دورخیز آل خلیفه برای عادی سازی روابط با رژیم اسرائیل

چه بسا اولین دولتی که به امارات ملحق شود، بحرین خواهد بود و نشانه‌های این امر نیز تایید بن زاید و گام‌های احمقانه او از سوی آل خلیفه و دستور بن سلمان برای پیشگام بودن آل خلیفه (برای عادی سازی روابط قبل از آل سعود) است.
کد خبر: ۴۱۲۴۰۵
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۲ - 24August 2020

دورخیز آل خلیفه برای عادی سازی روابط با رژیم اسرائیلگروه بین‌الملل دفاع‌پرس: شیخ عبدالله الصالح معاون دبیرکل جمعیت عمل اسلامی بحرین (أمل) در یادداشتی با عنوان «استعماری جدید یا شکست آخرین تلاش‌ها؟!!» به عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با امارات و نیز تحرکات دیگر رژیم‌های عربی از جمله آل خلیفه برای عادی‌سازی روابط با این رژیم پرداخته که متن کامل این یادداشت در زیر می‌آید:

آیا ما به یک نقشه استعماری جدید برای سلطه بر اراضی امت اسلامی و ثروت‌های آن روبرو هستیم یا شکست آخرین تلاش‌ها؟!!

معامله قرن صرفا یک پروژه برای از بین بردن مسئله فلسطین نیست بلکه توافقنامه‌ای برای ایجاد یک پیمان جدید به رهبری آمریکا با مشارکت نمادهای استعمار و سرمایه داری جهانی و رژیم غاصب صهیونیستی و سرمایه داران منطقه‌ای به منظور ترسیم یک نقشه استعماری جدید با هدف تقسیم اراضی امت اسلامی و ثروت‌های آنها از سوی این سرکردگان است. یعنی یک سایس پیکو در لباسی جدید. سایکس- پیکویی که پلید‌تر و ظالمانه‌تر از خود سایکس- پیکو برای منطقه و ملت‌های آن است.

اطلاعات و داده‌های میدانی نشان نمی‌دهد که این پروژه به موفقیت برسد. یک نگرانی واقعی درخصوص ناکامی و شکست این پروژه و سرکردگان آن یعنی ترامپ و دامادش و نتانیاهو وجود دارد که نمادهای معامله قرنی هستند که درجا می زند. یعنی شکست و ناکامی ترامپ که حامی اصلی معامله قرن با طراحی کوشنردامادش است که از خود صهیونیست‌ها صهیونیست تر است و نیز شکست و ناکامی نتانیاهو که زیر بار اتهامات فساد دست و پا می زند و با خطر سقوط و تظاهرات خشمگین علیه خودش در همه جا از جمله مقابله خانه اش روبرو است و (تظاهرکنندگان) بر لزوم استعفا و محاکمه او پافشاری می کنند.

اما درخصوص سایر اعضای تیم که بیش از مزدور و دنباله روی پروژه یاد شده نیستند و منظورم سرکشان مزدور منطقه یعنی بن سلمان و بن زاید و بویژه حمد آل خلیفه هست، باید گفت که در وضعیت خوبی به سر نمی برند. حمد آل خلیفه از 9 سال و نیم پیش تاکنون با تظاهرات و درخواست‌ها برای اصلاحات روبرو است که به مرحله درخواست برای سرنگونی او و رژیمش رسیده است. بن زاید نفر بعدی است که از مشکلات داخلی در پیکره دولت فدرال (امارات) و شکست مفتضحانه نقشه‌هایش در یمن رنج می‌برد و در کنار آن با اخوان المسلمین و قطر درگیر است. اما بن سلمان مشتاق دستیابی به قدرت با هر هزینه‌ای نیز تا گردن در باتلاق جنگ شکست خورده یمن گیر افتاده است و متهم به ترور خاشقجی است و دادگاههای ترکیه و آمریکا در چند پرونده کیفری او را تحت پیگرد قرار داده اند. علاوه بر این، دامنه مخالفت‌ها علیه او در سرزمین حرمین شریفین و جهان درحال گسترش است و این مخالفت به درون محافل خاندان آل سعود هم رسیده است. همزمان از تنفر شدید کشورهای پیرامونی از شخصیت خونریز و احمقانه او و دیگر مسائل نیز غافل نمی‌شویم.

همه اینها تأثیر خود را بر همگان تحمیل و ترسیم یک طرح شتاب زده را – همانند همه تصمیمات دیگر دولت ترامپ – تسریع کرد. هدف از این امر نیز موفق کردن ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری است زیرا از نظر آنها (سرکردگان یاد شده) ترامپ تنها قادر به موفق کردن پروژه و نقشه‌اش است و این امر به نوبه خود نیازمند دو مسئله اساسی است:

1- ایجاد یک سری موفقیت‌ها در سیاست خارجی ترامپ که به سختی می‌توان هرنوع موفقیتی در آن دید؛ البته نه با دشمنان یعنی روسیه و ایران و سوریه و چین و نظایر آنها و نه در سطح هم پیمانان یعنی عربستان و مصر و اردن یا کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و رژیم غاصب و نظایر آن (بلکه) برداشتن گامی در مسیر شکاف ایجاد کردن در دیوار تحریم دشمن صهیونیستی از طریق توافقنامه برقراری روابط رسمی بین امارات و رژیم غاصب، تا شاید بتواند ترامپ و پروژه استعماری جدیدش و شریکش در طرح یعنی نتانیاهو را نجات دهد.

2- تزریق پول کافی برای حمایت مالی از کمپین ترامپ و نتانیاهو. این همان چیزی است که آن را در جریان قراردادهای تسلیحاتی و فروش کالاها و تولیدات مختلف به این کشورها شاهد هستیم.

بنابراین یک مسابقه فشرده امروز در جریان است تا جلوی سقوط پروژه معامله قرن از طریق حفظ نمادهای این پروژهِ اساسا شکست خورده گرفته شود. پروژه ای که تنها به نفع صهیونیست‌ها و مزدوران آنها (حکام عرب خلیج فارس) است که نقش‌هایی پیشگام را در لیبی، مصر، سوریه، سودان، یمن و چه بسا عراق ایفا می‌کنند. این امر باعث اعلام ناگهانی این معامله و بروز تناقض‌های زیادی در خصوص جزئیات آن و سپس نمایان شدن نبود توافق بر سر آن تا این لحظه شد و آنها برای تدوین آن بعد از سفر رئیس دستگاه اطلاعاتی صهیونیست ها به امارات در دوره آینده تلاش خواهند کرد.

یعنی هنوز طرح و مفاد واضح و جزئیاتی وجود ندارد. این مطابق ضرب المثل های عامیانه به معنای فروش ماهی در دریا یا پرنده روی شاخه درخت است.

اما پیامدهایش بسیار محدود است زیرا روابط بین مزدوران شیطان بزرگ و صهیونیست‌ها جدید نیست و همگان از آن آگاه و نشست های پنهان و پیدای آنها آگاه هستند. مسئله جدید اعلام آن با این جسارت و وقاحت است؛ چرا که اساسا این روابط وجود داشته است. بن زاید و بن سلمان و حمد آل خلیفه وضعیت جنگی یا حتی دشمنی با رژیم غاصب ندارند و تجربه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس (در سازش) قویتر یا بهتر از تجارب مصر و اردن و.. نخواهد بود.

آیا عادی سازی رسمی روابط با صهیونیست‌ها این پروژه استعماری جدید را نجات خواهد داد؟

شکی در این نیست که کشورهای دیگری - در چارچوب راهبرد این کشورهای شتاب زده احمق و برای نجات معامله قرن و نمادهای آن – اقدام به برقراری روابطی طبیعی با رژیم غاصب کنند تا از این طریق این نفوذ (در دیوار تحریم رژیم اسرائیل) را تثبیت کرده و حمایت کنند و چه بسا اولین دولتی که به امارات ملحق شود، بحرین خواهد بود و نشانه‌های این امر نیز تایید بن زاید و گام‌های احمقانه او از سوی آل خلیفه و دستور بن سلمان برای پیشگام بودن آل خلیفه (برای عادی سازی روابط قبل از آل سعود) است که این امر آنها را به سمت پیوستن سریع به قطار عادی سازی روابط سوق خواهد داد.

این امر آشکارا در تحرکات آل خلیفه در این چارچوب و شتاب آنها برای استقبال از گام بن زاید و دانستن آن به عنوان یک گام شجاعانه در مسیر درست برای حفظ حقوق و راهکار دو دولت مشهود است. این همان چیزی است که حمد آل خلیفه را از دیگر مجزا کرده است زیرا این معنا و مفهوم حتی برای صاحبان این طرح روشن نیست!!

بله، آل خلیفه به توافقنامه امارات و صهیونیست‌ها پاسخ مثبت داد و نه تنها حمایت و تایید خود از این توافقنامه را اعلام داشت بلکه شاه آنها گفت که ما به امارات برای ابتکارعمل شجاعانه‌اش برای باقی ماندن راهکار دو دولت تبریک می گوییم.

نمی دانیم که کجا خیانت به فلسطینی‌ها و امت عربی و اسلامی، شجاعت شده است؟!!

نمی دانیم که چطور این خیانت بزرگ از راهکار دو دولتی که هیچ کس به آن اعتقادی ندارد، حفاظت می‌کند؟

همه اینها به خاطر ترس شدید یا یقین داشتن به عدم موفقیت ترامپ و سقوط نتانیاهو و ارجاع او به دادگاه برای محاکمه است.

لذا امروز یک رقابت داغ و فشرده برای شکل دادن و تحمیل پروژه معامله قرن در جریان است تا دستاویز موفقیت ترامپ و نتانیاهو و تحمیل وضعیت جدیدی در منطقه باشد!!!

در پایان باید گفت.. یک دور از آن دشمنان است و چند دور از آن مومنان. ****سجال، یوم لک ویوم علیک، والعاقبة *** جنگ فراز و نشیب دارد، یک روز به کام و یک روز به زیان تو است و عاقبت از آن متقیان است و(الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ)

انتهای پیام/ 411

نظر شما
پربیننده ها