چهل سالگی سرو/

مروری بر زندگینامه شهید سرلشکر تکاور «مصطفی پژوهنده»

امیر سرلشکر تکاور «مصطفی پژوهنده» در سال 1337 در خرم آباد متولد شد، با شروع جنگ تحمیلی به صفوف رزمندگان اسلام پیوست و پس از حماسه آفرینی‌های فراوان در سال 1367 در عملیات «مرصاد» به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۱۳۵۵۳
تاریخ انتشار: ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۹:۲۸ - 31August 2020

مروری بر زندگینامه شهید سرلشکر تکاور «مصطفی پژوهنده»به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از خرم آباد، «مصطفی پژوهنده» در سال ۱۳۳۷ در خرم آباد دیده به جهان گشود. او در خانواده‌ای متدین پرورش یافت و شاگرد شهید محراب، «آیت‌الله مدنی» بود و درس عرفان و مبارزه را از آن شهید آموخته بود.

در دوران تحصیل علاوه بر جدیت در درس، توجه خاصی به انجام فرائض و تکالیف دینی از خود نشان می‌داد. پس از اخذ دیپلم، در سال ۱۳۵۶ در امتحانات ورودی دانشکده افسری، شرکت کرد و پس از موفقیت در این امتحانات وارد دانشکده افسری شد.

هم‌زمان با آغاز نهضت اسلامی، تحصیلات دانشکده افسری را ترک کرد و به صفوف مردم انقلابی پیوست و پس از پیروزی انقلاب، به دانشکدة افسری بازگشت.

«مصطفی پژوهنده» با شروع جنگ تحمیلی به صفوف رزمندگان در جبهه جنوب پیوست و در عملیات‌های فتح المبین، آزادی خرمشهر، شکست حصر آبادان، آزادسازی ارتفاعات گیلان­غرب و پاک سازی جزایر مجنون شرکت داشت. او جنگ را سرلوحة همه امور زندگی خود می‌دانست. بیش از هفتاد ماه از عمر خود را در جبهه و جنگ گذرانید. بار‌ها به او پیشنهاد می‌شد که پشت جبهه برود؛ اما او مخالفت می‌کرد و می‌گفت: «جای من در خط مقدم است.» وی از بنیانگذاران لشکر ۵۸ تکاور ذوالفقار و فرمانده گردان ۱۸۳ بود. این در حالی بود که فرمانده لشکر اعتقاد داشت که پژوهنده می‌تواند به تنهایی یک لشکر را اداره کند. در چند سالی که مسؤولیت فرماندهی گردان ۱۸۳ را به عهده داشت، در قلب پرسنل خود جای گرفته بود.

بارها گفته بود شب‌ها خواب زیارت خانه‌ی خدا را دیده است، وسایلش را جمع کرده و به حج مشرف شده است. فرمانده‌اش معتقد بود که این تکاور شجاع و با ایمان، به تنهایی می‌تواند یک لشکر را هدایت کند و به پیروزی‌های عظیمی دست یابد. او فرمانده‌ی گردان ١٨٣ لشکر ٥٨ ذوالفقار بود. بستان، تنگه‌ی چزابه و شیاکوه به قدوم مبارک او تطهیر شده و تبرک یافته‌اند و عملیات کربلای ٤ و ٦ او را حسینی دیده‌اند.

در اولین حمله ۵۸ ذوالفقار لشکر، ارتفاعات راهبردی شیاکوه را آزاد کرد. همان‌جا بود که ترکش‌های خمپاره، چشم، دست و سینه‌ی او را مجروح ساخت و او پس از بهبودی نسبی، دوباره عازم جبهه‌ها شد. در سال ١٣٦٣ یعنی در ٢٦ سالگی ازدواج کرد و در همان سال از طرف فرمانده‌ی نیروی زمینی، جهت انتقال فنون نظامی به دانشجویان دانشکده افسری، مأمور شد. جنگ را سرلوحه همه چیز قرار داده بود و پس از مدتی، فرماندهان را راضی کرد تا دوباره به جبهه برگردد. اما این بار جبهه رفتن او مانند همیشه نبود؛ رفتنی بود بدون بازگشت و آغاز سفری بود که بار‌ها در خواب دیده بود. شب سی‌ام تیر ١٣٦٧ پس از نماز شب، به یکی از دوستان خود گفت: «این آخرین ساعاتی است که من در میان شما هستم. بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب، دیگر در میان شما نخواهم بود. منطقه را به شما می‌سپارم، مواظب باشید!»

این دلاورمرد لرستانی صبح روز سی‌ و یکم تیر ١٣٦٧ در عملیات مرصاد و در کرمانشاه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

کتاب هفت

کتاب «هفت» به نویسندگی «محسن صادق نیا» مشتمل بر داستانی حقیقی از زندگی شهید سرلشکر «مصطفی پژوهنده» فرمانده گردان ۱۸۳ تکاور لشکر ۵۸ ذوالفقار است. در این روایت علاوه بر نقل رشادت‌ها و جانفشانی‌های رزمندگان اسلام در هشت سال دفاع مقدس، خدمات برجستة شهید پژوهنده همچون: فتح ارتفاعات استراتژیک شیاکوه، چرمیان، تپه‌های گچی و... شرکت در عملیات‌های ثامن‌الائمه، مطلع‌الفجر، فتح‌المین، بیت‌المقدس، کربلای ۴ و کربلای ۵، و... مورد مطالعه قرار گرفته است. کتاب با فراز‌هایی از وصیت‌نامة شهید پژوهنده همراه با تصاویری از دوران زندگی ایشان مستند شده است.

این کتاب، داستانی حقیقی است که در نگارش آن ضمن انجام بالغ بر هفتاد ساعت مصاحبه با دوستان، دانشجویان، همرزمان،سربازان و خانواده‌ی شهید پژوهنده، گروه تحقیقاتی تحت نظارت نویسنده بوسیله پرسشنامه و تحقیقات میدانی فراوان حاصل آمده است.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها