به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ارومیه، رستم حسينزاده، فرزند محمدعلی، در تاریخ اول آذر سال ۳۴ به دنیا آمد و در تاریخ ۲۱ فروردین ۶۲ در درگیری با حزب دموکرات به شهادت رسید.
خاطرات حميده فغانی، همسر شهيد رستم حسينزاده
ايشان به جبههها زياد میرفتند و به خواهران و برادرانش میگفت که به ما شهادت نصيب می شود و در نهايت رفت و به شهادت رسيد.
حتی وقتی آخرين اعزامش بود و بچهها خيلی کوچک بودند من بسيار گريه و شيون کردم و پدرم گفت مثل اينکه آخرين رفتنش است و پدر ايشان نيز در غم فراغ اين شهيد به رحمت ايزدی رفتند.
از نظر خصوصيات اخلاقی و عرفانی بسيار عالی بود حتی در مدت شش سال زندگی من به اندازهای رنجش خاطر از ايشان نديدهام هم من و هم دوستان و آشنايان و فاميلها و اگر نصف شب هم از او ياری میخواستند به کمک آنها میرفت.
ايشان وقتی از شهرستان نقده که منطقه عملياتی بود به خانه آمد با سر و ظاهری خاکی همراه با خستگی منطقه می گفت باز به آنجا خواهم رفت و دائماً در تفکر بود.
وقتی شوهرم شهيد شد فرزندم خيلی انتظار آمدنش را میکشيد و دايم از من سراغ او را میگرفت و هر فردی خبر شهادتش را میشنيد بسيار ناراحت میشد که چه عزيزی از ميانشان رفته و بعد از شهادت در خواب میبينمش که سفارش فرزندانم را میکند.
برای آنها لباس تهيه کرده و به من دلداری میدهد و میگويد ما جايمان در اينجا بسيار خوب است با چهره خوشحال آمده و نسبت به خواهران و برادرانش بسيار بامحبت و بااحترام بود.
در شبی ديگر به خوابم آمد و گفت من در اينجا جايم بسيار گرم است و شهید سر و ظاهری آشفته داشت، گفتم پس کی پيش ما برمیگردی؟ گفت نمی دانم، مانده دست خدا که کی برگرديم و بعد از سه روز خبر شهادتش را به ما دادند.
شهید حسینزاده، فعاليت های بسيار وسيعی در جبهه داشت و پسر بزرگترم خيلی پس از شهادتش گريه کرد که چرا پدرم نمیآيد؟ که باز هم در خواب می بينم که برای فرزندانم لباسهای زيبا خريده تا آنها را بر تن کنند.
انتهای پیام/