به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، در طول جنگ تحمیلی که درسهای عاشورا و نهضت حسینی اوج یافته و الهامبخش ملتی بزرگ و حماسهآفرین میشود، در خطابهها و تحلیلهایی استوار، درس ایمان، فداکاری، ایثار، شهادتطلبی، بصیرت، دشمنشناسی، مقاومت و صبر را فرا روی نسل انقلاب ایران میگشاید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی بزرگترین درس عاشورا در دوران هشت سال دفاع مقدس را این گونه ترسیم میکنند: «وقتی ملتی حرفی ندارد که شهید بدهد و شهید بشود، هیچ قدرتی در مقابل او تاب مقاومت نخواهد آورد؛ ملت ایران با فراگرفتن همین درسها، در صحنههای گوناگون مبارزه، در جبهههای مقاومت و ایثار و در سایر میدانها، حماسه آفریدند و صحنههایی افتخارآمیز و ماندنی در تاریخ شکوهمند ایران اسلامی ایجاد نمودند. سرانجام در پرتو این مقاومتها، رشادتها، ایثارها و جانفشانیها، نظام مقدس جمهوری اسلامی به درختی تنومند و سترگ، که از بادها و طوفانها باکی نداشت، تبدیل شد. همهی اینها به برکت درسهای به یادماندنی و مکرر عاشورا بود که در ایران زمزمه شده و به الگوی بینظیر مقاومت بدل شد.»
عبرتهای عاشورا سازندهترین گزینه است که رهآوردی گرانسنگ را در پی دارد. با توجه به عبرتهاست که میتوان از تکرار تاریخ و سلطهی جباران و منافقان جلوگیری کرد.
در ادامه بیانات ارزشمند حضرت امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص قیام عاشورا و نهضت حسینی را با هم میخوانیم.
عبرت
«قرآن به ما میگوید که از گذشته تاریخ درس بگیرید. حالا ممکن است بعضیها بنشینند، فلسفه بافی کنند که گذشته برای امروز نمیتواند سرمشق باشد. این حرفها را بعضیها میگویند. میخواهند اینها را با شیوههای فلسفی ـ به خیال خودشان ـ درست کنند، نمیتوانند! کاری به آنها نداریم. قرآن صادق مصّدق است و ما را به عبرت گرفتن از تاریخ دعوت میکند.»
«عاشورا به غیر از درس، یک صحنه عبرت است. باید انسان در این صحنه نگاه کند تا عبرت بگیرد. یعنی چه عبرت بگیرد؟ یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند، بفهمد در چه حال و وضعیتی است. چه چیز او را تهدید میکند و چه چیز برای او لازم است. این را عبرت میگویند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، عبرتها را در همین راستا ارزیابی و میفرمایند: «در مباحث مربوط به عاشورا سه بحث عمده وجود دارد: یکی بحث علل و انگیزههای قیام امام حسین علیهالسلام است؛ بحث دوم بحث درسهای عاشورا و بحث سوم درباره عبرتهای عاشورا است، که چند سال قبل از این، ما این مسئله را مطرح کردیم که عاشورا غیر از درسها، عبرتهایی هم دارد.
بحث عبرتهای عاشورا مخصوص زمانی است که اسلام حاکمیت داشته باشد. حداقل این است که بگوییم عمدهی این بحث مخصوص به این زمان است، یعنی زمان ما و کشور ما، که عبرت بگیریم.»
«اولاً حادثه را باید فهمید که چقدر بزرگ است، تا دنبال عللش بگردیم. کسی نگوید که حادثهی عاشورا، بالاخره کشتاری بود و چند نفر را کشتند. همانطور که همهی ما در زیارت عاشورا میخوانیم: «لقد عظمت الرزیّه و جلت و عظمت المصیبه»؛ مصیبت خیلی بزرگ است. «رزیّه»، یعنی حادثهی بسیار بزرگ. این حادثه، خیلی عظیم است. فاجعه، خیلی تکان دهنده و بی نظیر است.» عظمت حادثه را وقتی بهتر درک خواهیم کرد که شخصیت امام حسین علیهالسلام را بشناسیم. او در کودکی محبوب پیامبر بود و آن حضرت او را سید شباب اهل جنت نامید و در دوران جوانی مورد احترام همگان بود. در علم و فضیلت و بزرگواری، همچون برادرش امام حسن علیهالسلام ، مانند خورشید، در میان مسلمانان، میدرخشید.
عبرتهای عاشورا
«از مهمترین آموزهها و تعالیم عاشورا، در طول سالیان دراز و قرنهای متمادی، عبرتآموزی این واقعهی غمبار تاریخی است و باید اذعان داشت مهمتر از درسهای عاشورا عبرتهای عاشوراست. درسهای عاشورا راه درمان را نشان میدهد و عبرتها راه پیشگیری را، اندیشههای فعّال و ذهنهای هوشیار از مشاهدهی کربلا و پدید آمدن این حادثهی بزرگ و دردناک، در تاریخ صدر اسلام، به عبرتها و چرایی ایجاد آن میرسند که برای انسانهای کوتاهبین، گرفتار در قالبها قابل دسترسی نمیباشد، زیرا آنها حوادث را تا ریشههای آن نمیتوانند پیجویی کنند.»
چرایی پیدایش حادثهی عاشورا
«در بخش پیدایش حادثهی عاشورا، چرایی رخداد حادثه مهم است. اتفاقی که افتاده است، در صدر اسلام است. من یک وقت گفتم که جا دارد اگر ملت اسلام فکر کند که چرا پنجاه سال بعد از وفات پیغمبر صلیاللهعلیهوآله کار کشور اسلامی به جایی رسیده باشد که همین مردم مسلمان، از وزیرشان، امیرشان، سردارشان، عالمشان، قاضیشان و قاری شان در کوفه و کربلا جمع بشوند و جگر گوشهی همین پیغمبر (ص) را با آن وضع فجیع به خاک و خون بکشند!؟ آدم باید به فکر فرو برود که چرا این طور شد؟ از آنجا که انقلاب اسلامی ایران را در همهی مراحل الگو گرفته از نهضت حسینی میدانند انگیزهی طرح این سؤال را یک درس عملی معرّفی مینماید: «من میگویم چه شد که کار به اینجا رسید؟ چرا امت اسلامی که آن قدر نسبت به جزئیات احکام اسلامی و آیات قرآنی دقت داشت، در یک چنین قضیهی واضحی، این قدر دچار غفلت و سستی و سهلانگاری بشود که چنین فاجعهای به وجود بیاید؟
این مسئله انسان را نگران میکند. مگر ما از جامعهی زمان پیغمبر و امیرالمؤمنین قرصتر و محکمتریم؟ چه کار کنیم که آن طور نشود؟» در عبرتهای عاشورا سخن از ارتجاع جامعه است، سخن از انحرافی است که هدف بعثت را از میان میبرد، سخن از سرنوشتی است که به سراغ همهی ادیان گذشته و پیامبران آمد و کتاب آنها را تحریف و آئین آنها را بیخاصیت و بلکه در جهت اهداف دشمنان نبوّت قرار داد.
دنیاطلبی
«یکی از چیزهایی که عامل اصلی چنین قضیهای شد، این بود که رواج دنیاطلبی و فساد و فحشا، غیرت دینی و حساسیت مسؤولیت ایمان را گرفت. این که ما روی مسألهی فساد و فحشا و مبارزه و نهی از منکر و این چیزها تکیه میکنیم، علت عمدهاش این است که جامعه را تخدیر میکند. همان مدینهای که اوّلین پایگاه تشکیل حکومت اسلامی بود بعد از اندک مدتی، به مرکز بهترین موسیقیدانها و آوازهخوانها و معروفترین رقاصها تبدیل میشود، تاجایی که وقتی در دربار شام میخواستند بهترین مغنیان را خبر بکنند، از مدینه آوازهخوان و نوازنده میآوردند.»
بیتفاوتی پیروان حق
«عامل دیگری که وضع را به آنجا رساند و انسان در زندگی ائمه علیهالسلام این معنا را مشاهده میکند، این بود که پیروان حق که ستونهای آن اساس واقعی بنای ولایت و تشیع محسوب میشدند، از سرنوشت دنیای اسلام اعراض کردند و نسبت به آن، بیتوجه شدند و به سرنوشت دنیای اسلام، اهمیت نمیدادند. بعضیها، مدتی مقداری تحمّس و شور نشان دادند که حکام سختگیری کردند، مثل قضیهی هجوم به مدینه در زمان یزید که اینها علیه یزید سر و صدایی به راه انداختند، او هم آدم ظالمی را فرستاد و اینها را قتل عام کرد. این گروه هم، همه چیز را به کلی کنار گذاشتند و مسائل را فراموش کردند... کار دو جناح حق و باطل که با هم مبارزه میکنند و به یکدیگر ضربه میزنند، بدیهی است. همچنان که جناح حق به باطل ضربه میزند. باطل هم به حق ضربه میزند، این ضربه تبادل پیدا میکند و آن وقتی سرنوشت معلوم میشود که یکی از این دو جناح خسته شود و هر که زودتر خسته شد، او شکست را قبول کرده است.»
ترس
یکی از عوامل بازگشت انسانهای ضعیف از مسیر حق ترس است. در واقعهی کربلا همین عامل سبب شد که مسلم بن عقیل در کوفه تنها بماند. رهبر معظم انقلاب اسلامی میفرمایند: «کاری که ابن زیاد کرد، یک عده از همین خواص را بین مردم فرستاد که مردم را بترسانند، مادرها و پدرها را، تا بگویند با چه کسی میجنگید؟ چرا میجنگید؟ برگردید، پدرتان را در میآورند، اینها یزیدند، اینها ابن زیادند، اینها بنیامیهاند و اینها چه دارند، پول دارند، شمشیر دارند، تازیانه دارند، ولی آنها چیزی ندارند. مردم را ترساندند، به مرور همه متفرق شدند. آخر شب، وقت نماز عشا، هیچکس همراه حضرت مسلم نبود، هیچکس!»
نقش خواص در پیدایش حادثهی کربلا
در تاریخ اسلام بدترین شکل عملکرد خواص را در حادثهی عاشورا مشاهده میکنیم. آنها پس از مرگ معاویه، با علم به اینکه یزید لیاقت رهبری جامعهی اسلامی را ندارد، از امام حسین علیهالسلام برای بیعت دعوت کردند به کوفه بیاید تا در رکاب آن حضرت با یزیدیان نبرد کنند. در مرحله نخست به کمک آنها گروه زیادی از مردم کوفه با نمایندهی آن حضرت، مسلم بن عقیل، بیعت کردند. اما در پی توطئههای بنیامیه و احساس خطر از جانب شام و ترس و وحشتی که عبیداللّه زیاد به وجود آورد، صحنه را ترک کردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در توضیح گوشهای از عملکرد خواص در این برههی حساس از تاریخ اسلام چنین میفرماید: «خوب، چرا چنین شد؟! من که نگاه میکنم، میبینم خواص مقصرند! همین خواص طرفدار حق مقصرند! بعضی از این خواص طرفدار حق، در نهایت بدی عمل کردند! مثل شریح قاضی! شریح که جزو بنیامیه نبود. کسی بود که میفهمید حق باکیست! میفهمید اوضاع از چه قرار است! وقتی هانی بن عروة را به زندان انداختند و سر و رویش را مجروح کردند، سربازان و افراد قبیلهاش اطراف قصر عبید اللّه زیاد را گرفتند. ابن زیاد ترسید! آنها میگفتند که هانی را کشتید. ابن زیاد به شریح قاضی گفت: برو ببین هانی زنده است، برو به اینها بگو زنده است. شریح آمد، دید که هانی بن عروة زنده است، اما مجروح است. هانی بن عروة گفت: ای مسلمانها، این چه وضعی است!(خطاب به شریح) پس قوم من چه شدند؟ مردند؟ چرا سراغ من نیامدند؟ چرا نمیآیند مرا از اینجا نجات بدهند؟! شریح قاضی گفت: میخواستم بروم و این حرفهای هانی را به همین کسانی که اطراف دارالاماره را گرفتهاند، بگویم، اما افسوس که جاسوس عبید اللّه، آنجا ایستاده بود! جرأت نکردم یعنی چه؟ یعنی همین که ما میگوییم ترجیح دنیا بر دین. شاید اگر شریح، همین یک کار را انجام میداد، تاریخ عوض میشد.»
انقلاب اسلامی ایران و عبرتهای عاشورا
«این فرهنگ دینی که زیربنای انقلاب اسلامی ایران است، رنگ عاشورائی و حسینی دارد. از محرم شروع میشود و در قتلگاه جنگ تحمیلی و شهادتهای حسینیوار، به اوج خود میرسد. شعار عاشورائی هیهات منا الذّله از سپیددم انقلاب تا امروز که با شعار ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند پیوند خورده پر معناترین و زیباترین شعار است که با فشارها و دشمنیهای روزافزون استکبار جهانی روز به روز زندهتر و کارآتر میشود. «اگر ما پیام امام حسین (ع) را زنده نگه میداریم، اگر نام امام حسین علیهالسلام را بزرگ میشماریم، اگر این نهضت را حادثه عظیم انسانی در طول تاریخ میدانیم و برای آن ارج مینهیم برای این است که یادآوری این حادثه به ما کمک خواهد کرد که حرکت کنیم و جلو برویم و انگشت اشاره امام حسین علیهالسلام را تعقیب کنیم و به لطف خدا به آن هدفها برسیم و ملت ایران انشااللّه خواهد رسید.»
انتهای پیام/ 151