گروه استانهای دفاعپرس – «سید احمد اصغری»؛ موقعی که اسیر شد مدتی بعد فرزندش به دنیا آمد. خدواند فرشتهای به آنها داده بود، برایش نامه نوشتند که نامش را چه میخواهی بگذاری؟ عشق و ارادتی خاص به امام رضا (ع) داشت، پس نوشته بود بگذارید «نجمه».
نماز شکر خواند و به دوستانش گفته بود از این پس به من سخت نمیگذرد و حاضرم هرگونه شکنجه را به خاطر دخترم تحمل کنم. در نامههایی که میفرستاد خواسته بود هر از چند مدتی، عکسی از دخترش بفرستند تا هم کمی از دلتنگیهایش کاسته شود و هم شاهد لحظه به لحظه بزرگ شدن دخترش باشد.
در اسارت الگوی اخلاق و جوانمردی بود. از هیچگونه کمکی به دوستانش دریغ نمیکرد و گاه میشد که خطای ناکرده آنها را از به جان میخرید و شکنجه میشد. توانسته بود با مهربانی دل چند تا از نگهبانان و درجهداران را نسبت به خود و دوستانش را نرم و مهربان کند، طوری که به آنها اجازه برپایی نماز جماعت، روضه، و خواندن زیارت نامه و کارهای دیگر را میدادند. حتی بعضی از وسایل را هم در اختیارشان میگذاشتند. اما به خاطر همین خلقوخو که سیره ائمه اطهار (ع) بود او را از این اردوگاه به اردوگاه دیگری میفرستادند.
در یکی از این اردوگاهها سعادت پیدا کرده بود تا با سید جلیلالقدر و سرور آزادهها؛ حاجآقای ابوترابی همراه باشد حاجی ابوترابی به شوخی به او گفته بود چه عجله ی داری تنها تنها میخواهی به بهشت بروی؟ دست ما را هم بگیر.
از همان کوچکی، عکسهای پدر را به تنها یادگار و امید پدر نشان میدادند تا او هم کمبود را کمتر حس کند و هم با او آشنا شود. آن قدر عکسهای پدر را دیده بود که بعضی وقتها در بین فامیل و در کوچه و خیابان چهره و قیافهای شبیه پدر میدید میپرسید: این باباست؟
سالهای سال گذشت تا اینکه خبر مسرتبخش آزادی آزادگان اعلام شد. بار دیگر حماسهای آفریده شد، دلهای عاشق به هم رسیدند.
در آن سال دختر بابا نوجوانی 12 - 13 ساله شده بود و نگران بود که مبادا پدر مرا نشناسد؟ یا عکسهایش به دستش نرسیده باشد؟
مادر میخندید و میگفت: خدا را شکر که من هستم تازه پدربزرگ و مادربزرگ و دیگران نیز به همراه ما برای استقبال میآیند!
پدر آخرین عکسی که از دخترش به دستش رسیده بود را به جیب لباسش سنجاق کرده بود تا دخترش او را بشناسد. لحظهای بعد نجمه با دیدن عکسش بابا را در بین دیگر آزادهها شناخت و با صدا کردن «بابا حسین» او را در آغوش کشید.
آری اینها همه لطف خدا بود که از جوانان ما اسطورههای ایستادگی و مقاومت ساخت و به مادران و همه دختران و همه آنانی که در آن سالها با چشمان منتظر ماندند صبر و شکیبایی داد.
انتهای پیام/