به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، نهم شهریورماه سال ۱۳۵۷ آیتالله سید موسی صدر رهبر جنبش امل لبنان به همراه شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین (مدیر خبرگزاری لبنان) در لیبی ناپدید شده و از آن زمان تاکنون اطلاع دقیقی از سرنوشت آنها در دست نیست.
آخرین باری که وی مشاهده شد، روز ۳۰ اوت ۱۹۷۸ (نهم شهریور ۱۳۵۷) مقابل هتل الشاطی بود که سوار بر خودروی تشریفات در پاسخ به روزنامهنگاران گفت به ملاقات سرهنگ قذافی میرود. سفر وی به لیبی به دعوت دولت این کشور بود، اما یک روز پیش از آغاز مراسم سالگرد به قدرت رسیدن قذافی، اعلام شد که او و همراهانش لیبی را به مقصد ایتالیا ترک کردند. این ادعا از سوی دولت ایتالیا رد شد و بعدها نیز اظهارات سران لیبی حکایت از آن داشت که این کار صحنهسازی دولت قذافی بود.
پیگیری ناپدید شدن امام موسی صدر رهبر معنوی شیعیان لبنان که قریب دو دهه نقش مؤثری در بازسازی سیاسی، اعتقادی جامعه شیعه در این کشور داشت، یکی از دغدغههای اصلی انقلاب اسلامی بود. امام خمینی در مقاطع مختلف بر پیگیری سرنوشت امام صدر تأکید داشت.
امام (ره) در تاریخ اول تیرماه سال ۵۷ در نامهای به حافظ اسد رئیس جمهور وقت سوریه از وی خواست تا پیگیر سرنوشت امام موسی صدر شود: «اینجانب از غیبت جناب حجتالاسلام آقای سید موسی صدر نگران و متأثرم. از جنابعالی تقاضا دارم که این موضوع را با سران کشورهایی که در قضیۀ فلسطین اجتماع کردهاند در میان گذارید و اهتمام آنان را جلب نمایید.»
۲۰ آبان ۵۷ امام خمینی در گفتوگو با روزنامه لبنانی النهار، درباره وضعیت «صدر» و اینکه چه کسانی در ربودن او نقش داشته اند، اظهار داشت: راجع به اینکه ایشان را چه کسی مخفی کرده است، من اطلاعی ندارم، اما راجع به اینکه ایشان زندهاند و برگردند، امیدوارم که زنده باشند و برگردند. من به ایشان علاقه دارم و امیدوارم که به سلامت برگردند و کار خودشان را ادامه دهند.
۲۶ مهرماه ۵۷ امام خمینی در نامهای به معمر قذافی پیگیر سرنوشت امام موسی صدر میشوند: «قضیۀ جناب حجتالاسلام آقای صدر به شکل معمایی مرموز درآمده است. بستگان ایشان پس از بررسی میگویند در لیبی هستند. چون جناب ایشان مورد احترام و محبت روحانیون و دیگر جناحها هستند و این امر موجب نگرانی آنهاست مقتضی است در آن اهتمام نمایید.»
اسفند ۱۳۵۷ عبدالسلام جلّود معاون معمر قذافی و اعضای شورای انقلاب لیبی به ایران آمدند تا پیام تبریک رهبر لیبی را به امام ابلاغ کنند. هفتم اسفند، جلّود به دیدار امام خمینی رفت. ماجرای ربوده شدن امام صدر مهمترین موضوع مذاکرات هیئت انقلابی لیبی بود. امام در این دیدار فرمودند: «ما نگران سرنوشت امام موسی صدر هستیم و میخواهیم به محض بازگشت به لیبی به سرهنگ قذافی بگویید هرچه زودتر در مورد سرنوشت امام موسی صدر رسیدگی کند.»
ایشان در دیدار دوم با «عبدالسلام جلّود» و شورای انقلاب لیبی در تاریخ ۱۳۵۸/۲/۴ فرمودند «قضیهای که برای ما و علمای ایران و سایر اقشار به طور معما درآمده است این فاجعۀ آقای صدر است. من و علمای ایران برای این فاجعه بسیار متأثر هستیم، و این برای ما یک معمایی است که این معما حل نمیشود الاّ به دست دولت لیبی. ما این معما را میخواهیم که برادر ما «معمر» و دولت حل کنند و ناراحتیهای ما را به اتمام برسانند.»
امام خمینی در دیدار با سفیر کشور آفریقایی سومالی (۱۷ اردیبهشت ۵۸) بار دیگر ماجرای امام موسی صدر را گوشزد کردند: «اما راجع به آقای صدر. ما از آن وقت که نجف بودیم و این قضیه واقع شد تا وقتی که پاریس رفتیم و بعد هم به ایران آمدیم، دنبال این قضیه بودیم...»
دیدار امام با عبدالسلام جلود نخستوزیر وقت لیبی
ایران و لیبی توافق کردند بر اساس بند هفدهم مقاولهنامه «تجدید روابط ایران و لیبی» کمیتهای برای پیگیری ربودن امام موسی صدر تشکیل شود. در این مقطع برخلاف خواسته امام خمینی و مبارزان ایرانی و لبنانی، صداهایی در ایران بلند شد که مانع از پیگیری شدند.
آیتالله حسینعلی منتظری در تلگرافی از امام خمینی خواست سفر کمیته تحقیق ایران به تعویق بیفتد. آیتالله منتظری در این تلگراف مدعی میشود، سفر این کمیته جز تخریب روابط میان ایران و لیبی و ایجاد اختلاف سیاسی که در نهایت به نفع آمریکا خواهد بود، حاصلی ندارد.
میتوان علت مخالفتهای آیتالله منتظری با پیگیری پرونده امام صدر را نفوذ باند مهدی هاشمی معدوم در بیت آیتالله و ارتباط آنها با لیبی و شخص قذافی دانست.
علاوه بر آیتالله منتظری، افراد دیگری هم بودند که بهخاطر برخی اختلافات مبارزاتی با امام صدر مانع از پیگیری سرنوشت وی شدند. حزب توده، گروهک منافقین و چریکهای فدایی خلق و برخی اشخاص که عضو سازمانهای فلسطینی بودند هم بهنحوی با پیگیری این پرونده مخالفت میکردند.
از سوی دیگر جنگ ایران و عراق و مناسبات لیبی با جمهوری اسلامی و نیاز ایران به تسلیحات جنگی لیبی تاحدی پرونده سرنوشت امام موسی صدر را به فراموشی سپرد. همچنین جنگ داخلی لبنان که تا ۱۹۹۱ ادامه داشت و حمله اسرائیل به جنوب لبنان در سال ۱۹۸۲ موجب شد تا مسائل دیگری در لبنان اولویت داشته باشد که کمک به تجهیز گروههای مقاومت و شکلگیری حزبالله از جمله آنها بود.
با پایان جنگ تحمیلی و رسیدن لبنان به ثبات سیاسی، پیگیری پرونده سیاسی امام موسی صدر بار دیگر مورد توجه قرار گرفت.
۱۰ آبان سال ۱۳۸۳، در دولت سید محمد خاتمی کمیتهاى زیر نظر مستقیم رئیس جمهور و به ریاست رئیس دفتر رئیس جمهور، محمدعلى ابطحى براى پیگیرى مسئله امام موسی صدر تشکیل شد. بهگفته ابطحى مذاکرات صریح و جدى بود، اما دستاندرکاران این پرونده در لیبى خیلى غیر مسئولانه و با تعلل فراوان و غیرمتعهد به تعهداتشان رفتار کردند.
مجلس هفتم نیز در سال ۸۳، با تصویب طرح کمیته پیگیری سرنوشت امام صدر مجلس در کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی امکان بررسی قضایی موضوع ناپدید شدن امام موسی صدر را در دستور کار قرار داد.
تلاشهایی که قرار بود منتج به نتیجه باشد راهحل دیپلماتیک را برگزید درحالیکه دولت قذافی حاضر به همکاری دراینخصوص نبود و باید کار اطلاعاتی صورت میگرفت.
محمدعلی مهتدی عضو سابق کمیته پیگیری وضعیت امام موسی صدر در دولت خاتمی میگوید: «در دوره احمدی نژاد هم یک چنین کمیتهای تشکیل شد. در آنجا هم برادران سعی کردند از راه تماسهای شخصی و دیپلماتیک این مسئله را حل کنند که من به شدت مخالف بودم، چون باید کار اطلاعاتی میکردیم بطوریکه اطلاعات پیرامون سرنوشت امام موسی صدر و همراهانش در لیبی و اروپا جمع آوری و از کسانی که مدعی بودند امام موسی صدر را زنده در لیبی دیدهاند بازجویی میکردیم و پس از آن اقدامات عملی انجام میدادیم. متاسفانه چنین طرحی انجام نشد و ترجیح داده شد از طریق مذاکرات این مسئله حل شود که بازهم تماسهای دیپلماتیک با مسؤلان رژیم لیبی به نتیجه نرسید و آنها انکار کردند امام موسی صدر لیبی را ترک کرده است.»
از آن زمان تاکنون اخبار ضد و نقیضی درباره حیات یا شهادت امام موسی صدر در دست است و وزارت خارجه نیز هرساله صحبت از پیگیری سرنوشت امام موسی صدر میکند. موازی اقدامات دستگاه دیپلماسی ایران، دولت لبنان نیز تلاشهایی برای پیگیری سرنوشت امام صدر انجام داده است که میتوان به حکم جلب دادگاه عالی لبنان برای موسی کوسا، رئیس اسبق سازمان اطلاعات لیبی و آخرین وزیر خارجه معمر قذافی و همچنین عبدالسلام جلود نخست وزیر سابق لیبی اشاره کرد.
شواهد حیات امام موسی صدر
از نهم شهریور سال ۱۳۵۷ تاکنون امام موسی صدر دیده نشده و خبرهایی که احتمال زنده بودن امام صدر را میدهد مربوط به اظهارات برخی زندانیان است. علی خرم دیپلمات و کاردار وقت سفارت ایران در لیبی در مصاحبهای به ماموریتی که امام برای پیگیری سرنوشت امام صدر به او داده بود اشاره میکند: «پاشنه را بالا کشیدم و به دنبال ماموریت امام رفتم. در طی آن دو سال با بسیاری از افرادی که به نحوی امام صدر را دیده بودند، از جمله همبندیهای ایشان، آنان که شاهد شکنجه و اهانتهای قذافی به امام صدر بودند و نیز شاهدان ورود امام صدر به زندان العزیزیه و حتی برخی که مدعی بودند چند بار قذافی دستور اعدام امام صدر را داده، دیدار و صحبت کردم.»
خرم آخرین اطلاعات درباره زنده بودن امام صدر را مربوط به سال ۵۹ میداند: «پروندهای شامل متن تمام جلسات با افرادی که به نحوی با امام صدر ارتباط یا اطلاع داشتند، را در اختیار ایشان (امام خمینی) گذاشتم، البته اینکه امام یا دفتر ایشان با آن پرونده چه کردند، من بیاطلاعم.»
آخرین خبری هم که حاکی از شواهد حیات امام صدر بود، ادعای مخالفان حکومت قذافی است. اردیبهشت سال ۱۳۸۰، «جبههۀ نجات ملی لیبی» در خبری اعلام کرد که برخی زندانیان زندان ابوسلیمِ شهر طرابلس امام موسی صدر را در اواخر سال ۱۳۷۶ دیدهاند که اندکی پیش از ماه رمضان سال گذشته (۱۳۷۹) به مکانی دیگر انتقال یافته است.
در مقابل، اما شواهدی نیز دال بر شهادت امام موسی صدر و همراهانش بهدست حکومت قذافی است.
شواهدی مبنی بر شهادت امام موسی صدر
عبدالمنعم الهونی نماینده شورای انتقالی لیبی در قاهره در سال ۹۰ و بعد از سقوط قذافی در مصاحبهای میگوید: «در جریان سفر امام موسی صدر و همراهانش به لیبی، بین او و قذافی گفتوگویی پیش آمد؛ همان طور که میدانید قذافی مدعی آگاهی از همه امور سیاسی و دینی است. در این دیدار قذافی به مذهب تشیع پرداخت و در آن تشکیک کرد، ولی پاسخ امام موسی صدر بسیار سخت بود، و او قذافی را به ناآگاهی از علوم دین اسلامی بصورت کلی و همچنین ناآگاهی از مذهب شیعه و سنی متهم کرد. پس از آن قذافی به امام موسی صدر دشنام داد؛ امام صدر نیز در مقابل قذافی را به خیانت و مزدوری متهم کرد. قذافی خواستار قتل امام موسی صدر و همراهانش شد. بعد از چند روز آنها در حضور قذافی و در اقدامی جنایتکارانه بصورتی کشته شدند که هیچ انسانی نمیتواند آن را تصور کند».
یاسر عرفات رئیس سابق تشکبلات خودگران فلسطین اگرچه ادعاهای ضد و نقیضی داشت، اما در همه ادعاهایش به شهادت امام صدر تاکید میکرد.
مجتبی طالقانی فرزند چپگرای آیتالله سید محمود طالقانی نیز روایتی از چگونگی شهادت امام موسی صدر دارد و میگوید، دستگاه اطلاعاتی لیبی چند روز پس از علنی شدن ربایش از او خواسته است که شاخه چپِ مجاهدینِ خارج از کشور اطلاعیه دهد و مسئولیت قتل آقای صدر را برعهده بگیرد و در عوض چکی سفید امضا دریافت کند! او، اما این پیشنهاد را رد کرده و ضمن پرسش از سرنوشت صدر پاسخ شنیده بود که " چند روز پیش او را در موشکی گذاشتیم وبه فضا فرستادیم! "
انور سادات رئیسجمهور معدوم مصر در ملاقات با علی کنی عضو درباره پهلوی خبر از کشته شدن صدر میدهد. انور سادات به او میگوید که به دلیل دیوانه بودن قذافی و امکان دست زدن به هر اقدام خطرناکی از سوی او، سرویس اطلاعاتی مصر بر لیبی تسلط دارد و امام موسی صدر نیز با توجه به این اطلاعات به دستور قذافی اعدام شده و جسد وی نیز در یک بلوک بتونی به قعر اقیانوس فرستاده شدهاست.
حسنی مبارک رئیسجمهور اسبق مصر هم در یادداشتهای خود که سال ۲۰۱۲ منتشر شده نوشته است: قذافی سید موسی صدر را به شام دعوت کرد و در آن هنگام نوار صوتیای را برای وی پخش کرد که از مصر به دست او رسیده بود. در این نوار صوتی سید موسی صدر انور سادات را تهدید کرده بود که لیبی را به سرنوشتی، چون لبنان دچار خواهد کرد و پس از آن مشاجرهای کلامی بین سید موسی صدر و قذافی درگرفت. در آن زمان بود که قذافی و نیروهایش سید موسی صدر و همراهانش را مورد ضرب و شتم قرار دادند. قذافی بعد از این حادثه دستور کشتن فوری سید موسی صدر را صادر کرد، اما پیش از آن به زیردستان خود دستور داد ابزار شکنجه را حاضر کنند و خود شخصاً سید موسی صدر را شکنجه داد. سید موسی صدر پس از چهار ساعت شکنجه از هوش رفت. قذافی در نهایت به زیردستان خود دستور داد، سید موسی صدر و همراهانش را به قطعههای سنگین آهنی بسته و آنان را به داخل دریای مدیترانه و در آخرین منطقه مرزی آبهای لیبی بیندازند.»
از نقلقولهای سادات، مبارک، عبدالمنعم الهونی و مجتبی طالقانی چنین برمی آید که امام موسی صدر و محمد یعقوب و عباس بدرالدین به طرز فجیعی در همان روزها به شهادت رسیدهاند و عجیب نیست که اگر پیکر آنها نیز در سالهای اخیر کشف نشده است.
بلاتکلیف ماندن پرونده امام موسی صدر بعد از چهار دهه این پرسش و انتقاد را متوجه دستگاه دیپلماسی کشور میکند که چرا یک بار برای همیشه تکلیف سرنوشت ایشان را مشخص نمیکند. سوالی که در مورد حاج احمد متوسلیان و همراهانش نیز مطرح میشود و افکار عمومی همچنان درباره سرنوشت آنها بلاتکلیف است چرا که این حق دوستداران امام صدر در ایران و لبنان است که بدانند وی به چه سرنوشتی گرفتار شد و بر فرض شهادت او، چه عواملی غیر از دولت لیبی در آن نقش داشتند.
از سوی دیگر، خانواده امام موسی صدر نیز در سالهای اخیر بهرغم آنکه نقش موثری در نشر آثار و افکار امام موسی صدر در لبنان و ایران داشتند، اما هرگونه اظهاراتی مبنی بر عدم حیات ایشان را رد میکنند و همین موجب شده تا قضاوت صحیح و پیگیری موثر درباره سرنوشت رهبر شیعیان لبنان با مشکل مواجه شود.
با گذشت چهار دهه از بلاتکلیفی و باتوجه به سقوط دولت قذافی، موقعیت خوبی است تا دستگاه دیپلماسی ایران و لبنان، با پیگیری و پرسش از بازماندگان حکومت قذافی همچون موسی کوسا وزیر خارجه اسبق لیبی، عبدالسلام جلود نخستوزیر وقت لیبی، «عبدالله السنوسی» مسئول دستگاه امنیتی قذافی -که در قید حیات هستند- مسئله شهادت یا احیاناً حیات امام صدر و همراهانش را پیگیری و به نتیجهای جدی برسند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/ 341