گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ پیروزی انقلاب اسلامی زنگ خطری را برای دولتهای غربی بهخصوص آمریکا به صدا درآورد که علناً پایههای اریکه استعمارشان را به لرزه درآورده بود. در چنین شرایطی که غرب و شرق منافع نامشروع خود از خاک ایران را از دست رفته میدیدند در صدد برآمدند تا جبران مافات کنند؛ گزینه جنگ نظامی علیه انقلاب نوپای اسلامی ایران، تنها راهی بود که معاندان به آن دلبسته بودند و انتظار داشتند در کمترین زمان ممکن به اهداف خود برسند.
سیاستمداران زیادهخواه جهان گمان میکردند، جنگ تحمیل شده بر ایران اگر نتواند انقلاب اسلامی را به زانو درآورد حداقل میتواند آن را تضعیف کرده و با تجزیه بخشهایی از ایران دولتهای کوچکی در منطقه ایجاد کنند، در این صورت دوباره تور چپاول خود را در غرب آسیا پهن کنند. از طرفی پیروزی رژیم بعث در این جنگ میتوانست سبب بهوجود آوردن ژاندرامی جدید برای حفظ منافع آمریکا در منطقه باشد. خوی دیکتاتوری صدام حسین نیز میتوانست خطر جنبشهای عربی را از بین ببرد.
اگر چنین اتفاقی میافتاد نهتنها با ایرانی که امروز میشناسیم فاصلهای نجومی داشتیم که از بیداری اسلامی نیز خبری نبود. پیروزی ایران در جنگ تحمیلی که درواقع پیروزی بر دولت شریر آمریکا بود، توانست هیمنه پوشالی این کشور متخاصم و برادرخوانده منحوسش رژیم صهیونیستی را بشکند و برای چندمین بار معادلات سیاسی جهان را به هم بریزد.
پیروزی ایران در این جنگ نابرابر روی دیگر دولت مزور آمریکا را روشن کرد و این کشور با بهانهجویی تصمیم به حذف مهره سوخته خود، صدام حسین گرفت و با حمله به این کشور ظلمی تاریخی علیه مردم عراق روا داشت و با تأسیس پایگاههای متعدد در عراق در تکاپو افتاد تا هر چه بیشتر خود را به مرزهای ایران نزدیک کند. دخالت در پدید آوردن داعش و حمایت آشکار و پنهان از آن در ادامه همان تلاش مذبوحانه برای هدم ایران اسلامی است، اقداماتی که نهتنها به قدرت گرفتن ایران منجر شد، بلکه آمریکا را بیش از پیش رسوا و مفتضح کرد و این همه از برکات دفاع مقدس است.
حضرت آیتالله خامنهای رییسجمهور وقت، در سخنرانی تاریخی خود در سازمان ملل در خصوص علل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران فرمودند:
تلاش مذبوحانه دشمنان
«بزرگترین، دردناکترین و فاجعهآمیزترین خصومت دشمنان ما به راه انداختن جنگ تحمیلی بود. تحریک حس جاهطلبی یک همسایه، تشویق او به حمله و دلگرم کردن او به پشتیبانی و کمک. امروز دیگر پس از گذشت هفت سال همه بهروشنی میتوانند یقین کنند که حمله ارتش عراق در ۳۱ شهریور 1359 یعنی ۱۹ ماه پس از تشکیل جمهوری اسلامی که با ده لشگر و صدها فروند جنگنده از زمین و هوا و دریا انجام شد، بهجز توسعهطلبی و انضمام بخشی از ایران به عراق چیزی که بارها در کتب و مطبوعات عراقی یا غیر عراقی جیرهخوار به آن تصریح شده است، شکست انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی را هم هدف گرفته بوده است.
آنها بارها هر دو هدف را بهصراحت گفته و خود را افشا کردهاند. نتایج بزرگی که عراق از این پیروزی میتوانست به دست آورد، غیر از تثبیت وضع داخلیاش ظهور در صحنه منطقه و حتی در عرصه عربی بهعنوان یک قدرت فائقه بود و نیز دستیابی به مرز قابل توجهی در حوزه بسیار مهم خلیجفارس.
با این پیروزی که ناگریز میباید شکست ایران و تجزیه آن و سقوط نظام جمهوری اسلامی را همراه داشته باشد، قدرتهای سلطهاندیش نیز به هدف بزرگی میرسیدند. حذف نظامی که با ظهور خود معادلات سیاسی اقتصادی منطقه را عوض کرده و دست استکبار مخصوصاً آمریکا را از کشور بزرگ ایران کوتاه کرده بود. برای آمریکا و بعضی دیگر در صورت شکست ما آبرفته به جوی برمیگشت و همان داستان همیشگی نفوذ اقتصادی و سیاسی و غیره تکرار میشد.» (بیانات در مجمع سازمان ملل 31 شهریور 1366)
انتهای پیام/ 161