نگاهی به زندگی شهید «فریدون تاجیک»

«فریدون تاجیک» 12 اسفند 1345، در شهرستان پاکدشت دیده به جهان گشود و سرانجام پنجم مرداد 1367، در اسلام آباد غرب توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در عملیات مرصاد بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۱۲۳۵۸
تاریخ انتشار: ۰۲ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۱:۲۴ - 23August 2020
نگاهی به زندگی شهید «فریدون تاجیک»به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از تهران، «فریدون تاجیک» 12 اسفند 1345، در شهرستان پاکدشت دیده به جهان گشود. تا پایان دوره کاردانی درس خواند. معلم بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر سرانجام پنجم مرداد 1367، در اسلام آباد غرب توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در عملیات مرصاد بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای ده امام پاکدشت واقع است.
 
در کتاب السابقون به بخشی از زندگی شهید پازوکی اشاره شده که در ادامه می‌خوانید:

ده سال بیشتر نداشت که مادرش دار فانی را وداع گفت و یک سال بعد در حالی که هنوز غم مادر برایش تازگی داشت پدرش را نیز از دست داد و شاید همین موضوع بود که فریدون را گوشه گیر و تنها کرده بود.  با اینکه کمتر حرف می زد و تنهایی را ترجیح می داد اما با پسرعموها و فرزندان خواهرانش بسیار صمیمی بود مدتی با عمو در یک حیاط زندگی می کردند. تا اینکه برادربزرگترش  تیمور دو  برادر کوچکتررا نزد خود به تهران برد و آنها را در دبیرستان دکتر هشترودی تهران ثبت نام کرد اهل تفریح و خوشگذرانی نبود و اوقات فراغتش را معمولا به مطالعه کتابهای مذهبی و به خصوص کتابهای شهید مطهری می گذراند اهمیت  زیادی به مسجد و نماز می داد و معمولا سجده هایش طولانی می‌شد.

فریدون  امام خمینی  ره  را خیلی  دوست  می‌داشت.  دوم دبیرستان بود  که در پی  فرمان امام  مبنی  بر خالی نگذاشتن جبهه ها، می خواست  به جبهه برود، اما برادرش  تیمور  شدیدا  مخالفت کرد. می خواست  از عمویش اجازه بگیرد  اما او هم  می گفت  تو دست ما امانتی  من نمی توانم به تو اجازه رفتن بدهم. در صورتی که برادرش خسرو  که دو سال از او بزرگتر بود و پسر عمویش کامران همواره در جبهه بودند. وقتی تیمور ناراحتی  او را دید  به او قول داد  که اگر درسش را خوب بخواند و معدلش بالا باشد، تابستانها به او اجازه رفتن بدهد و بر سر قولش هم ماند. 

شاید تابستان  سال 63 و 64 جزء بهترین  ایام  زندگی  فریدون  بود.  برادر  بزرگترش می گفت  اگر من به تو اجازه جبهه رفتن بدهم  ممکن است دیگران  فکر کنند که من  برای راحتی خودم تو را به مناطق عملیاتی فرستاده ام و نگهداری از تو  برایم اهمیتی ندارد.  اما اگر خوب درس بخوانی و دیپلم بگیری و وارد دانشگاه شوی قول  می دهم  که اجازه بدهم. همین  هم شد  بعد از قبولی  در تربیت معلم و در طول دو سال تحصیل شاید 4-3 ماه بیشتر در کلاس  درس حاضر نشد بلکه کتاب‌هایش را به جبهه می برد  و آنجا  درس  می خواند  بعد  از فارغ التحصیلی کارهای  استخدامی اش را آنجام داد تا در منطقه 12 تهران مشغول  تدریس شود  که آن مصادف بود با قبولی قطعنامه 998 توسط  ایران در این ایام  فریدون بسیار ناراحت و غمگین شد زیرا بزرگترین آرزویش  شهادت بود و با تمام شدن جنگ مهلت رسیدن به این آروزی  بزرگ از فریدون سلب شده بود. همواره گریه  می کرد و به این می اندیشید که چرا شهادت نصیب او نشد؟ به خصوص که پسرعموی عزیزش  کامران دوسال قبل شهید  شده و دوست عزیزش نعمت الله جان محمد هم در شهادت  از او پیشی  گرفته بود.

چندی گذشت، تا در اوایل  مرداد 67  در اسلام اباد غرب با منافقین در گیری اتفاق افتاد  و فریدون  و دوستش نوراله پازوکی (شهید)  به سرعت خود را به آنجا  رساندند و به طور و حشیانه ای توسط منافقان  به شهادت رسیدند و شاید  این خواست  خدا بود که شهید  مظلوم شهید  فریدون تاجیک  در طول  دو سالی  که در جبهه حضور  داشت  و در پی جراحاتی  که برداشت  به شهادت  نرسد  و در پایان  جنگ و به دست  منافقین  بی ایمان و با طرزی فجیح شهید شود. و چه سخت بود  هنگامی  که برادرش خسرو قطعات بدن برادر را جمع می کرد و از بین سیلاب اشک با برادر عزیز و مظلومش خدا حافظی می نمود وخواهرش که عاجزانه التماس می کرد  تا برای آخرین بار روی ماه برادر را ببیند. اما آ نها  اجازه نمی دادند، زیرامسلمآ نه خواهرو نه هیچ کس دیگر تاب دیدار این‌همه جراحت را نداشتند.

و اما وصیت نامه  شهید فریدون یک جمله بیشتر نبود: «سلام به برادرم، به هیچ کس بدهکار نیستم و  از هرکس که طلب دارم بخشیدم»

اما فقط  برادرش تیمور که نقش پدری برای او و دیگراعضای خانواده داشت می توانست معنای جمله او را بفهمد زیرا  بعد  از شهادتش معلوم شد که فریدون با چند تن از دوستانش صندوق قرض الحسنه راه انداخته و به بسیجیانی که از نظری مالی ضعیف بودند وام قرض الحسنه می دادند لذا می خواست دِینی را که دیگران  به خاطر بدهی به او داشتند، بخشیده و همه را آسوده خاطر سازد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها