به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس، وصیتنامه شهید «یعقوب بخشنده» از شهدای شهرستان ساری را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید:
شهید «یعقوب بخشنده زاریمحله» فرزند «سهراب» در تاریخ هشتم مهر 1341 در شهرستان ساری به دنیا آمد و در تاریخ 28 مهر 1363 در میمک به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
رضیت باالله رئاً و با الاسلام دیناً و محمد صلی الله علیه و آله نبیاً و بعلی اماماً و باالحسن و الحسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی والحسن و الخلف الصالح علیهم السلام ائمه و ساده و قاده بهم اتولی و من اعدائهم ائبرء
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح اللتی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لاجعلی الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین یا اباعبدالله انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیامه و جعلنا من بین ایدیهم سداً و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لایبصرون.
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم یا انصار دین الله – السلام علیکم یا انصار رسول الله – السلام علیکم یا انصار اباعبدالله بابی انت و امی.
حمد و سپاس خداوند بزرگ را که به ما جان داد و عقل داد تا در خلقت خویش اندیشه کنیم شکر خدای عزوجل را که محمد بن عبدالله (ص) را پیامبر و راهنمای ما قرار داده است که ما را هدایت نماید. شکر به درگاه ایزد منان که ائمه هدی (ع) را اولیا ما قرار داد تا در استمرار حرکت الهی ما را یاری نمایند و ما را به سعادت اخروی رهنمون گردند.
سلام و درود به محضر مقدس حضرت بقیه الله الاعظم ولی عصر امام زمان (عج) منجی عالم بشریت سلام به محضر مقدس حضرت امام خمینی (حفظ الله تعالی) و نایب بر حق امام و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران سلام به رزمندگان سلحشور جبهههای حق علیه باطل سلام بر اسرا و معلولین و مفقودین و مجروحین سلام به روان تمامی شهدای اسلام از صدر اسلام گرفته تا شهدای کربلای امام حسین و شهدای انقلاب اسلامی ایران و بالاخص شهدای جنگ حق علیه باطل سلام بر تمامی ملت سرافراز ایران.
امیدوارم خداوند بزرگ عنایتی بفرمایند تا نکاتی را در این نوشتار متذکر گردم که برای عزیزانی که آنرا مطالعه میفرمایند نفعی داشته باشد.
شکی نییست که خداوند هیچ موجودی را بدون هدف نمی آفریند و هیچ کارخدا عبث و بیهوده نیست از جمله هدف از آفرینش جن و انس را خداوند متعال مشخص و ذیل آیه شریفه و ما خلقته الجن و الانس الا لیعبدون آنرا آشکارا بیان میفرمایند و روشن است که هدف از آفرینش جن و انس جز عبادت خداوند متعال چیز دیگری نمیباشد.
پس این ما هستیم که باید راهی را که به این هدف مشخص منتهی میگردد پیدا نموده و آنرا طی نمائیم. و این راه همان مسیر عبادت و بندگی خالصانه به بدرگاه جهانیان است. البته این را میدانیم که خداوند به این عبادت و بندگی ما نیاز ندارد و این ما هستیم که به عبادت و بندگی برای او نیازمندیم چرا که راه تکامل و تعالی و پیشرفت هر انسانی در مسیر الی الله فقط بطریق عبادت است و بس.
خداوند توفیق بدهد در این دنیائی که فقط به همین منظور آفریده شده است بنده ای صالح برای خدا باشیم و بتوانیم در حد وسعمان و توانمان بندگی کنیم و بنحو احسن خودمان را آماده نمائیم برای بار سفر بستن به آن سرای ابدی که برای همیشه در آن جاوید خواهیم بود و این دنیا مرحله ای زودگذر بود و عاقبت این دنیا برای همگان مرگ خواهد بود که قرآن میفرماید زندگی دنیا بجز متاعی فریبنده بیش نخواهد بود. کل نفسذائقه الموت و انما توفون اجورکم یوم القیمه فمن زخرج عن النار و ادخل الجنه فقد فاز و ما الحیوه الدنیا الامتاع الغرور (185 آل عمران)
این دنیا محل آماده شدن است برای یک سفر طولانی. اصولاً در هر سفری چه کوتاه و چه بلند انسان توشه ای بر میدارد تا در آن سفر از راه نماند. و حال این راهی است طولانی و ابدی توشه آن جای خود دارد. آنچه که در این سفر به عنوان بهترین توشهها میتواند ما را کمک کند به همراه داشتن عمل صالح و به دور از اعمال زشت و دوری از گناهان است، همه میدانیم که باید این دارفانی را وداع گفت و عاقبت باید رفت و در حقیقت دل بستن به این دنیا و استمرار نیست و مرگ در انتظار همه میباشد.
و شتری است که خواسته و نخواسته بیخبر به در خانۀ همۀ ماها مینشیند و معلوم نیست که هر کدام از ماها[] زنده خواهیم ماند. پس چه بهتر که در مدت انتظار اعمالی انجام بدهیم که همزمان با فرا رسیدن مرگمان از آنها ضرر نبینیم و مرگمان یک مرگ موفق و باثمر باشد پس هنوز که فرصت از دست نرفته است پیش از رسیدن اجل کوتاهی نکنیم و به یاری بندگان خدا برخیزیم و به یاری دین خدا برخیزیم تا فراموش نگردد و هنگام مرگ مواجه با پشیمانی و ندامت نگردیم که در آنجا هیچ فایدهای نخواهد داشت.
امروز که روز عمل است باید آگاه باشیم که برای بندگان خدا و عبادت خالق بکوشیم و در همۀ حالات با خلوص و علاقه تمام به این عمل خود ادامه دهیم. امروز الحمدالله ریشه کار کردن در ... یاری حق و حقیقت است فراهم میباشد. و هر که در این موقعیت حساس از حق و کمک به آن نفعی نبرد از باطل ضربه خواهد خورد و [] حق در او جلوهگر نگردد ضلالت و گمراهی به او روی خواهد آورد. عزیزان آگاه باشید و هشیار که همۀ ما در این دنیا همانند ماموری هستیم که ماموریتی پیدا کردهایم و باید بعد از انجام مأموریتها به نفر اصلیمان که در حقیقت سرای دگر است کوچ کنیم و در این ماموریت شکل همه راهنمائی شده ایم به اینکه توشه ای قوی برداریم و قرآن نوع این توشه را نیز مشخص کرده و در سوره بقره قسمتی از آیۀ 197 میفرماید: تزو دوا فان خیر الزاد التقوی یعنی در سفر آخرت توشه بردارید و بهترین توشه برای آخرت تقوی است. و تقوی را همه میدانیم که یعنی اجتناب و پرهیز از گناهان می باشد و آنچه که ما را در این توشهبرداری و بار سفر بستن تهدید می کند و از راه ما را باز می دارد پیروی از هوای نفس است که باعث میشود آنچه که حقیقت است را تشخیص ندهیم و پردهای در جلوی چشممان ایجاد میکند که ما را از شناسائی حقیقت باز می دارد و اعمال زشت و بدمان را برای ما خوب جلوه میدهد.
و خطر دیگر آرزوهای دور و دراز دنیائی است که ما را از کسب توشعه برای آخرت غافل میگرداند و ما را همیشه سرگرم لذائذ پست و بیارزش دنیوی می نماید پس در دنیا باید توشه برای آخرت تهیه نمائیم که فردای قیامت خود را از عذاب الهی حفظ نمائیم. پس تا اینجا متوجه شدیم که هدف خداوند از آفرینش جن و انس چه بوده و عاقبت هر انسانی در این دنیا به مرگ منتهی خواهد شد و آنچه که برای عاقبت انسان ارزش دارد و به درد او میخورد تقوی الهی پیشه کردن است که او را از عذاب الهی در قیامت محفوظ می دارد و خطراتی را که ما را تهدید میکند نیز بطور کلی و مجمل تذکر داده شد اما تمامی این اوضاع و احوالات را میبایستی در عبادت و بندگی خدا جست. البته عبادت خدا را کردن به گونههای مختلف ولی برای هدفی واحد میسر نیست. و هر مسیری را که انتخاب کنیم و در آن مسیر حرکت کنیم و در فراخور آن مسیر باز خواهیم بست و عاقبت خود را بیمه خواهیم نمود.
امروز هم میشود در خانه نشست و سجاده نماز پهن کرد و عبادت خدای را بجا آورد و آنقدر عبادت نمود که پیشانیها پینه بندد و کبود گردد و پاها از شدت استقامت ورم نموده و رمق از انسان خارج گردد میتوان سفر حج نمود و مقامی حاجیان شد و احسان به یتیمان و مستمندان و فقیران نمود. خانه برای مستضعفین درست کرد، مسجد درست کرد و غیره و ذلک و چیزهای دیگری شبیه به این حسنات مذکوره میتوان انجام داد که هر کدام به نوبه خود دارای اجر و پاداشی است که زبان قاصر از بیان آن و قلم عاجز از رقم زدن آن میباشد. اما چرا آنرا انجام ندهیم که مهمتر از همۀ اینهاست و در حقیقت ستون اصلی و پایۀ اصلی تمام این حرکات و اعمال میباشد و اصولاً در موقعیت فعلی حفظ دین و آینده و ناموس و مملکت در گرو انجام این عمل میباشد و الحمدالله منه امروز این پایه اساسی و حرکت بر مبنای آن که عبادتی بزرگ و فوق کل عبادات و نیکیهاست، در ایران اسلامی به برکت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی پا گرفته و هر روز با ریخته شدن خون جوانان و معلول شدن و مفقود شدن رزمندگان و غریب و اسیر شدن عزیزان ما پایههایش محکمتر و اساسیتر میگردد.
و آن حرکت بزرگ که همه بندگان خدا را از ظلم و ستم بیگانگان و دژخیمان و دیوصفتان آزاد خواهد کرد و هم عبادتی است که خالق یکتا را بیحد و وصف راضی و خشنود خواهد نمود جهاد فی سبیل الله است که رسول خدا (ص) میفرماید: ان فضل عمل المومن الجهاد فی سبیل الله. بهترین و برترین عمل مومن جهاد فی سبیل الله است لازم میدانم قبل از اینکه وارد این قسمت از نوشتارم گردم ارزش و فضیلت جهاد و مجاهدان فی سبیل الله از دیدگاه مجاهد بر حق و قهرمان یکتاپرستی و مبارزۀ با ظلم و فساد یعنی مولی الموحدین امیرالمومنین (ع) بیان کنم که در نهج البلاغه در خطبۀ 27 آمده است. حضرت در شأن جهاد فی سبیل الله میفرمایند: اما بعد فان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله رلخاصه اولیائه: حضرت پس از حمد و ستایش خداوند و درود بر پیامبر اکرم میفرمایند: جهاد یعنی کارزار با مخالفان دین، دری است از درهای بهشت که خداوند آنرا بر روی خواص دوستان خود گشوده است. خوب حال بیندیشیم چه عبادی بالاتر از اینکه انسان در جهاد فی سبیل الله باشد و چه مسیر و راهی بهتر از این که نهایت آن به بهشت خدا ختم میشود و آن هم بوسیله دری که مخصوص برای بندگان جهادی خداست و حتی صالحان و صدیقان و دیگر قشرهای بهشتی را اجازۀ ورود از آن درب را نمیدهند.
و لباس تقوی و پرهیزگاری است که انسان را از شر دشمنان حفظ مینماید. به چه لباسی زیبندهتر از جهاد فی سبیل الله که هم انسان از شر دشمن محفوظ است و هم آیندۀ او تضمین شده است.
و زره محکم حق تعالی و سپر قوی اوست برای نگاهداری اهل تقوی از اسلحۀ دشمنان تا اینجا مشخص شد که حضرت در مورد جهاد در راه خدا بیان فرمودند «بنده نظام اینست که بهترین و باارزشترین راه و مسیر عبادت حضور مستمر در صحنههای جهاد فی سبیل الله است چرا که هم انسان با رهنمون به بهشت خدا میگردد و هم از شر وسوسههای شیطانی حفظ میکند چرا که به بیان امام جهاد لباس تقوی است و زره مستحکم برای یک مجاهد فی سبیل الله
پس قبل از اینکه کلام حضرت را ادامه دهم جا دارد که همین جا سوال کنم که ای عزیزان آیا سزاوار است با وجود چنین راه مشخصی که هیچگونه شک و ابهامی در آن نیست و نهایت جاودانه آن نیز بر کسی پوشیده نیست راه دیگری را برگزینیم؟ این حقیر بنده کوچک درگاه خدا نظر خود را عرض نمودم و ابراز داشتم که به هیچ عنوان صلاح نیست راه دیگری را طی نمائیم. بخصوص با وضعیتی که فعلاً برای کشور ایران و در حقیقت برای اسلام وجود دارد و تنها راه رهائی از این وضعیت و رسیدن به [] وسیع حکومت الهی، متکی به جهاد فی سبیل الله است که مردان مجاهد باید با سلسلهای متکی بر ایمان خویش بپا خیزند و با سرعت هر چه تمامتر در این مسیر گام بردارند و اما [] به صورتهای مختلف از پیمودن این مسیر تفره میروند و به دید حقارت و تنک بینی به اسلام و پیشرفت مسلمین مینگرند توجه داشته باشند که حضرت در شأن این بهانه جویان و منافقان دورو چه میگویند:
بدانید هر که از جهاد فی سبیل الله دوری کرده و آنرا ترک کند خداوند جامۀ ذلت و خواری و ردای بلا و گرفتاری به او میپوشاند و بر اثر این حقار و پستی و زبون بسیار بیچاره میشود، و چون خداوند رحمت خود را از دل او برداشته به بیخردی مبتلی گردد و در کار خویش حیران و سرگردان ماند و سبب نرفتن به جهاد و اهمیت دادن به این امر مهم از راه حق دور شده در راه باطل قدم بگذارد و به نکبت و بیچارگی دچار گردیده از عدل و انصاف محروم می شود یعنی حاکم ستمکار بر او تسلط پیدا نموده و با او به بی انصافی رفتار خواهد کرد.
هان ای مردم، شنیده اید که پیام امامتان را چه فرمودهاند؟ باز هم هنوز دوست دارید که لباس ذلت و خواری را بر تن نگه دارید و بر این پستی و فرومایگی خویش باقی بمانید؟ یا مشتاق آن نیستید که مشمول رحمت واسعۀ الهی قرار گیرید؟ اگر هستید پس چرا نشستهاید و در قیام خونین حسینیان عزیزان خود را یاری نمیبخشید و به پیروزی[] سرعت نمیدهید؟ آیا میخواهید سبب دوری از جبهه و جنگ از رحمت خدا دور گردید و در کارهای خود حیران باشید؟ و در روز قیامت در صحرای محشر مات و مبهوت مانده و سرگردان و حیران به این طرف و آن طرف نگاه کنید و در انتظار باشید که کسی دست شما را بگیرد؟ چرا امروز که صحنۀ پیکار آماده هست خودتان برای خود چارهای نمیاندیشید؟ ان شاء الله که شما مردم آزاده چنین نخواهید بود و اینها را از باب تذکر و یادآوری خدمتتان عرض مینمایم. ولیکن بدانید بد به حالتان که از فراریان و ترک کنندگان جبهه و جهاد باشید چرا که امامتان فرمود به بطالت و گمراهی قدم گذاشتهاید و عاقبت آنهائی که راه ضلالت و گمراهی را میپیمایند بر اینکه مورد غضب خداوند واقع گردند چیز دیگری نصیبشان نخواهد شد. و غضب خدا بر این گروه افراد اینست که امام فرمودند حاکمانی ستمکار بر آنان مسلط خواهد نمود. همانطوری که مردم زمان علی (ع) قدر او را و حکومت او را ندانسته و در جهاد بر علیه غاصبین حکومت علی شرکت نکرده و در پیروی از او مردد بودند، و خداوند آنان را مورد غضب قرار داد و حجاج را مسلط بر آنان نمود که در ریختن خون مسلمانان و انسانهای دیگر شادی میکرد و مسرور بود. و در آن دنیا غضب خدا بصورت شعلههای آتش بر ما مسلط خواهد شد که حرارت آن شعلهها را نمونهای و مثالی در دنیای حاضر نیست و نخواهد بود.
ولی عزیزان همۀ شما بهتر از ما آگاه هستید که کشور اسلامی ایران و به معنای وسیع آن مکتب اسلام امروز مورد هجوم و فشار تمام کشورهای جنایتکار دنیا میباشد و تمامی کشورهای دنیا و مکتبهای الحادی و التقاطی که به نحوی از این انقلاب اسلامی و حرکت الهی ما ضربه خوردهاند و امروز این استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی را خاری در چشم خود میبینند در آن فکر هستند که به هر قیمتی شده است اسلام و مسلمین را از صحنۀ روزگار بردارند و برای تحقق بخشیدن به این عقیده و فکر خود از آنجائی که ایران را مرکز تمامی حرکتهای آزادی خواهانه و مبارزه بر علیه استکبار میدیدند و می بینند از راههای مختلف و حرکاتی که بفکرشان میرسیده عمل کردند که فکر میکنم شروع این جریانات و حرکات که بر انقلاب اسلامی و مبارزه بر علیه انقلاب گذشته است در وصیتنامۀ عزیزان هم عقیده و همسنگر و هم کاشانهام یعنی احمد و کریم عنوان شده و نیازی بر شرح و بسط آنها نمیبینم و تنها اشارهای تیتروار به آنها مینمایم که عبارت بودند از توطئههای کردستان- گنبد و بلوچستان – جنگل آمل – واقعۀ[]- کودتای نظامی فراوان – انفجارهای دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری- ترور شخصیتها و نمایندگان خط امام- شهید کردن سنگرنشینان در محراب نمازهای جمعه و غیره که به شکر خدا به هیچ نتیجهای نرسیند و در عوض مردم ما را مصمم تر و متحدتر نموده بهرهای از اعمال باطل خود جز کسب درکاتی در جهنم به جائی دیگر نرسیدند. تا اینکه آخرین دسیسۀ خود را بکار بستن و آن تحریک صدام خائن در جنگ بر علیه جمهوری اسلامی ایران بوده و در این فکر بودند که به طریق این عملیات نظامی باید کار آیران را یکسره نمایند و بار دیگر سرنوشت ملت دنیا را در دست گیرند و برادری که قدرت نشسته به چپاولگری و ستمگری خویش را ادامه دهند. اما زهی خیال باطل از اینکه این حرکت مردم ایران و قدرت انسانی مردم ایران نیست که در ایران بوجود آمده بلکه از نور خدا بود که در ایران اسلامی جلوهگر شده است و به فرمودۀ خداوند در قرآن، نور خدا که جلوهگر شد به هر طریق که باشد نمیتوان آنرا خاموش کرد و حتی با [] که کافران دارند باز هم خداوند متعال آنرا جلا و جلوهای خاص خواهد بخشید که باعث کوری چشم دشمنان نور خدا گردد، که یریدون لیطفوا نورالله بافواهم و الله متم نوره و لوکره الکافرون: کافران میخواهند تا نور خدا را با گفتار باطل و [] مسخره خاموش کنند والبته خدا نور خود را (یعنی شرع و کتاب و دین و آئین خود را) که همان پندهائی بود که در انقلاب اسلامی ما در ایران زنده شد.
هر چند کافران خوش ندارند (برغم کفار) تمام و کمال و محفوظ خواهد داشت. و دیدیم چگونه با توجهات و عنایات خداوند جنگی که قرار بود بزعم کفار انقلاب و صدور انقلاب در سطح جهان گردید و مردم ما را و عقاید آنها را در قلب مردم جایگزین نمود و امیدوارم که با توجهات بیشتر خداوند عنایات و توجهات مستمر شما مردم همیشه در صحنه این رشد و توسعه هر چه بیشتر گردد و تا جائی که پرچم لااله الاالله و محمداً رسول الله (ص) در تمام جهان به اهتزاز در آید. ان شاء الله
تا ملت عزیز اینرا بدانید که این جنگ هنوز تمام نشده است و امروز بعد از گذشت نزدیک چهار سال از جنگ بین حق و باطل جنگ مراحل حساسا و سرنوشت ساز خود را طی میکند و اینجاست که باید هشیار باشیم و با حضور مستمر و همه جانبۀ خود این جنگ را اداره کنیم و این ظلم و تحدی که دشمن نسبت به ما نموده است دفع نمائیم و جواب دندان شکنی به او بدهیم و پوز او را برای همیشه به خاک مذلت و بدبختی بمالیم. و مطمئن باشیم که خداوند ما را در این جنگ و دفاع اسلامی پیروز خواهد نمود چرا که خداوند در قرآن مجید میفرماید: اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر. (رخصت جنگ بجنگجویان اسلام[] شده زیرا آنها از دشمن ستم کشیدند و خداوند بر یاری آنان قادر است). میبینیم که خداوند در این آیه شریفه بر مسلمانی که ظلم شده است اجازۀ جنگ و جهاد میدهد همچنین به آنها وعده یاری و پیروزی نیز می دهد. و همه میدانید که ما امروز مورد تجاوز دشمن واقع شده ایم دشمن از هر طریقی که زنها و مردهای بیگناه ما در شهرهای مرزی تجاوز نموده و به ناموس مسلمانان خیانت کرده و خانه و کاشانه های مردم بی دفاع را بر سر آنان خراب نموده است. و طفل صغیر و مردم کبیر را با[] شرق و غرب مورد هجمه قرار داده و آنچه که از دستش بر آمده کوتاهی نکرده و این را باید بدانیم که اگر به او فرصت بدهیم و همچنان به او نگاه کنیم دست جنایات بیشتری خواهد زد و فجایع دیگری ببار خواهد آورد. امروز داد مظلومان ایران و مظلومان عالم از شر این دشمنان کنیم روز بلند است و ما را که ادعای مسلمانی بر سر داریم به یاری و کمک میطلبند و بر ماست که برخیزیم و لباس رزم بر تن نمائیم و در صحنههای نبرد حق علیه باطل شرکت کنیم و کار این دشمنان خونخوار را یکسره کنیم البته ما که در صحنههای نبرد حق علیه باطل قرار میگیریم باید بدانید که آنهائی که در راه خدا هجرت میکنند و با جانهایشان و با مالهایشان در راه او جهاد میکنند مشمول رحمت خداوند خواهد بود که خداوند میفرماید: «الذین امنوا و الذین هاجروا وجاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم پس طبق آیۀ شریفه آنهائیکه در جبهۀ نبرد با کفار حاضر میشوند علاوه بر اینکه دفع ظلم دشمن مینمایند خداوند آنها را مورد رحمت و مغفرت خود قرار میدهد. اما نکتهای که باید اشاره کنم اینکه این صحنههای نبرد در حقیقت کورههای امتحان الهی هستند و آن انسانهائی که ادعای مسلمانی دارند در این کورهها امتحان میشوند و در سختترین شرایط قرار میگیرند و آنگاه خداوند آنها را مورد رحمت خود قرار میدهد. پس این نیست که چند روزی و یا چند صباحی را در جنگ بسر ببریم و بعد مسئولیت خویش را تمام شده تلقی کنیم و بگوئیم ما مجاهدیم و در زمرۀ مرحمت شدگان درگاه خدا هستیم [] نیست. بلکه این جنگ و جهاد ما باید تا سرکوبی کامل فساد و استقرار حاکمیت اسلام ادامه داشته باشد از جمله امتحاناتی که خداوند از انسان بعمل میآورد همین شکستها و پیروزیهای ظاهری است که خداوند انرا نصیب لشکریان میگیداند و آنهائی که مجاهد و مسلمان حقیقی هستند از این شکستها و پیروزیها خسته نخواهند شد و دل بخدای خویش خواهند بست و ثابت قدم و استوار در راه دین مبارزه خواهند نمود و با هم که خداوند لطفی بر ما نموده و این افتخار نصیب ما گردیده که امروز در صحنههای نبرد حق علیه باطل حاضر شویم هدفمان جز یاری دین خدا و ادای وظیفه چیز دیگری نمیباشد. و بر این هدف خود آنقدر خواهیم ماند که یا پیروز گردیم و پیروزی مسلمانان را به چشم ببینیم و یا اینکه در راه خدا کشته شویم و خدای دین اسلام و قرآن کریم گردیم. و ما این را از روز ازل که پا به این میدان گذاشتیم میدانستیم که عاقبت جنگیدن در راه خدا این خواهد بود که فیقتل ا یغلب فسوف نویته اجراً عظیما: یا کشته میشویم و یا پیروز و در هر صورت پیروز هستیم و در جایگاه اهلی یعنی بهشت برین جای خواهیم گرفت و این اعتقاد بر قلب و جان ما جا دارد که در هر دو صورت پیروز خواهیم بود. و این عهد و پیمان را با خدای خود و با حملۀ یاران خود بستیم و چه زیاد یاران ما که به این عهد و پیمان خود وفا کردند و رفتند و چه بسیار دیگر از یاران که در انتظار وفای به این پیمان نشستهاند و عاشقانه و مخلصانه به نبرد بیامان خود ادامه میدهند که من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا و الله فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینظر و ما بدلو تبدیلا.
و برخی از آن مومنان بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملاً وفا کردند پس برخی بر آن عهد ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند و برخی به انتظار فیض شهادت مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر نداده اند.
آری معبودا، پروردگارا، ما با تو عهد بستیم که در این راه از سر و جان خویش و از زن و فرزند خویش بگذریم و دین تو را یاری دهیم و با آنان که با تو و دین و قوانین تو سرجنگ دارند بجنگیم و تو شاهد بودی که به عهد خود در حد وسعمان و توانمان ایستادگی کردیم و آنچه که امروز برایمان ظاهر شد همه را یک شبه [] و فقط به وفای عهد خویش فکر کردیم که در راس تمام امور اسلام و مسلمین بود و این فتوی او فرموده امام و رهبر ما بود آنچه زن و فرزند فریاد زدند آنچه پدر و مادر فریاد زدند آنچه دوستان و فامیلان و آشنایان فریاد زدند، که[] است اما آنرا کافی ندیده بودیم و بر استمرار آن عهد خویش استقامت حسینم و از خدای خویش نیز استقامت هستیم در این کشمکشها درگیرها و سختیها از همه چیز خود گذشتیم و بسوی تو هجرت را برگزیدیم بار خدایا تو میدانی که استقامت در صحراهای داغ خوزستان و سرماهای سوزان غرب و کردستان و جنگیدن در هوای گرم تابستان و هوای سرد زمستان جز با هدف رضای تو امکانپذیر نخواهد بود. بار خدایا گذشت زمان و فرزند و مال و جان و پدر و مادر جز براه تو میسر مقدور نخواهد بود شکر می کنیم ترا خدایا که به ما توفیق دادی تا این حد در راه قدم برداریم و گذشته های پر از لغزش و عصیان خود را جبران نمائیم. از درگاه تو مسئلت مینمائیم که در شدائد و سختیهایی که هر روز بر ما فزونتر خواهد شد ما را یاری فرما و قدمهای ما را در این راه و ادامۀ این مبارزۀ الهی استوارتر و محکمتر بفرمای. بار خدایا ما به وعدۀ خویش در حد وسعمان عمل کردیم و اگر در مسیر حرکتمان از ما خطائی سر زد و لغزش دیده شد و کوتاهی کردیم بر ما تقصیر مگیر که این خواستۀ قلبی ما و اعتقاد ما نبود.
این از جهل ما و ضعیفی نفس ما بود و امیدواریم که به بزرگواری خویش ما را عفو نمائی و مشمول رحمت واسعۀ خود قرار دهی. الهی حاضرم در راه تو بارها و بارها کشته گردم و هر چه که بر ما روا میداری متحمل گردد ما طاقت نداریم لحظه ای را در روز قیامت در پیشگاه تو سرافکنده باشیم. طاقت نداریم به دور از پیامبر و ائمه (ع) و اولیاء خدا و دوستان شهیدم باشیم. بارخدایا وعدۀ تو صادق است که فرمودی: ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یتقلون وعداً علیه حقاً فی التورته و الانجیل و القرآن و من او فی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هوالفوز العظیم (آری خدای من از تو میخواهم هر آن وقت که مصلحت دانستی مرگم را در شهادتم قرار ده که جز مرگ در راه تو هیچ مرگی دیگر را دوست ندارم. فقط مایل هستم که در صحنههای پیکار حق علیه باطل آن زمانی که جمجمه ام را در اختیار خود دیدی و تماماً در حال جنگیدن برای رضای تو هستم مرا بسوی خویش دعوت کنی و این عهد و پیمان ما را به اتمام رسانده و سند حریت از آتش دوزخ را و حیات در جوار خود و دوستان شهیدم را به امضاء برسانی و مورد تایید قرار دهی). خدایا عاجزانه از تو می خواهم که این توفیق را عنایت کنی که جنگ و جهاد ما و تحمل مشقات ومشکلام ما خالص برای تو باشد که در آن دنیا توشه ای باشد برای ما نه عذابی. خدایا کمک کن ما مغلوب و درمانده هستیم. تو ما را یاری کن که جز تو یاری کنندۀ دیگری و سرپرست و مولای بهتری نخواهیم یافت. سخن به درازا کشیده است اما هر چه بگویم باز هم کم گفتم هر چند که سخنان من ارزش گفتن ندارد.
ما در نهایت این کلام را نیز اضافه نمایم که ای عزیزان من آنهائی که بعد از من خواه ناخواه بر حسب انس و الفتی که بین ما بوده ناراحت خواهند شد و این دوری بر شما سخت خواهد گذشت این را بدانید که خداوند گروهی را در صحنه های پیکار امتحان می کند و گروهی دیگر را در مکان مربوط به خودشان یا بهتر عرض نمایم خداوند تمام انسانها را امتحان خواهد کرد و در قرآن نیز می فرماید: احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لایفتنون: آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما ایمان به خدا آورده ایم رهاشان میکنند بدانید[] هیچ امتحانشان نکنند هرگز چنین نیست. خداوند باید بر حسب این امتحان مقام و درجۀ مسلمانان را مشخص نماید و دروغگویان را از راستگویان و مسلمانان حقیقی را از منافقان مشخص نماید. شما این را بدانید که همۀ ما رفتنی هستیم پس چه بهتر از اینکه در راه خدا کشته شویم. شما مواظب باشید که این در حقیقت امتحان خداست که نسبت به شما رخ داده است. حواستان جمع باشد که از امتحان الهی سربلند و پیروز بدر آئید نکند خدای نکرده ضعف و سستی از خود نشان بدهید. خود را محکم و استوار بگیرید و دل به خدای خویش ببندید واز درگاه او طلب صبر نمائید خوب بیندیشید و تفکرکنید که خداوند در شأن و مقام شهیدان راه خدا می فرماید: «ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لاتشعرون» آن کسی که در راه کشته شده است مرده نپندارید بلکه او زندۀ ابدی است ولیکن همه شما این حقیقت را درک نخواهید کرد پس در این فکر نباشید که فرزندان شما یا برادران شما و یا شوهران شما از دستتان رفتند.
نه بلکه در حقیقت شما تازه آنها را یافتید و آنها نیز تازه خدای خویش را و این آیۀ قرآن را توجه فرمائید که میخواهید در مورد شما عملی گردد. و لنبلونکم بشی من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انالله و انا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون پس خدا خواسته است که شما را با سختیهای چون ترس و گرسنگی ونقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماید و بشارت و مژده آسایش از آن سختیها از آن صابران است.
آنان که به حوادثی سخت و ناگوار دچار شوند صبر خدا را پیشه گیرند و گویند ما به فرمان خدا آمده و بسوی او رجوع خواهیم کرد آن گروهند مخصوص به درود و الطاف الهی و رحمت خاص خداوند و آنها به حقیقت هدایت یافته گانند. پس با ذکر این آیات برایتان روشن شده است که خداوند میخواهد شما را مورد امتحان قرار دهد.
خواهش دارم در هنگام روبرود شدن با این مصیبت که به سبب عاقبتش مبارک است و در حقیقت سعادت و رحمت خدا را در بردارد استرجاع نموده و همه را خدای خویش بدانید. و مهمتر از همه اینکه صبر پیشه کنید که صبر کلید حلال همۀ مشکلات عالم است و خداوند نیز بر صابران بشارت می دهد که بر صابران رحمت و دورودی از خدایشان خواهد بود. آیا میدانید که این رحمت و دورود چه می باشد. این رحمت همان حقی است که خداوند در روز قیامت به شما عطا خواهند فرمود از اینکه امانتی که به شما داده بود به او پس دادید و افتخار کنید که امانت خویش را از خدا تحویل گرفتید و به خدای خویش تحویل دادید و به شیطان و شیطان صفتان و به راه منافقان و کافران تحویل ندادید. آیا سعادتی از این بالاتر خواهد بود؟ من که فکر نمیکنم سعادتی بالاتر از این باشد چرا که شما فرزندی را هدیه راه خدا کردید که جنگ و جهاد در راه خدا را دوست داشت و در سنگرهای جهاد بر علیه کفر مبارزه میکرد سنگرهائی که تجلیگاه نور خدا بود و علی (ع) در شأن آن سنگرها می فرمایند که سنگر مؤمن بالاتر از کعبه است و میدان نبرد و جبهه مسجدالاحرام نیست بلکه بالاتر است از آن و محل تجلی نور خداست. آری عزیزان هر چند ما لایق نبودیم که اینها را درک کنیم ولی خداوند به حرمت خون عزیزان شما و ناراحتیها و سختیهائی که شما تحمل میکنید از مقام نورانی سنگرهای آنها هم که شده شما را مورد لطف و رحمت قرار خواهد داد.
در خاتمه (خدمت پدر پیرمرد و عزیزم سلام عرض می کنم قبل از هر کس بر خودم لازم می دانم که به شما تبریک بگویم که چون ابراهیم اسماعیلت را به قربانگاه عشق فرستادی امیدوارم که از خدای خویش طلب کنی که این قربانی ناقابل تو را بپذیرد و مقبول درگاه خویش قرار دهد.
امیدوارم که صبور باشی و همچنان که تا به حال در راه خدا قدم برداشتی و اسلام و انقلاب را یاری نمودی بعد از من نیز این کار خود را ادامه بدهی.) تقاضا دارم امام عزیز را تنها نگذارید دنباله رو راه ایشان و رهنمودهای ایشان بوده و همیشه برای سلامتی ایشان تا انقلاب مهدی و حتی در کنار مهدی (عج) دعا کنید. برای سلامتی او دعا کنید که تمام این نعمتها و ارزشهائی که امروز بر ما پیدا شده به یمن وجود این رهبر عزیز و آگاه بوده است.
خدایا به حرمت خون شهیدان سایه اش را بر سر مسلمین و مستضعفین جهان مستدام بدار. (سلام بر تو مادر پیرم نمیدانم چه برایت بنویسم. ولی فقط این را عرض کنم دلت بسوزد به یاد فرزند زهرای مرضیه (س) در روز عاشورا که مادری نداشت و باز هم در راه خدا جنگید. مادرجان ما پیرو راه امام حسین (ع) هستیم و چون او عاشقانه به مسلخ عشق می رویم وفریاد و ندای او را لبیک می گوئیم که در ظهر عاشورا در آخرین لحظات عمر خویش در حالی که تمامی یاران و اصحاب خویش را از دست داده بود فرمود هل من ناصراً ینصرنی.
مادر عزیزم مثل مادران دیگر صبور باش و بردبار درس بردباری و صبوری از مادر وهب که در واقعۀ عاشورا فرزند خویش را فدای اسلام نمود و سر بریدۀ فرزندش را نیز به صحنۀ نبرد پرتاب نمود و فریاد زد فرزندم را با سرش تقدیم درگاه تو نمودم نکند خدای نکرده عصبانی شوید و از روی ناراحتی چیزی بگوئی که چون تیری بر قلبم و روحم فرود آید و فریادم را برآوری مادرم مرا ببخش از اینکه فرزند خوبی برایت نبودم و نتوانستم ادای وظیفه کنم.
امیدوارم که شیرت را حلالم کنی یادم هست که بارها میگفتی مادر بس است دیگر به جبهه نرود درد دلت را احساس میکردم ولی چه میکردم که چاره ای نبود جز ادامۀ آن نبرد خونین بر علیه کفار چون هر لحظه امکان داشت که کفار بریزند و آنچه که داشتیم را به یغما ببرند و بر ناموس و شرافت ما تجاوز کنند همانطور که در هویزه و بستان و سوسنگرد و مهران و دهلران کردند. چه می کردم که امامم فرمان داده بود که جبهههای حق علیه باطل را پر کنید که عزت و شرف و دین و ناموس را در گرو همین جنگ میدیدیم.
آیا باز هم میشد که بنشینیم و ناموس خود را در اختیار دشمن بگذاریم هرگز که این خفت و ننگ برای مسلمانان خواهد بود. و اصولاً اعتقاد ما و مبارزۀ ما برای زنده کردن دین قوانین و رعایت دقیق آنها میباشد وما به امام حسین (ع) اقتدا کردیم و به پیروی از آن رهبر و سرور آزادگان میگوئیم که ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا یسوف خذینی. پس مادر عزیزم ما به وظیفۀ خویش عمل کردیم و اگر نتوانستم در این دنیا حق تو را ادا کنم انشاءالله که در آخرت تو را پیش فاطمه زهرا (س) روسفید خواهیم نمود.
افتخار کن بر این شهادت و شکر به درگاه خداوند بجا آور که نعمت بزرگی نصیب شما شده است به برادران عزیزم سلام علیکم درد شما را نیز احساس می کنم ولی چیزی ندارم جز اینکه بگویم صبر کنید و تحمل نمائید که خداوند با صابران است اما دوست دارم که شما بیش از پیش در خدمت اسلام باشید. اگر اسلحۀ خونیم از دستم به زمین افتاد مگذارید خوناین اسلحه ها بخشکد. دوست دارم اسلحه ام را بردارید و بر فرق دشمنان مکتبم نشانه روید حال اگر خود موفق نمی گردید که در جبهه بیاید یاران خدا را در جبهه کمک کنید که آن نیز از جهاد در راه خدا کمتر نخواهد بود. مخصوصاً برادرم آقای شیخ مهدی بخشنده شما باید بیشتر از وظیفه ای که بعهده شما است عمل کنید مردم را ترغیب به شرکت در صحنههای نبرد حق علیه باطل نمائید و مردم را به یاری از اسلام و امام دعوت نمائید که اسلام احتیاج به این یاری و کمک دارد.
و اما خواهرانم خدمت همۀ شما سلام عرض مینمایم آیا میدانید که برادرتان برای چه در راه خدا کشته شد؟ برای احیای احکام اسلام و عمل به آن در جوامع اسلامی. اولاً شما را در این مورد توصیه میکنم به صبر و استقامت زینب وار که در فراغ برادر خویش صبر نمودی و در لوای آن به وظیفۀ خویش نیز عمل کرد و از ظلم و جور یزیدیان فریاد برآورد. نکند خدای نکرده از کوره امتحان الهی خارج شوید و خلاف رضای خدای عمل کنید از اسوه صبر درس بگیرید و شما باید ادامه دهنده راه شهدا باشید بدانید که ما شهید نشدیم مگر بخاطر احیای سنتهای الهی از شما انتظار دارم حجاب را که وقار شماست و افتخار مکتبی بودن زن است حفظ فرموده و در برنامههای دینی و مذهبی شرکت نموده و اهمیت بیشتری به این برنامهها بدهید خداوند شما را یاری فرمایند خواهرانم شما صاحب فرزندانی هستید که هر کدامشان باید در آینده برای اسلام نافع باشند فرزندان خود را در راه خدا تربیت کنید و آنها را سرباز فداکار امام زمان (عج) بار بیاورید که اسلام احتیاج به آنها دارد و باید برای رهائی قدس عزیز از چنگال صهیونیستها آنها راه شهیدان را ادامه دهند و این را بدانید که تا حق و باطل در جهان باشد این جنگ و جدال خواهد بود و عاقبت حق در باطل پیروز خواهد شد. سلام گرم و صمیمانهام به محضر همسرم البته بارها در نامههایم برایت وصایایم را گفتم و آنچه را که در حقیقت برایت لازم بوده برایت نوشتم و در اینجا نیز اشاره ای می کنم این کاری که ما انجام دادیم کاری خدائی بوده و در کار خدائی لازم است که انسان از هر چه که دارد بگذرد و من نیز برای وفای به عهد خویش که با خدای خویش بسته بودم لازم میدیدم که دست از مظاهر مادی زندگی دنیوی بشویم چون ادعا میکردم که مسلمانم و فریاد مسلمانان را میشنیدم که برای آزادی از بند اسارت و بندگی و ظلم و ستم ما را به یاری میطلبیدند و به عنوان مسلمان بر ما واجب بود که حرکت کنیم و به ندای آنها جواب بدهیم که در غیر این صورت از مسلمانی خارج میشدیم. و در این راه امروز رضای خدا بر آن قرار گرفته که رجحت کنیم و به پیشگاه او برگردیم. میدانم برایت دشوار است و شاید هم از همه دشوارتر . ولی امیدوارم که با توجه و عنایات خداوند تحمل این مشکلات برایت آسان گردد و برای خدا هم که شده تحمل کن بارها برایت گفتم که در نبود ما سرپرست و مولای شما خداست و شما توکل بر خدا کنید و همۀ امورات خود را به خدا محول نمائید که او بهترین سرپرست و نگهبان خواهد بود که قرآن کریم میفرماید: واعتصموا الله هو مولیکم فمنهم المولی و نعم النصیر در سختیها و شدائد رو به درگاه خدا کن و از درگاه او طلب صبر بنما. این را بدان که این سختیها و مصیبتها زودگذر است تمام شدنی ولی به پاداش این جانفشانیها و فداکاریها و از خود گذشته گیها به نعمتهای ابدی و بی پایان خداوند خواهید رسید و به مقام بزرگی در نزد خدا خواهید رسید به یادت باشد بارها گفتم که اگر میخواهی این مقام و مرتبۀ الهی که نصیب شما شده و مثل یک رزمنده در جبهه صاحب اجر هستید از دست بدهی مشکلات و سختیهای خود را بازگو نکن و همه را برای رضای خدا عمل کن. خلاصه این دنیا چند سالی بیش نخواهد بود و هر چه که سخت باشد خواهد گذشت پس سعی کن که آن دنیای خود را بیمه کنی و الحمدالله در این مسیر که هستی فقط ادامه و استمرار آن بستگی دارد به شما. بنده از درگاه خداوند متعال برای تو همسرم که در مدت زندگی که با من بودی و مشکلات زیادی را تحمل کردی و به سبب اینکه در خانه نبودم خیلی برایت سخت گذشته طلب اجر مینمایم و ترا در اجر و ثوابم شریک میدانم همسرم امیدوارم که بعد از من آنچه را که اسلام از تو میخواهد دقیق اجرا کنی و بهتر می دانی که بنده به چه چیزهائی حساس بودم امیدوارم که طوری عمل کنی که در شأن و مقام یک خانواده شهید باشی.
و اما همسرم نوبت میرسد به دخترم: (دخترم فاطمه برای او که هنوز حرف پدر را نمیفهمد و پدر را نمی شناسد چه بگویم پس به تو میگویم که مربی او هستی و بعداً که بزرگ شد به او بگوئی که فریاد پدرت چه بوده است اولاً به او بگو که پدرت پاسدار بود و برای اسلام و احیای قوانین اسلام قیام کرد و در راه اثبات این عقیده به شهادت رسیدند پس به محض اینکه به حد درک و فهم رسیدی قوانین اسلام را یاد بگیر و آنها را عمل کن که هم موجب رضا و خشنودی خدا باشد و هم موجب شادی روح پدر به دخترم بگوئید که پدرت در صحراهای داغ خوزستان در زیر شن های داغ و سوزان تانکهای دشمن برای احیای اسلام لگدمال شده است همانطوری که بدن مطهر امام حسین (ع) لگدمال سم اسبها گردید. به او بگو که سینۀ پدرت توسط ناجوانمردان بعثی با گلولههای اهدائی شرق و غرب دریده شد و خونش به زمین ریخت به او بگو که پیکر بیسر بابای تو هدیۀ به اسلام گردید دستش را بگیر و بر مزار بابایش ببر. و اگر بابایش مزاری نداشت او را سر مزار همرزمان بابایش ببر و بگو که جسم پدرت در راه قرآن در صحراهای سوزان کربلاهای ایران بر زمین مانده است. بگو که دشمن از پس دادن جنازه های آنها هم میترسید آنها را به آتش کشید و یا آنها را روانۀ آبهای دریا نمود (بگو که پدرت با لبهای تشنه و شرایطی سخت برای رضای خدا جنگید آنقدر از دردهای بابا برایش بگو تا بذر خشم و نفرت از دشمنان اسلام در مغز او افشانده گردد و از ابتدای زندگی راه مبارزه و ستیز با دشمنان اسلام را در پیش گیرد و انشاءالله در پیش گیرد و انشاءالله که در این راه پرپیچ و خم موفق و پیروز باشد شعارهای انقلابی به او بیاموز در موقع فراگیری قرآن به او بیاموزید و راه و روش زندگی انبیاء و امامان و سیدۀ زنان عالم را به او بیاموزید. امیدوارم که در تمام این امورات موفق باشید در نهایت توفیق همۀ عزیزانی را که به اسلام و مسلمین خدمت میکنند و همۀ رزمندگانی که در جبهههای حق علیه باطل میجنگند را از خدای بزرگ مسئلت دارم.
بر روی مزارم ابتدا شعار جنگ را که این آیۀ قرآن میباشد بنویسید که وقاتلوهم حتی لاتکون فتنه ویکون الدین لله و شعار امام حسین را نیز بنویسید که فرمودند ان کان دین محمداً لم یستقم الا بقتلی فیا یسوف خذینی
به امید سلامتی امام امت و پیروزی هر چه سریعتر رزمندگان و سلحشوران جبهه های حق علیه باطل.
جاننثار اسلام
یعقوب بخشنده
انتهای پیام/