چهل‌سالگی سرو/ وصیتنامه شهید فرهاد بائوج لاهوتی؛

هر نفسی مزه مرگ خواهد چشید

در فرازی از وصیتنامه شهید «فرهاد بائوج لاهوتی» آمده است: هر نفسی مزه مرگ خواهد چشید برای عده ای مرگ گلوبند زیبایی است بر گلوی دختران و برای عده ای مرگ خاری است در گلو، که هرگز پائین نمی رود.
کد خبر: ۴۱۳۱۱۳
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۲:۴۵ - 27August 2020

هر نفسی مزه مرگ خواهد چشید

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «فرهاد بائوج لاهوتی» از شهدای شهرستان «لنگرود» وصیت‌نامه این شهید بزرگوار را از نظر می‌گذرانیم.

مشخصات شهید:

فرهاد بائوج لاهوتی

فرمانده گردان سلمان لشکر قدس گیلان

نام پدر: منوچهر

محل تولد: گیلان-لنگرود

تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۱۰/۲۰

تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۶/۶

شغل: پاسدار

عضویت: رسمی

یگان رزمی: سپاه

نحوه شهادت: سانحه رانندگی در جاده سنندج-قروه

وصیتنامه شهید:

«یا مَنْ لَهُ الدُّنیا وَ الآخِرَةُ إرْحَمْ مَن لَیْسَ لَهُ الدُّنیا وَ الآخرَةُ»

آنان که با هزاران دلیل زندگی می کنند نمی توانند به یک دلیل بمیرند و آنان که به یک دلیل زندگی می کنند به همان دلیل نیز می میرند. هر نفسی مزه مرگ خواهد چشید برای عده ای مرگ گلوبند زیبایی است بر گلوی دختران و برای عده ای مرگ خاری است در گلو، که هرگز پائین نمی رود.

عجیب است حال انسان هایی که می دانند می میرند و می دانند در پای میز محاکمه به بند کشیده خواهند شد، اما باز نشسته اند و دست بر روی دست گذاشته و می خورند و آسوده و بی خیال می خوابند.

خدایا، بارالها، معبودا، ایزدا، ای یار صالحان، ای دشمن کافران، که جز تو امیدم نیست؛ ای خالق، ای حاکم، با عدالت با من حکم مکن. زندگی آن دنیا را برایم در دوزخ مخواه.

بارالها، مرگ مرا زندگی برای دیگران ساز برای ملتم، دینم و امتم برای آن سیاه در بند، برای آن بی چیز، برای فقیر غمین، برای آنان که جز اشک سلاحی و جز ذکر تو دوایی ندارد.

برادرم می خواهم با زبان عاجزم و قلم ناتوانم برایت سفارشی کنم وصیتی نمایم پیامی دهم؛ برادرم امام را تنها مگذار که فردا باید به غم این اشتباه افسوس ها بخوری. فقط این را بدان که اگر او نبود ما هنوز می بایست سر صف ها بر کول هم می پریدیم و در سالن های قمار به دعوا بپردازیم و حس حقارت و کوچکی ما را عذاب دهد. بخدا من او را افتخار دینم و ملتم می دانم. ذره ذره وجودم در تمامی لحظات، در خوابم، در زندگیم، در شلیکم، در نمازم، به هنگام نیازم، به هر حال و به هرجا در هر کجا با هر زبان او را دعا می کنم تو نیز او را دعا کن. اگر او نبود هنوز ما می بایست ذلت ظلم را بخاطر مصلحتی پوچ بپذیریم، اگر او نبود ما از مسلمان بودن خویش هیچ نداشتیم، جز نمازی که نماز نبود و روزه ای که جز گرسنگی فایده ای در بر نداشت. نمی دانم تو او را چه می خوانی من او را مسلمانی مجاهد، مجاهدی مؤمن، مؤمنی عابد، عابدی سرکش، سرکشی متواضع، متواضعی پیروز، پیروزی ساکت، ساکتی خروشان، خروشانی آرام می دانم و او را دعا می کنم تو نیز او را دعا کن.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار