گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ جنگ تحمیلی با همه آسیبهای جبرانناپذیر خود اعم از خرابی شهرها و از دست رفتن جوانان نخبه، دست آوردهای قابلاعتنا و اتکایی نیز داشت و آن اثبات حقانیت نهضت امام خمینی (ره) و حظ و افزایش اقتدار نظام اسلامی بود. در تابستان سال 1359 وقتی «صدام حسین» رییس دیکتاتور حرب بعث با وقاحت قرارداد الجزایر را در مقابل دوربین پاره کرد و با دلگرمی سران دولتهای غربی به مرزهای ایران یورش آورد، هدفی جز هدم نظام اسلامی نداشت چراکه بهشدت از بیداری و رستاخیز ایرانیان به وحشت افتاده بود.
اگر در ایران بهعنوان کشوری شیعی انقلابی با این وسعت به وقوع پیوست و همه معادلات سیاسی جهان را به هم ریخت، در عراق، با داشتن بیشترین جمعیت شیعه ایجاد انقلابی از جنس نهضت امام خمینی (ره) محتمل بود. قطعا اتحاد دو کشور شیعی ایران و عراق خطری قطعی برای امپریالیزم جهانی بود و این مسئله نه مذاق رژیم بعث که به پانعربیسم میاندیشید خوشآیند بود و نه به مذاق استکبار جهانی. پس بهترین گزینه ایجاد جنگ و دامن زدن به آتش اختلاف بود.
نکته مهم در مدیریت سیاسی دو کشور بود. ایران اسلامی به رهبری امام خمینی تحمیل شده را آتشافروزی بلوک شرق و غرب علیه انقلاب اسلامی و نیز مردم دو هر دو کشور میدانستند و رییس جمهور عراق، جنگ را آزمونی برای اثبات قدرت پوشالی خویش تصور میکرد. پاسخ دندانشکن ملت ایران به تجاوز رژیم بعث برای دومین بار معادلات سیاسی جهان را به هم ریخت. ایران اسلامی توانست قدرت دفاعی خویش را به رخ جهان بکشاند و شهرهای اشغال شده توسط فرزندان این خاک به آغوش وطن بازگشت و با تغییر توازن قدرت به سود ایران همه سیاستمداران جهان بر صلح اصرار داشتند.
آنها همچنان که جنگ را بر ملت ایران تحمیل کرده بودند قصد داشتند تا صلح را نیز تحمیل کنند. اما این رهنمونهای حکیمانه امام راحل بود که نقشه دشمن را بر آب کرد.
در سال 1366 حضرت آیتالله خامنهای، رییس جمهور وقت نظام اسلامی ایران که حقیقتاً بهترین نیروی تربیتیافته حضرت امام خمینی (ره) هستند، در نطق تاریخی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در نهایت اقتدار یک انقلابی متعهد بیاناتی را ایراد فرمودند که راهبرد ایران اسلامی در جنگ تحمیلی را به سادهترین شکل ممکن بیان کردند.
ایشان حفظ و افزایش اقتدار ایران اسلامی را مهمترین فلسفه دفاع مقدس دانستند؛ پاسخ دندانشکن ایران به رژیم بعث عراق این هشدار را به هر دولت متجاوزی میدهد که دوران سرکشی گذشته و هر دولتی با هر توان و قدرتی باید جوابگوی عربدهجوییهای خود باشد. اینکه رژیم بعث باید پاسخگوی خسارات وارد شده باشد حق طبیعی مردم ایران است اما این متجاوز زیاده باید تنبیه شود تا ماجرای فلسطین تکرار نشود. تنبیه متجاوز درس بزرگی برای همه کشورهایی است که دولتمردانشان چشم طمع به مرزهای دیگر کشورها را در سر میپرورانند.
تحقق این ادعای صادقانه رهبر معظم انقلاب اسلامی را بعد از سه دهه به عینه شاهد هستیم؛ اگر سیاسیون ایران در آن روز زیر بار صلح تحمیلی دولتهای غربی رفته بود امروز خبری از اقتدار و امنیت ملی با این وسعت نبود. اگر امروز هیچ کشوری جرأت این را ندارد که از گزینه نظامی علیه کشور ما استفاده کند نتیجه نگاه آینده محور امام خمینی (ره) و حضرت آیتالله خامنهای بود.
راهبرد تنبیه متجاوز
«رییس رژیم [بعث] عراق صریحاً اعلام [کرده بود] قرارداد ۱۹۷۵ معروف به قرارداد الجزایر، چون در هنگام ضعف عراق بوده اکنون لازمالاجرا نیست؛ [وی] قرارداد را پاره کرد و پس از [چند] روز حمله [به ایران] را آغاز کرد. این برای ملت ما درسی تلخ و آموزنده بود. از آن لحظه ملت بیدار و انقلابی ما تصمیم خود را گرفت و هدفهای خود را مشخص کرد.
این هدف تنها باز پس گرفتن زمینهای اشغالی یا گرفتن غرامت جنگی نبود ـ هر چند که این هر دو حق مسلم ملت ایران بود و هر چند که بسی خسارتها قابل جبران نبود ـ بلکه هدف مهمتر تنبیه متجاوز و برچیدن بساط تجاوز بود. با طرح مسأله تنبیه متجاوز ما نه فقط تکیهگاه مطمئنی برای امنیت ملی خود جستجو میکردیم، بلکه این برای همه منطقه متضمن امنیت و ثبات بود و هست.
اگر یکبار متجاوزی به دلیل تجاوز از سوی خانواده بینالمللی مجازات شود، میتوان مطمئن شد که دستکم تا سالیانی این انگیزه ـ که همواره در عناصر شریر و فرصتطلب قابل جستجو است ـ فرو خواهد نشست و منطقه و یا شاید جهان مصیبتهای یک جنگ متجاوزانه و بیدلیل را تحمل نخواهد کرد.
دادگاه نورنبرگ توانسته است بیش از چهل سال صلح و امنیت اروپای جنگخیز را تضمین کند. چرا نباید از آن تجربه استفاده کرد؟ قدرتهای بزرگ حتی در هنگامیکه هزاران کیلومتر مربع از خاک ما در زیر چکمههای اشغالگران متجاوز بود، با استفاده از ابزار فوقالعاده نیرومند تبلیغات ما را زیر فشار قرار بدهد. این بدان معنا بود که ما بخشی از وجود خود را، بخشی از شرف خود را در زیر دست و پای دشمن رها کنیم و به امید بازگرداندن آن به دریوزگی این یا آن کمیته بینالمللی برویم.
برای یک ملت بزرگ و پرافتخار انقلابی هیچ اهانتی از این بالاتر نیست. [همه] انسانهای عالم هم برای رد چنین پیشنهاد ظالمانهای سرگذشت غمانگیز و خونبار ملت فلسطین را بهعنوان دلیلی بزرگ و زنده در پیش روی خود دارند. اگر آتشبسهای تحمیلی و وعدههای فریبنده و پوچ توانسته است ملت فلسطین را بهحق واضح و مسلم خود برساند، هر ملت دیگر را هم خواهد رساند. (بیانات در مجمع عمومی سازمان ملل 31 شهریور 1366)
انتهای پیام/ 161