جدا شد.
ابتکاری که کاخ پیشاهنگ جوانان را آزاد کرد
اصغر مرکز سپاه را در کاخ جوانان (مهاباد) تشکیل داد. یک مرتبه که نیروهای ضدانقلاب به آنجا حمله کردند، او در پشت بام لولههای بخاری کار گذاشت و هر بار از یک قسمت یک خمپاره شلیک میکرد. نیروهای ضدانقلاب گمان کردند که در محاصره هستند به همین خاطر عقب نشینی کردند.
انتهای پیام/ 117